سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

سفارشی ووصیتی دارم به جوانان که تا وقت دارند قدر ومنزلت پدر ومادر خود را بدانند ، پدرومادری که تمام وجودش را وقف شما کرده، نمی خواهم وقصد ندارم حرف تکرای بزنم تا حوصله شمارا سر ببرم ، عزیزان من سؤالی دارم ،

آیا حتی یک لحظه خلع وجود این گوهرهای گرانبها را در زندگی خود احساس کرده اید؟ 

فقط می خواهم شما را کمی از شرایط موجود دور کنم ، برای آنکه بتوانیم مشابه سازی کنیم احساس می کنم مطالبی هرچند خصوصی را را خدمتتان بیان نمایم ،نه از باب دلسوزی برای اینجانب بلکه تلنگری باشد برای جوانانی که شاید نسبت به این دونعمت الهی کم توجهی یا بی توجهی نشان می دهند.

عزیزان من بیاد دارم که در شهریور تابستان سال 1357 همانند هزاران خانواده شهرستان طبس ودر سن 16 سالگی اعضای خانواده خود را از دست دادم فقط در عرض 1 دقیقه وتنها یک خواهر 4 ساله ماند ویک برادر 7 ساله ودر شانزده سالگی هم نقش پدر را عهده دار شدم وهم نقش مادر .

سؤالی دیگر آیا حتی پیش بینی 1% احتمال این حادثه را برای خودتان نمی کنید ؟

  • دوستان خوبم ، باور بفرمائید شرایط زندگی خوب شما جاودانه نیست وآنقدر گذر عمر پدر ومادر برای شما طبیعی وعادی به نظر می رسد که با یک چشم به هم زدن متوجه خواهید شد که چقدر زود دیر می شود .
  • نمی خواهم سختی های یتیمی را برایتان بازگو کنم . به حول وقوه الهی والطاف بی پایان او در حال حاضر عزت وآبروی اگر هست ،از اوست که همیشه در کنار خودم احساسش کرده ام. 
  • باور بفرمائید دنیا خیلی نامهربانتر از آن است که شما فکر می کنید، مولایمان آقایمان امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید دنیا دار حوادث است ، تیر های حوادث از هرجهت انسان را نشانه رفته اند وهر آن در معرض یک حادثه هستید که راه فراری نیست. مرد باید بود که حادثه دیده وبلا دیده شوید.
  • عزیزان من نمی خواهم قصد خود ستایی ندارم ولی بارها  قبل وبعد از هر خطایی نشانه هایی زیادی را از خدای مهربانم دیده ام، او بود که که راهنمای من شد ، او بود که پدر ومتدر من شد ، اوبود که دستم را گرفت نمی دانم چرا ، فقط باور دارم که او خیلی مهربانتر از آنی است که ما فکر می کنیم .
  • عزیزان من پدر ومادری که نام بردم من این خلع را با تمام وجودم حس کرده ام وچون منی فراوانند ، بیائید تا فرصت باقی است هر روز از زندگیمان را ساعتی را وقف محبت به این گوهر های گرانبهای الهی نمائید.
  • وبدانید که دیر یازود شما یا پدر خواهید شد یا مادر. وآنوقت است که در این شرایط دیگر دیر خواهد بود. 
  • سؤالی دیگر در روز چند بار با پدر یا مادرتان خالصانه ومخلصانه دیدار دارید؟؟
  • واقعا چه ضمانتی است شما که امروز از خانه خارج می شوید مجدد سعادت دیدار این عزیزان را داشته باشید ؟
  • مهربانان وفزندان خوب این مرز بوم در هر ماه یا سال حد اقل یک بار به سرای سالمندان سری بزنید .
  • آیا فردا روز جای شما نیز نمی تواند آنجا ویا حتی بد تر از از آنجا باشد؟؟؟
  • خوبان بیائید یکبار دیگر با عینکی دیگر وچشمی دیگر به این دو نعمت الهی نگاه کنیم.از طرف دردمندی درد آشنا.
  • دوستتان دارم.

[ پنج شنبه 89/8/20 ] [ 8:43 عصر ] [ علی فغانی ]

حضرت فاطمه علیهاالسلام 
السلام علیک یابن فاطمة الزهرا سیدة نساءالعالمین؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سرور زنان عالمیان
 
در ادامه شرح زیارت عاشورا، شرح می دهیم که چرا حضرت فاطمه(علیهاالسلام) سیده و سرور زنان دو عالم هستند.
در تاریخ نام زن‎هایی که با دیگر زن‎ها از جهت فکری و روحی متفاوت بوده‎اند، و در عصر خود تاثیرگذار بوده‎اند؛ ذکر شده است. اما از حضرت فاطمه(علیهاالسلام) به عنوان “سیدة النساء العالمین”، نام برده شده است. یعنی ایشان به عنوان سرور زنان هر دو عالم معرفی شده‎اند.
شایان ذکر است که حضرت فاطمه(علیهاالسلام)، فاطمه نشد؛ چون فرزند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود. بلکه فاطمه شد چرا که بنده خدا بود و به معنای واقعی کلمه بندگی می‎کردند. در روایات ذکر شده که از بس ایشان می‎ایستادند به نماز و عبادت، پاهای مبارکشان متورم شده بود.
یکى از زنهایی که هم از حیث خلقت جسمى و هم از حیث خلقت روحى با تمام زن‎هاى عالم فرق دارد، فاطمه دختر پیامبر اکرم(علیهماالسلام) است. ایشان از جهت خلقت جسمى، عادات زنها را نداشت. امام باقر(علیه‎السلام) فرمود: لما ولدت فاطمة اوحى الله تعالى الى ملک فانطلق به لسان محمد فسماها فاطمة ثم قال انى فطمتک بالعلم و فطمتک عن الطمث .
پیامبر اکرم در روایتی دیگر فرمود: والله لقد فطمها الله تبارک و تعالى بالعلم و عن الطمث بالمیثاق .
نکته مهم در این حدیث آنست که می‎فرماید:
“فطمتک عن الطمث”؛ ما تو را اى فاطمه از دماء ثلاثه که زنان مى‎بینند پاک و پاکیزه آفریدیم اگر چه دستگاه خون حیض در زن نباشد حاملگى هم براى او نیست و چون از عادت زنانگى بیفتد دیگر حامله نمى‎شود. ولى حضرت فاطمه(علیهاالسلام) با آن که این عادت را نداشتند، پنج فرزند تحویل جامعه دادند که هر کدام آنها با دنیا و مافیها برابرى می‎کرد پس این یک معجزه براى آن بانو بوده است .

فاطمه سیده نساء

حضرت فاطمه(علیهاالسلام) از جهت خلقت روحى هم با زنان دیگر فرق داشته بلکه برتر و بالاتر از مریم هم بوده است چرا که خداوند درباره حضرت مریم می‎فرماید: “ان الله اصطفیک و طهرک على نساءالعالمین” مراد از برترى مریم بر زنان عالم فقط در زمان خودش بوده، قرینه بر این مدعى، آیه مبارکه بنى اسرائیل است که می‎فرماید: «یا بنى اسرائیل اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم و انى فضلتکم على العالمین»، بدیهی است که هرگز بنى اسرائیل را بر مؤمنین زمان پیغمبر ما و امت او ترجیح نداده بلکه افضلیت بنى اسرائیل تا زمانى است که عیسى نیامده باشد، اگر در زمان عیسى افضلیتى براى بنى اسرائیل باشد باید ایمان به عیسى نیاورند و همچنین در زمان پیغمبر خاتم ملت یهود باید از ایمان آوردن به این پیغمبر استثناء شوند و این به دلیل عقل و نقل باطل است، پس مریم بزرگ زنان زمان خود بوده است.
ولى پیغمبر درباره فاطمه‎اش فرمود: «فاطمة سیدة نساءالعالمین من الاولین و الاخرین و آنها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملک من المقربین و نیادونها بمانادت به الملائکة مریم فیقولون یا فاطمة ان الله اصطفیک و طهرک على نساء العالمین .
در علل الشرایع از حضرت صادق(علیه‎السلام) روایت می‎کند که فرمود فاطمه را محدثه نامیدند براى آن که ملائکه از آسمان بر وى نازل شده او را ندا می‎کردند چنانکه مریم را ندا می‎کردند و می‎گفتند: «ان الله الصطفیک و طهرک على نساءالعالمین»، پس فاطمه با ایشان و ایشان با فاطمه حدیث می‎کردند، حتى شبى آن خانم از ملائکه سئوال کرد، آیا مریم افضل زنان عالمیان نیست؟ عرض کردند مریم افضل زنان عالم خود بود، ولى خدا تو را سیده زنان عالم او و عالم خودت و بلکه سیده نساءالعالمین اولین و آخرین قرار داد.
 معرفت به وجود مطهر حضرت فاطمه(علیهاالسلام)

در بحارالانوار روایتى از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل می‎کند که آن حضرت درباره حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: فاطمة هى الصدیقة الکبرى و على معرفتها دارت القرون الاولى .
صاحب کتاب “خصایص الفاطمیه” می‎گوید: قرن داراى چند معنى می‎باشد:
- هفتاد، هشتاد، سى، صد سال .
- منظور از قرن، اهل هر زمان هستند که در آن پیغمبرى باشد مثل زمان حضرت موسى، زمان حضرت عیسى و غیره .
- منظور از قرن عمر غالب مردم است .
اما معنى “دارت” در حدیث است که: “اولوالعزم من الرسل سادة المرسلین والنبیین علیهم دارت الرحى؛ پیغمبران اولوالعزم آقایان پیغمبرانند. آسمان‎ها و زمین به واسطه بودن آنها دور می‎زنند یعنى به تصدق سر آنها گردش می‎کنند.

منبع :کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی


[ چهارشنبه 89/8/19 ] [ 11:27 عصر ] [ علی فغانی ]

13 آبان روز تسخیر لانه جاسوسی 13 آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. دقیقا به همین دلیل یکسال پس از شهادت دانش آموزان در دانشگاه و درست در سالروز 13 آبان 58 ایران اسلامی شاهد جلوه دیگری از این رویارویی میان جبهه حق علیه باطل بود. در این روز به یکباره به حیات سیاسی مملو از خباثت امریکا و عملکرد سازمان جهنمی سیا در ایران خاتمه داده شد و مزدورانی که پس از پیروزی انقلاب دائماً به فتنه انگیزی و ماجراجویی علیه نهضت اسلامی ایران مشغول بودند به گروگان گرفته شدند و لانه پر از فساد و جاسوسی آنان که به اشتباه (سفارت) لقب گرفته بود،‌ تعطیل گردید.

اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران و گروگانگیری جاسوسان دیپلمات نمای کاخ سفید، تنها یک حادثه سیاسی در حد تعطیل شدن سفارتخانه یک کشور در کشور دیگر نبوده و بلکه آغاز تحول عمیقی بود که در خاورمیانه و در سطح جهان در جهت عریان ساختن ماهیت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان سیاست خارجی امریکا به وقوع پیوسته بود. آیینه انقلاب سیزده آبان از خاطره انگیزترین روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی است.

شاید تاریخ معاصر ما روزی بدین اهمیت و بزرگی کمتر به یاد داشته باشید. سیزدهم آبان زادروز انقلابی بزرگتر سالگشت تبعید بینانگذار جمهوری اسلامی و روز دانش آموز است. هر یک از این مناسبتها خودکافی است که نظرها را به خود برگرداند و دیده ها را خیره کند. روز دانش آموز است زیرا بیست و یک سال پیش در چنین روزی دانش آموزان انقلابی توانستند گوهر دانش و آموزندگی را در آیینه حماسه و دلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. راه از مدرسه تا خیابان را چنان پیمودند که رزمندگان بی باک جبهه ها را در می نوردند و در برابر آهنگهای آتشبار ستم چنان صف آرایی کردند که کوهها بر فراز دشتهای تفتیده کویری آشیانه فساد و لانه جاسوسان را سیزدهم آبان از هم گسیخت.

بیست سال پیش دانشگاهیان دین باور به پیروی از امام نور دیواره های نفاق و خیانت را فرو ریختند و شمعی فروزانتر از شمع نخست در میانه جنگ و کاراز افروختند. سیزدهم آبان شاهد وداع امت با امام خود برای سالیانی چند بود. آن روز را سیزدهم آبان بخوبی در یاد دارد. خادمان بیمزد و منت بیگانگان به گرد خانه ای جمع آمدند که آشناترین نام را برای دلسوختگان اسلامی داشت و شیداترین نغمه ها را در گوش انسانهای مومن زمزمه کرده بود. خمینی (ره) را در ازدحام آهن و پولاد تا بیرون از مرزهای جغرافیای ایران دور کردند اما مرام و نام خمینی را برای همیشه در دل مرد و زن و مسلمان ایرانی جاودانه کردند.

منبع:http://www2.irna.ir/occasion/13aban84/indexlaneh.htm


[ جمعه 89/8/14 ] [ 8:0 عصر ] [ علی فغانی ]

 دنیا، آموزگار انسان هابعضی از افراد در توجیه اشتباه ها و گناهان خویش، دنیا را متهم می کنند و می گویند دنیا ما را فریب داد؛ در حالی که اگر به دقت بیندیشیم، این اشخاص هستند که فریفته دنیا می شوند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «به حق می گویم آیا دنیا تو را فریفته است یا تو خود فریفته دنیایی؟... دنیا با دردهایی که در جسم تو می گذارد و با کاهشی که در توانایی تو ایجاد می کند، راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید یا مغرورت سازد. چه بسا نصیحت کننده ای از دنیا را متهم کردی و راستگویی را دروغگو پنداشتی! اگر دنیا را از روی شهرهای ویران شده و خانه های درهم فروریخته بشناسی، آن را یادآوری دل سوز و اندرز دهنده ای گویا می یابی، که چونان دوستی مهربان از تباهی و نابودی تو نگران است. دنیا چه خوب خانه ای است برای آن کس که آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلی است برای آن کس که آن را وطن خویش انتخاب نکند. سعادتمندان به وسیله دنیا در قیامت، کسانی هستند که امروز از حرام آن می گریزند».

منزل بعدی کجاست؟دنیا، سرای کوچ کردن است، ولی مهم این است که انسان به کجا کوچ می کند؛ آیا به سرزمینی سراسر آسایش و رفاه یا به محلی بی آب و علف و همراه با مشقت و رنج؟ آری، این اعمال و رفتار ماست که جایگاه ما را در آخرت تعیین می کند و چگونگی زندگی ما را در آنجا رقم می زند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «همانا داستان آن کس که دنیا را شناخت، چونان مسافرانی است که در سرمنزلی بی آب و علف و دشوار اقامت داشته، قصد کوچ کردن به سرزمینی دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمل می کنند، و جدایی دوستان را می پذیرند، و سختی سفر و ناگواری غذا را با جان و دل قبول می کنند تا به جایگاه وسیع، و منزلگاه امن و با آرامش قدم بگذارند. آنها از سختی های طول سفر احساس ناراحتی ندارند، و هزینه های مصرف شده را غرامت نمی شمارند، و هیچ چیز برای آنان دوست داشتنی نیست جز آنکه به منزل امن و محل آرامش برسند. اما داستان دنیاپرستان، همانند گروهی است که از جایگاهی پر از نعمت ها می خواهند به سرزمین خشک و بی آب و علف کوچ کنند. پس در نظر آنان چیزی ناراحت کننده تر از این نیست که از جایگاه خود جدا می شوند و ناراحتی ها را باید تحمل کنند».

دنیا برای آخرت

اگر استفاده از امکانات دنیا با نیت خیر همراه باشد و سبب آبادانی زندگی آخرت انسان گردد، نه تنها مذموم نیست بلکه ستودنی است. به طور کلی باید گفت آنچه در روایات اسلامی و سخنان معصومان علیهم السلام در مذمت دنیا بیان شده، دنیایی است که فقط برای دنیا و زندگی مادی مورد توجه باشد، نه دنیایی که برای آبادانی آخرت به کار گرفته می شود.

نقل شده است که پس از جنگ جمل، امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی، و حقوقی که بر گردن توست به صاحبان حق برسانی، می توانی در آخرت آسوده خاطر باشی».

دنیا، سرای عمل

زندگی هر انسان در دنیا، مدت بسیار کوتاهی است که به سرعت می گذرد و زندگی انسان در جهان دیگر آغاز خواهد شد؛ زندگی ای که نتیجه اعمال آدمی در دنیاست و تا ابد ادامه خواهد داشت.

حضرت علی علیه السلام به این نکته اشاره فرموده و به همگان درباره افتادن به دام دنیاپرستی، هشدار می دهد و می فرماید: «آگاه باشید! دنیا به سرعت پشت کرده و از آن جز باقی مانده اندکی از ظرف آبی که آن را خالی کرده باشند، نمی ماند. بهوش باشید که آخرت به سوی ما می آید و دنیا و آخرت، هر یک فرزندانی دارند. بکوشید از فرزندان آخرت باشید، نه دنیا؛ زیرا در روز قیامت، هر فرزندی به پدر و مادر خویش بازمی گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسی، و فردا روز حسابرسی است نه عمل».

دنیا، سرای کوچ

خوشا به حال بندگانی که هرگز فریفته دنیا نشدند و با اعمال نیک خویش به استقبال مرگ و زندگی آخرت رفتند. آری، آنان فریاد کوچ انسان ها را در این کاروان سرای دنیا به گوش جان شنیدند و هرگز خواب غفلت چشمانشان را فرا نگرفت. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «ای بندگان خدا! از خدا پروا داشته باشید و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید. با چیزهای فانی شدنی دنیا، آنچه را جاویدان می ماند خریداری کنید. از دنیا کوچ کنید که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند. آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است. چون مردمی باشید که بر آنها بانگ زدند و بیدار شدند و دانستند دنیا، خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بیهوده نیافرید و به حال خود وانگذاشت. میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست. زندگی کوتاهی که گذشتن لحظه ها از آن می کاهد و مرگ آن را نابود می کند، سزاوار است که کوتاه مدت باشد؛ زندگی ای که شب و روز آن را به پیش می راند و به زودی پایان خواهد گرفت».

دنیای ناپایدار

کشتی زندگی بشر در دریای پرتلاطم دنیا، همواره با امواج کوچک و بزرگ مواجه می شود که گاه آن را تا مرز نابودی به پیش می برد. حوادث طبیعی که گاه و بیگاه در نقاط مختلف جهان، زندگی جمع کثیری از مردم دنیا را نابود می کند، همه حکایت از ناپایداری این دنیای فانی دارد و زنگ خطری است برای انسان های غافل و به خواب رفته، تا خود را برای زندگی آخرت آماده سازند. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «بندگان خدا! شما را به ترس از خدا سفارش می کنم و از دنیاپرستی می ترسانم؛ زیرا دنیا خانه ای ناپایدار و جایگاهِ سختی و مشکلات است. ساکنان دنیا در حال کوچ کردن و اقامت گزیدگانش به جدایی محکوم اند. مردم را چونان کشتی توفان زده در دل دریاها می لرزاند؛ برخی از آنان در دل آب مرده، و برخی دیگر بر روی امواج جان سالم به در برده اند و بادها با وزیدن آنها را به این سو و آن سو می کشاند و هرجا می خواهد، می برد.... بندگان خدا! هم اکنون عمل کنید که زبان ها آزاد، بدن ها سالم و اعضا و جوارح آماده اند و راه بازگشت فراهم و فرصت زیاد است، پیش از آنکه وقت از دست برود و مرگ فرا رسد».

سرای آرزوه

دنیا، سرای آمال و آرزوهاست. انسان آگاه و خردمند هیچ گاه عمر خویش را در پی آرزوهای کاذب و نادرست صرف نمی کند؛ چرا که این آرزوها اگر تحقق هم یابد، بسیار محدود و زودگذر است و با فرا رسیدن مرگ، بساط همه آنها برچیده خواهد شد. از این رو، انسان آگاه از مدت عمر کوتاه خویش در فراهم آوردن زاد و توشه آخرت نهایت سعی و تلاش را می نماید تا در سرای آخرت، به آسایش و نیک بختی حقیقی برسد. امیرمؤمنان علیه السلام در این مورد می فرماید: «آگاه باشید! هم اکنون در روزگار آرزوهایید که مرگ را در پی دارد. پس هر کس در ایام آرزوها، پیش از فرارسیدن مرگ، عمل نیکو انجام دهد، بهره مند خواهد شد ومرگ به او زیانی نمی رساند، و آن کس که در روزهای آرزوها، پیش از فرا رسیدن مرگ کوتاهی کند، زیان کار و مرگ او زیان بار است. همان گونه که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل می کنید، در روزگار خوشی و کام یابی نیز عمل کنید. آگاه باشید! به کوچ کردن فرمان داده شدید و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمایی گشتید. همانا وحشتناک ترین چیزی که بر شما می ترسم، هواپرستی و آرزوهای دراز است. پس از این دنیا توشه بگیرید تا فردا خود را با آن حفظ کنید».

چهار ویژگی اساسی دنی

امیرمؤمنان علی علیه السلام در سخنانی، چهار ویژگیِ اساسی دنیا را چنین بر می شمارد: «دنیا، خانه نابود شدن، رنج بردن، دگرگونی و عبرت گرفتن است. از نشانه نابودی آن این است که روزگار، کمان خود رابه زه کرده، تیرش به خطا نمی رود و زخمش بهبودی ندارد. زنده را با تیر مرگ هدف قرار می دهد، تندرست را با بیماری از پا در می آورد و نجات یافته را به هلاکت می کشاند. از نشانه رنج دنیا آن است که آدمی، چیزی را که خود نمی خورد جمع آوری می کند و بنایی را که خود در آن نمی زید، می سازد. پس به سوی پروردگار خود می رود، در حالی که نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. از نشانه دگرگونی دنیا این است که شخصی را که دیروز مردم به او ترحم می کردند، امروز حسرتش را می خورند و آن کس که حسرت او را می خورند، امروز به او ترحم می کنند. علت این هم، نعمت هایی است که به سرعت دگرگون می شود و بلاهایی است که ناگهان نازل می گردد. نشانه عبرت انگیز بودن دنیا،آن است که آدمی پس از تلاش و انتظار تا می خواهد به آرزوهایش برسد، ناگهان مرگش فرا می رسد و امیدش را قطع می کند؛ نه به آرزو رسیده و نه آنچه را آرزو داشته باقی مانده است».

سرمایه عمر

مقصد و هدف نهایی زندگی انسان، سرای آخرت است. از این رو، آدمی باید همه تلاش خویش را برای آخرت متمرکز کند و در این راستا، اگر خسارت یا کاستی در زندگی دنیایی او به وجود می آید، هیچ اندوهی به خود راه ندهد؛ چرا که ثواب و پاداش آخرت، با رفاه و آسایش محدود دنیا قابل مقایسه نیست. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «هر گاه از دنیای شما کاهش یابد و به آخرت افزوده گردد، بهتر از آن است که از پاداش آخرت شماکاسته و بر دنیای شما افزوده شود. چه بسا کاهش یافته هایی که سودآور است و افزایش داشته هایی که زیان آور خواهد بود.... از فرا رسیدن مرگ ناگهانی بترسید؛ زیرا مالی که ازدست رفته، امید بازگشتش وجود دارد، ولی عمر گذشته را نمی شود بازگرداند. آنچه را امروز از بهره دنیاکم شده، می توان فردا به دست آورد، ولی آنچه دیروز از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نیست. به آینده امیدوار و از گذشته ناامید باشید».

سرای خوشی و ناخوشی

دنیا، جایگاهی است که اگر طراوت دوران جوانی را به انسان ها می دهد؛ در مقابل، خستگی و فرسودگی روزگار پیری را هم نصیبشان می کند. اگر چشم های تیزبین و گوش های کاملاً شنوا در اختیار کسی بگذارد؛ دیری نخواهد گذشت که بینایی را از آن چشمان و شنوایی را از آن گوش ها خواهد گرفت. تبدیل صورت های گلگون به چهره های زرد، بازوان نیرومند به بازوان ناتوان، بهار به خزان و زندگی به مرگ، کار دیرینه این دنیاست. بنابراین، مقتضای حقیقت بینی آن است که به هیچ یک از آنها دل نبست تا به هنگام از دست دادن آن، شکافی در زندگی و شخصیت انسان روی ندهد. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این مورد می فرماید: «هیچ شخصی از طراوت و عیش و عشرت دنیا برخوردار نگردد، مگر اینکه از مصیبت هایش، خستگی و مشقّت بچشد.... اگر طرفی از این دنیا گوارا و شیرین باشد، طرف دیگر آن تلخ و ناگوار است».

سرای رنج و نابودی

دنیا، خانه ای است که همواره رنج و مشقت برای ساکنان آن وجود داشته و خواهد داشت. هیچ لذت و رفاهی در دنیا نیست که با رنج و دردی همراه نباشد. هیچ کس در دنیا نیست که با دغدغه و فکری همراه نباشد و کاستی و غبار روزگار بر چهره اش ننشسته باشد. آری، آسایش و رفاه واقعی از آنِ آخرت است و انسان ها باید درصدد به دست آوردن آن باشند و هیچ گاه فریفته این دنیای پوشیده از رنج و نابودی نگردند. به این سخن از امیرمؤمنان علیه السلام توجه کنید: «چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتدای آن سختی و مشقت و پایان آن نابودی است؟ در حلال دنیا حساب و در حرام آن عذاب است. کسی که ثروتمند گردد فریب می خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است. تلاش کننده دنیا به آن نرسد و به رها کننده آن روی آورد. کسی که با چشم بصیرت به آن بنگرد، او را آگاهی بخشد و آن کس که چشم به دنیا دوزد، کوردلش می کند».

توصیف دنی

دنیاپرستی، یکی از دام های اساسی شیطان برای انحراف بندگان خدا از مسیر ایمان وهدایت، و براساس روایات، سرچشمه بسیاری از گناهان است. از این رو، شناخت واقعی دنیا، تأثیر به سزایی در دوری از دنیاپرستی خواهد داشت. امیرمؤمنان علیه السلام در سخنانی در مورد توصیف دنیا چنین می فرماید: «شما را از دنیاپرستی می ترسانم؛ زیرا منزلگاهی برای کوچ کردن است، نه منزلی برای همیشه ماندن. دنیا، خود را با غرور زینت داده و با زینت و زیبایی می فریبد. دنیا، نزد خداوند، خانه ای بی مقدار است؛ زیرا حلال آن با حرام، خوبی آن با بدی، زندگی در آن با مرگ و شیرینی آن با تلخی ها در آمیخته است. خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود. خیر دنیا اندک، شرّ آن آماده، فراهم آمده اش پراکنده، ملک آن غارت شده و آبادانی آن رو به ویرانی نهاده است. چه ارزشی دارد خانه ای که پایه های آن در حال فرو ریختن است و عمر آن چون زاد و توشه پایان پذیرد؟ و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدت سفر به آخر می رسد؟».

بی ارزشی دنیای حرام

دنیایی که انسان را از مسیر هدایت و کمال منحرف کند و نتیجه ای جز فراموشی آخرت نداشته باشد، هیچ بهایی ندارد؛ زیرا هدف نهایی زندگی انسان در این دنیا، رسیدن به کمال و نزدیکی خداوند متعال است. پس هر قدر معرفت انسان به دنیا و ابعاد مختلف آن بیشتر باشد، بیشتر از آسیب های آن در امان خواهد بود. دنیای حرام و فاسدی که جز با مادی گرایی، تبعیض، ظلم، چپاول و فساد به دست نخواهد آمد، آن قدر پست و بی مقدار است که امیرمؤمنان علی علیه السلام در توضیح آن می فرماید: «ای مردم! باید دنیای حرام در چشمانتان از پَرِ کاهِ خشکیده و تفاله های قیچی شده دامداران بی ارزش تر باشد. از پیشینیان خود پند گیرید، پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند. این دنیای فاسد نکوهش شده را رها کنید؛ زیرا مشتاقان شیفته تر از شما را رها کرد».

توصیف دنیاپرستان

هیچ پستی و ذلتی برای انسان چونان دنیاپرستی نیست. کسانی که همه وجود خویش را وقف دنیا و لذت های آن می کنند و در راه رسیدن به آن حاضر می شوند دست به هر جنایت و گناهی بزنند، همچون آدمی هستند که کور و کر در بیابان های تاریک و گمراهی شتابان حرکت می کند و جز پرتگاه نابودی و انحطاط، مأوایی ندارد. امیرمؤمنان علیه السلام در توصیف دنیاپرستان چنین می فرماید: «همانا دنیاپرستان چونان سگ های درنده، عو عو کنان برای دریدن صید در شتابند. برخی به برخی دیگر هجوم می آورند و نیرومندشان، ناتوان را می خورد و بزرگ ترها کوچک ترها را. یا چونان شترانی هستند که برخی از آنها پای بسته و برخی دیگر در بیابان رها شده اند که راه گم کرده و در جاده های نامعلومی در حرکت اند. آنها در وادی پر از آفت ها و در شنزاری که حرکت با کُندی صورت می گیرد، گرفتارند؛ نه چوپانی دارند که به کارشان برسد، و نه چراننده ای که به چراگاهشان برد. دنیا آنها را به راه کوری کشاند و دیدگانشان را از چراغ هدایت بپوشاند. در بیراهه سرگردان اند، در نعمت ها غرق شده اند و آن را پروردگار خویش می دانند. هم دنیا آنها را به بازی گرفته، و هم آنها با دنیا بازی نموده، آخرت را فراموش کردند».

آن سوی دنی

انسان هایی که همه تلاش و کوششان دست یابی به لذت های دنیوی است و به جز دنیا، دغدغه و فکری ندارد، چه انسان های کوتاه نظری هستند. انسان های روشن ضمیر، همواره در ورای این دنیا، جهان آخرت را زیر نظر دارند و اگر تلاش و کوششی در این دنیا می کنند، هرگز نگاهشان به این دنیای فانی محدود نمی شود. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «همانا دنیا، نهایت دیدگاه کوردلان است که به بعد از آن نمی نگرند. اما انسان آگاه، نگاهش از دنیا عبور کرده، از پسِ آن، سرای جاویدان آخرت را می بیند. پس انسان آگاه به دنیا دل نمی بندد و انسان کور دل تمام توجه اش دنیاست. بینا از دنیا زاد وتوشه بر می گیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم می آورد».

انسان فرا دنیایی

فهم این حقیقت که دنیا، سرای گذر است و انسان ها برای غیر این دنیا آفریده شده اند، تأثیر به سزایی در اخلاق، رفتار و زندگی انسان به جا خواهد گذاشت؛ چرا که انسان آخرت گرا، به همه کارها و فعالیت های زندگی دنیوی خویش، رنگ آخرتی می دهد و از آن برای زندگی جاودان آخرت توشه بر می دارد. او نه تنها دلش فریفته ظواهر دنیا نشده، بلکه همواره به ماورای این دنیا، یعنی زندگی آخرت دل بسته است. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «ای مردم! دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاویدان است. پس، از گذرگاه خویش برای سرمنزل جاودانه توشه برگیرید و پرده های خود را در نزد کسی که بر اسرار شما آگاه است پاره نکنید. پیش از آنکه بدن های شما از دنیا خارج شود، دل هایتان را خارج کنید. شما را در دنیا آزموده اند و برای غیر دنیا آفریده اند. کسی که بمیرد، مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟، ولی فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟ خدا پدرانتان را بیامرزد! مقداری از ثروت خود را جلوتر بفرستید تا در نزد خدا باقی ماند و همه را برای وارثان مگذارید که پاسخگویی آن بر شما واجب است».

دنیاشناسی

شناخت دنیا، نخستین مرحله دوری از دنیاپرستی است. لذا برای آشنایی بهتر از دنیا، نیکوست به این سخنان امیرمؤمنان علیه السلام در خطاب به دنیا توجه کنیم: «ای دنیا! از من دور شو. مهارت را بر پُشت تو نهاده، از چنگال تو رهایی یافتم. از دام های تو نجات یافته، از لغزشگاه هایت دوری گزیده ام. کجایند بزرگانی که به بازیچه های خود فریبشان داده ای؟ کجایند امت هایی که با زَر و زیورت آنها را فریفتی؟ اکنون در گورها گرفتارند و درون لَحَدها پنهان شده اند. ای دنیا! به خدا سوگند اگر شخصی دیدنی بودی و قالب حس کردنی داشتی، حدود خدا را بر تو جاری می کردم؛ به خاطر بندگانی که آنها را با آرزوهایت فریب دادی، ملت هایی که آنها را به هلاکت افکندی و قدرتمندانی که آنها را تسلیم نابودی کردی و هدف انواع بلاها قرار دادی».

بی ارزشی رقابت های دنیایی

فریفته دنیا و زرق و برق آن شدن، بزرگ ترین آفتی است که آسایش زندگی انسان را در دنیا و آخرت تهدید می کند. امیرمؤمنان علیه السلام در سخنانی می فرماید:«در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشی نگیرید و فریب زینت ها و نعمت ها را نخورید. مغرور نشوید و از رنج و سختی آن ننالید و ناشکیبا نباشید؛ زیرا عزت و افتخارات دنیا پایان می پذیرد و زینت و نعمت هایش نابود می گردد. پس رنج و سختی آن تمام می شود و هر مدت و مهلتی در آن به پایان می رسد و هر موجود زنده ای در آن به سوی مرگ می رود». ایشان در بخش دیگری می فرماید: «شما را به ترک دنیایی سفارش می کنم که رهایتان می سازد؛ گرچه شما جدایی از آن را دوست ندارید. دنیایی که بدن های شما را کهنه و فرسوده می کند، با اینکه دوست دارید همواره تازه و پاکیزه بمانید».

عبرت از گذشتگان

عبرت گرفتن از زندگی گذشتگان، آثار مفید و سازنده ای در اخلاق و رفتار انسان بر جای می گذارد؛ توجه و دقت در این مطلب که برخی از آنها که در مقام و ثروت دنیا غرق شده بودند، چه سریع شکوه و زندگی اشرافانه شان پایان پذیرفت و مرگ جز نامی از آنها باقی نگذاشت. آری، تغییرات و دگرگونی های دنیا بسیار است که اگر انسان در آنها بیندیشد، درس های مهمی می گیرد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «آیا نشانه هایی از زندگی گذشتگان که بر جا مانده، شما را از دنیاپرستی باز نمی دارد؟ اگر خردمندید، آیا در زندگانی پدرانتان آگاهی و عبرت آموزی نیست؟ مگر نمی بینید که گذشتگانتان باز نمی گردند و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردم دنیا را نمی نگرید که در شب و روز حالت های گوناگونی دارند: یکی می میرد و بر او می گریند؛ دیگری باقی می ماند، به او تسلیت می گویند؛ یکی دیگر بر بستر بیماری افتاده، دیگری به عیادت او می رود؛ دیگری در حال جان کندن است؛ دنیاطلب در جست وجوی دنیاست که مرگ او را در می یابد؛ و غفلت زده که مرگ او را فراموش نمی کند. بدانید که آیندگان نیز راه گذشتگان را می پویند».

مردم در دنی

به طور کلی مردم در دنیا دو دسته اند. دسته ای که به غیر از زندگی دنیوی به چیزی نمی اندیشند و همه همتشان در جمع آوری مال و ثروت متمرکز شده است. این گروه هیچ گاه آسایش و قرار ندارند و همواره در حرص و ولع به سر می برند. در مقابل، دسته ای دیگر که دنیا و امکانات آن را برای ساختن زندگی آخرت می دانند، همه سعی و تلاششان برای آبادانی جهان آخرت است. آنها با کمترین سطح زندگی دنیا آسایش و آرامش حقیقی دارند و در حقیقت، هر دو جهان از آنِ آنهاست. امیرمؤمنان می فرماید: «مردم در دنیا دو دسته اند: یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت. او بر بازماندگانش از تهی دستی هراسان و از تهی دستی خویش در امان است. این شخص زندگانی خود را در راه سود دیگران از دست می دهد. دوم آن کس که در دنیا برای آخرت کار می کند و نعمت های دنیا نیز بدون تلاش به او روی می آورد. پس بهره هر دو جهان را چشیده و مالک هر دو جهان می گردد و با آبرومندی در پیشگاه خدا صبح می کند و حاجتی را از خدا نمی خواهد، جز آنکه روا می گردد».

مَثل هایی از دنیای حرام

سخنان کوتاه امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه پیرامون هویت دنیای حرام، آن قدر شگفت و پرمحتواست که هر انسانی با اندک دقت و تأمّل، درس های بسیاری از آنها می گیرد. برای مثال ایشان در جایی می فرماید: «دنیای حرام چون مار سمّی است؛ پوستش نرم است، ولی سمّ کشنده در درون دارد. نادان فریب خورده به آن نزدیک می شود و هوشمند عاقل از آن دوری می گزیند». ایشان در جای دیگر، از دنیای حرام چنین تشبیه می آورد: «به خدا سوگند دنیای حرام آلوده شما، در دیده من از استخوان خوکی که در دست بیماری جذامی باشد، پست تر است».

ای دنیا! از من دور شو!

ضَرار بن ضُمره، یکی از یاران امیرمؤمنان علیه السلام بود. او به شام رفت و در ملاقاتش با معاویه، حاکم ستمگر از او خواست از حالت های حضرت علی علیه السلام برایش بگوید. ضرار گفت: علی علیه السلام را شب هنگام در حالی دیدم که در محراب عبادت ایستاده، محاسن شریفش را به دست گرفته و چون مار گزیده ای به خود می پیچد و محزون می گرید و می گوید: «ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو. آیا برای من خودنمایی می کنی یا شیفته من شده ای تا روزی در دل من جای گیری؟ هرگز! غیر مرا بفریب که مرا در تو نیازی نیست. تو را سه طلاقه کرده ام، تا بازگشتی نباشد. دوران زندگانی تو کوتاه، ارزش تو اندک و آرزوی تو پَست است.

منبع:http://www.hawzah.net/hawzah/Default.aspx


[ جمعه 89/8/14 ] [ 7:16 عصر ] [ علی فغانی ]

شادی، احساسی زودگذر و ناپایدار است که خیلی از چیزها، از وضعیت هوا گرفته تا حساب بانکی تان، روی آن تاثیر می گذارد. شادی، احساسی زودگذر و ناپایدار است که خیلی از چیزها، از وضعیت هوا گرفته تا حساب بانکی تان، روی آن تاثیر می گذارد. هیچ کس نمی تواند راهی را به شما پیشنهاد کند که فقط با ایجاد یک تغییر جزیی در زندگی کنونی تان، به شادی دائمی برسید و در آن حالت باقی بمانید،ولی راه های زیادی وجود دارد که به کمک آنها می توانید از حالت نگرانی بیش از حد، ناامیدی و ناراحتی درآیید و شاد شوید. این مقاله راه هایی را به شما پیشنهاد می کند.

1- زیاد بخندید تنها اتفاقات خوشایند، شاد و مطلوب می توانند سطح اندورفین و دیگر هورمون های نشاط آور را بالا ببرند و نیز سطح هورمون های استرس زا را کاهش دهند.

2- خوب بخوابید اکثریت ما از داشتن یک خواب کافی و راحت محروم هستیم. یک چرت روزانه داشته باشید، یا ساعت ? شب به رختخواب بروید.اگر خوابتان نمی آمد، مطالعه یک کتاب خوب قبل از خواب می تواند به شما کمک کند تا خواب آرامی داشته باشید.

3- گاهی بگویید نه کارهایی را که ضروری نیستند و از انجام آنها لذت نمی برید،کنار بگذارید; مثلا اگر برای انجام امور خیریه، به اندازه کافی کسانی هستند که آن را انجام دهند و شما با به عهده گرفتن این کار دچار استرس می شوید، کار را بر عهده دیگران بگذارید.

4- لیستی برای کارهای روزانه تان تهیه کنید نوشتن کارهایی که می خواهید در طول روز انجام دهید، باعث می شود افکارتان منظم شود و نگرانی از شما دور گردد. با چک کردن این لیست، احساس خوبی به شما دست خواهد داد.

5- دنبال انجام دادن چند کار به طور همزمان نباشید بررسی ها نشان داده است افرادی که چند کار را به طور همزمان انجام می دهند، دارای فشار خون بالاتری هستند;مثلا به جای اینکه هم زمان با پختن غذا یا اتو کردن لباس ها، با تلفن هم صحبت کنید، یک جایی بنشینید و تمام توجه خود را روی مکالمه تلفنی تان بگذارید. یا به جای اینکه هنگام نوشتن گزارش کار، ایمیل تان را هم چک کنید، صفحه ایمیل تان را ببندید و فقط گزارش کارتان را تکمیل کنید. این گونه تمرکز فکری شما نیز بیشتر می شود.

6- به باغچه تان برسید تنها استشمام هوای تازه و ورزش کردن نیست که استرس را کاهش می دهد و باعث می شود احساس خوبی به انسان دهد، بلکه تمیز کردن باغچه از علف های هرز، دیدن رویش گل ها و هرس کردن درخت ها نیز با احساس رضایت و شادی همراه است.

7-زیاد اخبار گوش ندهید یک هفته را بدون خواندن خبرهای روزنامه، دیدن یا شنیدن اخبار از تلویزیون یا رادیو یا اینترنت سپری کنید (به خصوص اخبار حوادث و جنجالی) و به جای آن زمان بیشتری را به پیاده روی یا نوشتن خاطرات خود اختصاص دهید.

8-هوا را معطر کنید محققان دریافته اند استشمام بوهای خوشایند و معطر، در کاهش استرس و ایجاد آرامش واقعا موثرند. در یک بررسی معلوم شد بوی رزماری سطح نگرانی را کاهش می دهد و باعث افزایش هوشیاری و سرعت بخشیدن به حل مسایل ریاضی می شود. بوی اسطوخودوس باعث افزایش امواجی از مغز می شود که احساس آرامش را افزایش می دهند. امروزه انواع مختلفی از معطرکننده های هوا مثل اسپری های خوشبو کننده، روغن های معطر، ظروف گل خشک معطر و شمع های معطر کننده وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید.

9- از اماکن آرامش دهنده دیدن کنید رفتن به موزه ها، پارک ها و امامزاده ها، مساجد و زیارتگاه ها می توانند باعث ایجاد آرامش در این دنیای پر از استرس شوند، مثلا ممکن است یک فرد بتواند با رفتن مرتب به مسجد و خواندن نماز جماعت در آنجا، استرس های روزمره را خود دور کند و آرامش عجیبی پیدا کند.

10- برای کمک به دیگران داوطلب شوید کمک به دیگران باعث می شود از مشکلات تان دور شوید و نیز به بهبود روابط اجتماعی شما کمک می کند. همان طور که افراد شاد بیشتر به فکر کمک به دیگران هستند، کمک به دیگران نیز شادی شما را افزایش می دهد. طی یک بررسی معلوم شد کمک به دیگران باعث تقویت شادی، احساس رضایتمندی از زندگی، اعتماد به نفس، سلامت جسمی و کاهش افسردگی می شود. گرچه داشتن روابط اجتماعی با دیگران و بودن در جمع، یکی از عوامل کاهش دهنده استرس است،ولی گاهی اوقات، برای فکر کردن و تجدید قوا، نیاز است تنها باشید، مثلا یک فیلم مفید یا آرامش دهنده ببینید، یا بعدازظهرتان را به خواندن کتاب یا گشتن در پارک بگذرانید.

11- هنگام پیاده روی، تمرکز کنید حتما می دانید ورزش کردن خیلی بهتر از داروهای آرام بخش برای کاهش استرس و عصبانیت مفید است. اما تمرکز فکری هنگام پیاده روی می تواند آن را بسیار سودمند تر کند. در یک تحقیق، محققان 135نفر را به 4گروه پیاده روی تقسیم کردند. گروه اول پیاده روی تند انجام می دادند و گروه دوم پیاده روی آرام. گروه سوم پیاده روی آرام همراه با تمرین تمرکز و گروه چهارم یک نوع از تای چی را تمرین می کردند. برای تمرین تمرکز از گروه سوم خواسته شد به گام های شان توجه کنند و همراه با گام های شان 1، 2، 1، 2را تکرار کنند و هم زمان اعداد را در ذهن شان مجسم کنند. تمرکز، یک تکنیک روحی روانی برای دسترسی به آرامش و یک حالت جسمی است که در آن ضربان قلب آرام می شود و فشار خون پایین می آید. نتایج این تحقیق نشان داد که در گروه سوم، استرس به طور واضحی کاهش پیدا کرده بود و افراد آن کمترین حس منفی و بیشترین حس مثبت اندیشی را درباره خود داشتند. بالاتر از همه، اینکه مقدار کاهش استرس در گروه سوم، مشابه گروه اول بود.

 12- روابط صمیمی داشته باشید در یک تحقیق با بیش از 1300مرد و زن از سنین مختلف مشخص شد کسانی که دوستان صمیمی بسیاری داشتند، دارای فشارخون بهتر، سطح کلسترول و قندخون سالم تر و سطح هورمون های استرس زای کمتری نسبت به افرادی که یک یا دو دوست صمیمی داشتند، بودند. همچنین این نتایج بین خانم ها و آقایانی که روابط خوبی با خانواده و همسران و پدر و مادرهای شان داشتند، دیده شد و نیز مشخص شد، افرادی که احساس تنهایی می کنند و افسرده و منزوی هستند، 3تا 5برابر بیشتر از کسانی که احساس عشق و ارتباط و اجتماعی بودن دارند، دچار مریضی و مرگ زودرس می شوند.

13- معنویت تان را تقویت کنید برای خیلی از انسان ها، تقویت اعتقادات مذهبی به زندگی شان مفهوم خاصی می دهد و درک شان از باورهای دینی، باعث توجه به آخرت و دوری از گرفتاری های زندگی می شود. حتی اگر مذهبی نباشید، معنویت می تواند برای تان سودمند باشد.

 14- به داشته های تان فکر کنید نه به نداشته هایتان کسانی که هر روز آثار جنبه های مثبت زندگی شان (سلامتی، خانواده خوب، دوستان صمیمی، تحصیلات عالیه، کار مورد علاقه و ...) را بررسی می کنند، شادترند.

نویسنده : ساراجمال آبادی روزنامه مردم سالاری ( www.mardomsalari.com )


[ جمعه 89/8/14 ] [ 8:5 صبح ] [ علی فغانی ]

من را درون قبر جا می دهند.
سنگها ی بتنی سنگین را روی دهانه ی قبر قرار می دهند.
از این کار حسابی می ترسم.دست پایم تکان نمی خورند.
پارچه ی سفید سرا پایمرا پوشانده است.می ترسم .
تصمیم می گیرم بلند شوم.با عصبا نیت تلاش می کنم.
ولی فایده ای ندارد.آخرین سنگ را می گذارند.
اطراف سنگها را با گل می بندند.
همه جا تاریک است.صدای خرت خرت بیلها به گوش می رسد.
چشمهایم را بازمی کنم.
دوستان و اطرافیان با تلاش زیادی خاکها را بر روی من می ریزند.
شاید می خواهند صواب نصیبشان شود وشاید هم... .
خاکها را خوب جابه جا می کنند.قبرم را خوب شکل می دهند.
وبعد چند سطل آب می ریزند.
بوی نمناک خاک در فضای قبر می پیچد.
زیر بغل نزدیکان رامی گیرند.از من دور می شوند.
سکوت همه جا را فرا گرفته است.
چه تنهایی وحشتناکی.
بعد از چندروز کم کم بوی تعفن در قبر می پیچد.
مارها و کرمها………
ده ها سال می گذرد.و همه من را فراموش کرده اند.
صدایی می شنوم.چشمانم را باز می کنم.
چند رودل و بلدوزر می آیند.
آخرین نشانه ی من را از زمین محو می کنند.
چند روز بعد سرو صدایی به گوشم می رسد.
تعجب بند بند استخوانم را فرا می گیرد.
روی قبر من الا کلنگ گذاشته اند.
چند کودک سر گرم بازی هستند.
از این که به این زودی فراموش شدم دلم می گیرد.
خاک مرا به آرامش فرا می خواند.
آرزو می کنم روزی با پایداری یک درخت به دنیا برگردم.

و اگر مرگ نبود دست ما دنبال چیزی می گشت.(سهراب)


[ پنج شنبه 89/8/13 ] [ 10:48 عصر ] [ علی فغانی ]

دنیای عجیبی است ، آنقدر ما را به خود مشغول کرده وگاه گاهی چنان از خودغافل می کند که تمامی ارزشهای معنوی واخلاقی وعاطفی را تحت تاثیر خود قرار می دهد. چنان دل بسته این دنیا شده ایم که حتی حاضر نیستیم حتی یک لحظه به مرگ این ارزش الهی فکر کنیم . نمی دانم  زمان یا مکان باعث شده که تفاوت آدمها در مقاطع زمانی متفاوت ببینم یا فراموشی وغرق در دلبستگی های دنیا ، واقعا اگر بگویند ما 48 ساعت دیگر باید بار سفر را ببندیم رفتار ، محبت به پدر ومادر ، برادر وخواهر وحتی دوستانمان چگونه خواهد بود؟ کمی فکر کنید . یادم نمی رود فرزندان انقلاب در دانشگاه دفاع مقدس قبل از هر عملیات  وصیتتنامه می نوشتند که شاید تعداد آن کم نباشد. پایان نامه هایی که دیگر فروشی نیست واز هیچ منبعی نمیتوان دانلود کرد ویا ... ودرسی جاودانه برای ما .

چرا نباید جرأت نوشتن چند خط وصیتنامه را نداشته باشیم ؟ این سؤالی است که شما خوبان اگر پاسخ دهید می توان تعریف جدیدی از روابط وارزشها ومحبتها ارائه داد که دیگر این ارزشها رنگ وبوی دنیایی نخواهد داشت وخالص خالص خواهد بود. هدفم از این دلنوشته فقط یک لحظه تفکر بود وبس. دوستتان دارم چون شما خدا را دوست دارید. 


[ پنج شنبه 89/8/13 ] [ 9:45 عصر ] [ علی فغانی ]

در طول اعصار و قرون، حکومت ها و دولت هاى زیادى روى کار آمده و چند صباحى بر مردم حکومت کرده و بعد هم از بین رفته اند، به طورى که اثرى از آن ها بر جاى نمانده و اگر در مواقعى یادى هم مى شود، براى این است که مایه عبرت دیگران شود. اما در این میان، حکومت هایى هم بوده اند که على رغم گذر قرن ها هنوز هم بر سر زبان هایند و با تمام تلاشى که براندازان انجام داده اند، ره به جایى نبرده اند. حکومت امام على(ع) یکى از این حکومت ها است که شیفتگان زیادى داشته و دارد و هنوز که هنوز است، بعد از گذشت سالیان متمادى هرجا سخن از عدالت به میان مى آید، عدالت على(ع) در ذهن ها تداعى مى شود. على(ع) حاکمى بود که خود را از مردم و مردم را نیز از خود مى دانست. در پیاده کردن عدالت و احکام خدا هیچ هراسى نداشت و عقیده داشت عدالت در رأس همه برنامه ها است. او معتقد بود اگر این اصل از میان برداشته شود، سودجویان و فرصت طلبان به دستگاه حکومت راه یافته و فساد و تباهى آن را فرامى گیرد. امیرمؤمنان رهبرى بى نظیر بود که احکام خدا را با شیواترین بیان، ابلاغ و در مقام عمل به عالى ترین وجهى پیاده مى کرد. او فقط رضایت حق را در نظر داشت. جایگاه مردم در حکومت امام على(ع) در هر حکومتى، مردم به دو دسته اکثر و اقل تقسیم مى شوند که همیشه اکثر عظیم جامعه را توده مردم تشکیل مى دهند. این عده معمولاً از امکانات رفاهى کمترى برخوردارند، اما در مقابل گروه اندک دیگرى هستند که از امکانات مادى و رفاهى فراوانى برخوردارند و براى خود به دلایل غیر موجه شخصیت و امتیازى خاص نسبت به عامه مردم قائلند. هر حاکمى باید طورى رفتار کند که بتواند به نفع هر دو دسته حکم صادر کند1 و به عبارت بهتر، عدالت و انصاف را در مورد هر دو دسته اجرا کند و رضایت آنان را کسب کند. على(ع) پایدارى و دوام حکومت را در اجراى عدالت و استقرار عدل مى شناسد; یعنى اگر دولت و حکومتى را شعار خود قرار دهد و در پیاده کردنش موفق باشد، آن دولت، لایق ماندن و استمرار است. وگرنه دولتى که هدفش ظلم و مقصدش استثمار و بهره کشى است، دولتى زودگذر و زوال پذیر است. در حکومت نمونه على(ع)، رابطه حاکم با مردم بسیار دوستانه، انسانى و شرافت مندانه است، به همین دلیل هیچ گاه طاقت دیدن مشکلات و گرفتارى هاى مردم را نداشت و به این مسئله اهمیت زیادى داد. مؤید وجود این گفته، توصیه هاى مستمرى است که حضرت ضمن نامه ها و خطبه ها و فرمان هاى خود در نهج البلاغه به عاملان و استان داران خویش خاطرنشان فرموده اند و از آن جمله در عهدنامه خود به مالک اشتر مى نویسند: (براى ارباب رجوع وقتى مقرّر کن و خود شخصاً بر گرفتارى هایشان برس و براى این موضوع مجلسى عمومى تشکیل ده و در آن مجلس براى خدایت که تو را آفریده و این مقام داده، فروتنى کن و در این موقع، ارتش و مأموران و پاسبانان خود را از جلوى چشم مردم دور کن تا بدون پروا و هراس با تو سخن گویند، زیرا مکرر از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: هرگز امتى به قداست و پاکى نخواهد رسید مگر آن که در میان آن ها حق ضعفا از اقویا و نیرومندان بدون لکنت و پروا گرفته شود.)2 از کلمات مولا على(ع) درباره رهبر و حقوق مردم نکاتى را مى توان استفاده کرد که به بعضى اشاره مى شود:

* در حکومت آن حضرت، مردم حق دارند که با حاکم خود ارتباط مستقیم داشته و خود حرف هایشان را به حاکم بزنند و بر حاکم است که وقتى را به این امر اختصاص دهد. على(ع) مى فرماید: (در هر بامداد و شام ساعتى براى رسیدگى به امور رعیت معیّن کن و به سؤالات آن ها شخصاً ج واب ده و نادان و گم راهشان را متوجه ساز، با دانشمندان در تماس باش، جز زبانت، واسطه اى و جز چهره ات، حاجبى بین خود و مردم قرار مده.)3

* مردم در حکومت آن حضرت، محرم اسرار حاکم هستند، مگر اسرارى که اظهارش به ضرر مردم و حکومت است. على(ع) مى فرماید: (بر عهده و وظیفه من است که هیچ سرّى را از شما مکتوب ندارم جز اسرار جنگى در مواقع ضرورى.)4

* در حکومت آن حضرت، افکار مردم محترم است و حکام باید در امور کشور با مردم مشورت کرده از آرا و نظرهاى آنان استفاده کنند، چرا که مردم حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند و در امورات تصمیم بگیرند. حضرت در این باره مى فرمایند: (من هیچ مسئله اى را بدون مشورت با شما انجام نمى دهم، جز مسئله قضاوت.)5

* در حکومت آن حضرت، نیکوکار و بدکار یک سان نیستند، بلکه بدکار به سزاى بدى اش مى رسد و نیکوکار به پاداش خوبى اش. حضرت على(ع) در نامه اش به مالک مى فرمایند: (…و نباید نیکوکار و بدکار نزد تو یک سان باشند که آن، نیکوکار را به نیکویى کردن بى رغبت سازد و بدکار ان را به بدى کردن وا دارد; پس هریک از ایشان را به آن چه گزیده اند، جزاده.)6

* مردم شهرهاى دور افتاده و شهرهاى مرکزى، همه در حقوق و مزایا برابرند و حاکم موظف است کارى کند که حقوق دور افتاده ترین افراد نیز به آنان برسد، حضرت در نامه خود به مالک اشتر مى نویسد: (همانا دورترین ایشان را همان نصیب و بهره اى است که نزدیک ترین آن ها دارن د و رعایت حق هریک از ایشان از تو خواسته شده است.)7

* در حکومت آن حضرت، فقیر و ثروت مند نزد حاکم یک سانند و حاکم موظف است به امور درماندگان و محتاجان نیز رسیدگى کند و خود از احوال آن ها جویا شود، چرا که آنان برخى به خاطر عفت نفس، فقر خود را از اظهار نمى کند. چنان که حضرت در نامه اى مى فرماید: (پس از خدا ب ترس، از خدا بترس درباره دسته زیردستان درمانده بیچاره و بى چیز و نیازمند و گرفتارى که در سختى و رنجورى و ناتوانى هم خواهنده است که ذلت و بیچارگى اش را اظهار مى کند و هم کسى است که به عطا و بخشش نیازمند است ولى از عفت نفس اظهار نمى کند.)8

* در این حکومت به هیچ کس ظلم و ستم نمى شود و همه در برابر قانون مساوى اند. حضرت على(ع) مى فرماید: (اگر کسى به بندگان خدا ستم کند، خدا را خصم خود قرار داده است.)9 مگر نه این است که به تعبیر رسول خدا(ص): (الخلق عیالُ الله; بندگان خدا جزء خانواده خدایند.)1 0 وقتى به انسانى ظلم و ستم شود، خداوند شخص ظلم کننده را مورد غضب خود قرار مى دهد.

* در حکومت آن حضرت کسى که عیوب و زشتى هاى مردم را آشکار کند و اصرار بر آبروریزى مردم داشته باشد، مطرود است. از این رو حضرت در نامه اش به مالک مى نویسند: (و باید از رعیت کسى را از همه دور و دشمنى داشته باشى که به گفتن عیب هاى مردم اصرار دارد.)11

پى نوشت ها:

1ـ محمد فاضل لنکرانى، آئین کشوردارى از دیدگاه امام على (دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم: 1373) ص144.

2ـ نهج البلاغه فیض الاسلام، ج2 (انتشارات فیض الاسلام، 1368) نامه 53، ص1022.

3ـ نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدى، نامه 67، ص352ـ351.

4ـ نهج البلاغه فیض الاسلام، همان، نامه 50، ص982.

5 ـ همان.

6 ـ همان، ص1000.

7ـ همان، نامه 53، ص1019.

8 ـ همان، ص1026.

9ـ محمد فاضل لنکرانى، همان، ص103.

10ـ اصول کافى، ج2، ص164.

11ـ نهج البلاغه فیض الاسلام، همان، ص997.


[ سه شنبه 89/8/11 ] [ 10:18 عصر ] [ علی فغانی ]

امام على(ع) نمونه انسان کاملى است که در حفظ اسلام و ارزش هاى آن بسیار کوشیده اند و همیشه و همه جا از اسلام دفاع کرده و آن را متضمن سعادت و رستگارى انسان ها مى دانند. اگر به سخنان حضرت على(ع) در نهج البلاغه نظرى بیندازیم، خواهیم دید که ایشان در جاى جاى آن به ارزش هاى اسلامى اشاره و تأکید و سفارش کرده اند که در این جا چند نمونه را ذکر مى کنیم:

1. ایمان; ایمان یکى از والاترین و زیباترین ارزش هاى اسلام است. حضرت على(ع) مى فرماید: (الایمان معرفة بالقلب واقرار بالسان و عمل بالارکان; ایمان، معرفت و شناختن به دل، اعتراف به زبان و عمل به اعضا است.)18

و نیز آن حضرت مى فرمایند: (از نشانه هاى ایمان، راست گفتن در جایى است که دروغ گفتن به مصلحت تو است و این که گفتارت از آن چه مى دانى بیشتر نباشد و دیگر این که در سخن گفتن درباره دیگرى از خدا بترسى و از کسى بد نگویى و نادانسته گواهى ندهى.)19

2. علم; عشق به علم و دانش و دانستن در فطرت انسان نهاده شده و انسان ذاتاً به دنبال حقیقت و علم است و وجود این خصیصه انسان را از حیوانات متفاوت مى کند.

حضرت على(ع) درباره ارزش علم مى فرمایند: (لاشرف کالعلم; هیچ شرافتى مثل علم نیست).20 و نیز در جایى دیگر مى فرمایند: (خذ الحکمة ولو من اهل النفاق; حکمت و علم را فرا گیرید حتى از منافقین.)21

3. تقوا; مولا على(ع) همواره مسلمانان را به تقوا و پرهیزکارى از محرمات و انجام واجبات سفارش مى کردند و این سفارش در جاى جاى کلمات آن حضرت به چشم مى خورد. در جایى مى فرمایند: (بندگان خدا شما را سفارش مى کنم به تقوا و ترس از خدا که تقوا توشه سفر آخرت و پناه از عذاب است.)22

4. امر به معروف و نهى از منکر; یکى از اصلى ترین ارکان یک حکومت، امر به معروف و نهى از منکر است، چرا که این مورد ارزش و مسئولیت مردم را مى رساند و به ما مى فهماند که مردم در قبال عمل یک دیگر مسئول بوده و این گونه نیست که در جامعه اسلامى هرکس هرکارى بخواهد انجام دهد. امام على(ع) مى فرمایند: (پس هرکه امر به معروف کند، مؤمنین را همراهى کرده و ایشان را توانا گرداند و هرکه نهى از منکر کند، بینى منافقین و دو روها را به خاک مالیده است.)23

پی نوشت :

18ـ نهج البلاغه فیض الاسلام، همان، حکمت218، ص1186.

19ـ همان، حکمت450، ص1296.

20ـ همان، حکمت109، ص1139.

21ـ همان، حکمت77، ص1122.

22ـ همان، خطبه 233، ص772.

23ـ همان، نامه 30، ص1101.


[ سه شنبه 89/8/11 ] [ 9:47 عصر ] [ علی فغانی ]

حضرت علی علیه السلام هنگامی که مالک اشتر را برای حکومت مصر می فرستد نامه ای به او داده و خلاصه ای از آئین شهریاری و شیوه حکومتداری برای او می نویسد که برای تمام حاکمان تاریخ و حکومت های بعدی به یادگارمانده است.

در بخشی از این نامه، به مالک می فرمایند : تا می توانی با اهل تقوی و راستگویان بپیوند و معاشران خود را چنان پرورش بده که تو را فراوان نستایند ( مداح پرور نباش ). و ترا برای اعمالی که انجام نداده ای تشویق نکنند زیرا ستایش و مداحی بی اندازه ، خودپسندی می آورد و انسان را به سرکشی وا می دارد . هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشدزیرا در اینصورت نیکوکاران در انجام کارهای نیک بی رغبت شده و بدکاران در کارهای زشت خود تشویق می شوند پس هر کدام از مردم را براساس کردارشان ( و میزان کار نیکی که انجام داده ) پاداش بده ..... کارگزاران دولتی را از میان مردم با تجربه و با حیا و از خانواده ها ی پاکیزه و با تقوی که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کنزیرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرویشان محفوظتر و طمع ورزی شان کمتر و آینده نگری شان بیشتر است . سپس روزی فراوان و حقوق کافی به کارمندان و کارگزاران ارزانی دار ، زیرا دستمزد کافی آنان را بر اصلاح خود و بی نیازی از خیانت به اموالی که زیر دستشان است تقویت می کند و اگر خیانت در امانت کرده و یا از تو فرمان نبرند حجت بر آنها تمام است ( و می توانی از آنها مواخذه شدید بکنی ) سپس رفتار و عملکرد کارگزاران و کارمندان را بررسی کن و آنها را تحت نظر بگیر " و أبعث العیون " و جاسوسان و بازرسان مخفی، از افراد راستگو و وفادار برای مراقبت از عملکرد کارکنانت به کار بگمار زیرا مراقبت و بازرسی پنهان تو از کار آنها ، سبب امانتداری آنان با مردم می شود . و سخت مراقب عملکرد همکاران و یاران نزدیکت باش و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تایید کرد ، به همین مقدار گواهی بر علیه او ، اکتفا کن و او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال در اختیار دارد از او بازپس گیر ، سپس او را در جایگاه خواری و ذلت در جامعه بنشان و خیانتکار شمرده و طوق بدنامی به گردنش بیفکن....

منبع:http://www.mums.ac.ir/culture/fa/HOKOOMAT4


[ یکشنبه 89/8/9 ] [ 10:16 عصر ] [ علی فغانی ]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 893
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1481881
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد