سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

 شهید مطهری : ما می خواهیم حرف آقایمان را بگوئیم. ما هر سال می خواهیم تجدید حیات کنیم : « یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» (سوره انفال آیه 24)

باید بگوییم عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز می خواهیم در کوثر حسینی شستشو کنیم. تجدید حیات کنیم ، روح خودمان را شستشو بدهیم ، خودمان را زنده کنیم ، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم و روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمی خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر ، احساس شهادت ، احساس جهاد ، احساس فداکاری در راه حق در ما فراموش شود ، نمی خواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.این فلسفه عاشورا است ، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی بخشیده شدن . گناه کنیم بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد.گناه آن وقت بخشیده می شود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی بخورد.(حماسه حسینی ، ص 187 و 188).


[ سه شنبه 89/9/23 ] [ 8:37 صبح ] [ علی فغانی ]

عاشورای حسینی، نمونه‌ای از تهاجم بی‌امان حاکمیت فرعون در ردای موسی است! روزی که معاویه به قدرت رسید، با ابزار قرار دادن «دین» آشنا شده بود. او عملا تجربه کرده بود که در جایی که شمشیر و نیزه به کار نمی‌آید، قرآن کارایی دارد که بر سر نیزه‌ها برود و او را پیروز گرداند!

آری دوران خطرناکی آغاز شده بود، دشمنان دین، حامیان دیرین خدا و محمد را به‌نام دشمنان خدا و محمد بی‌رحمانه می‌کشتند. دمشق قبله‌گاه مردم بود که هرکه روبه‌سویش نکند، کشته می‌شود! کار چنان پیشرفته بود که حتی یزید هم به‌عنوان خلیفه بر مسند نشسته بود!

در چنین شرایطی، امید همه دل‌ها که به یاد خدا می‌تپیدند، کسی جز حسین‌بن‌علی (ع) نبود که باید به میدان می‌آمد و به انسان و انسانیت درس مقاومت می‌داد و چنین هم شد.

تنها از عهده حسین(ع) برمی‌آمد که در برابر این توطئه خطرناک و شیطانی که با تمام قساوت و قدرت به میدان آمده بود، با یارانش به میدان آید و خون پاکش را دربرابر شمشیر آن ناپاکان قرار دهد.

عاشورا به انسان و انسانیت، درس ایمان، دلیری و پاکبازی می‌دهد. دریغا که ما عاشورا را به‌گونه‌ای دیگر مطرح کرده و آن‌را از حالت یک «جریان زنده» به‌صورت یک «حادثه غم‌انگیز» تاریخی تبدیل کرده‌ایم؛ درحالی‌که عاشورای حسینی یک جریان همیشگی است که در آن صف حسینی‌ها، از صف یزیدیان جدا می‌شود و عملا حسینیان با گسترش سلطه یزیدیان درگیر می‌شوند.

اگر چنین نباشد خود این مراسم به ابزاری در دست غارتگران و رباخواران و سلطه‌جویان تبدیل خواهد شد و یک جریان سرنوشت‌ساز، نقش یک مراسم حزن‌آور و غفلت‌زا را بازی خواهد کرد!

از این نکته غفلت نکنیم که تا یک نظام تعریف شده‌ای از حاکمیت الهی را درنیابیم، عظمت و ارجمندی و استمرار و جاودانگی عاشورا را درک نخواهیم کرد.

عاشورا دست ولایت خداست که می‌تواند انسان‌ها را در برابر تهدید همیشگی شرک و ستم پناه بخشد پس اگر اهل معرفت باشیم از دل و جان آرزو کنیم که: «ای کاش ما هم، در صف حسینیان عاشورا باشیم!»

منبع: روزنامه - همشهری - تاریخ شمسی نشر 26/10/1386


[ سه شنبه 89/9/23 ] [ 8:30 صبح ] [ علی فغانی ]

* محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده ، و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ ، همیشه حق بر باطل پیروز شده است.
* محرم ماهی است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده ،  و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنی امیه،  که اسلام را تا  لب پرتگاه برده بودند ، رهایی بخشید.
* این خون سید الشهدا است که خونهای همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد .

* ماه محرم برای مذهب تشیّع ماهی است که پیروزی، در متن فداکاری و خون به دست آمده است.
* محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست، که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد، وراه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن  دانست. واین خود سرلوح? تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر.
* با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد.ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد.ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم ‍«و داغ باطله » بر جبهه ستمکاران و حکومتهای شیطانی زد. ماهی که به نسل ها در طول تاریخ ، راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت.ماهی که شکست ابر قدرتها را در مقابل کلمه حق، به ثبت رساند.ماهی که امام مسلمین ، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت. التماس دعا


[ جمعه 89/9/19 ] [ 7:25 عصر ] [ علی فغانی ]
  • خدایا دراین ماه عزیز یاریم ده که بجای گریه به حال و روز ودغدغه های زندگی  شخصی ،خاضعانه وخاشعانه برای حسین ویارانش واهل بیتش بابصیرت در مجالس حسینی شرکت کنم واگر اشکی می ریزم رنگ وبوی احساسی نداشته باشد ،از روی دلسوزی نباشد ،بلکه گریه شوق وصال یک عاشق به معشوق باشد .
  • خدایا کمکم کن وتوانی به من عطا کن که به برکت حضور در این ماه عزیز وتاسوعا وعاشورای حسینی اثرات ریشه ای وعمقی در وجودم پدید آید نه سطحی ، لحظه ای وزود گذر، که هنوز از مجلس حسینی بیرون نیامده چشمانم به گناه آلوده می شود.
  • بارالها به بزرگی وعظمت خودت  قسمت می دهم توان درک وفهم حقانیت امام حسین (ع) واسیری اهل بیتش وشهادت یارانش را در این ماه محرم با چشم دل به من عطا فرما.
  • خداوندا، مهربانا ،نگذار که وجودم در این ماه به گناه آلوده شود .
  • خدای مهربانم می دانم صدای مرا می شنوی کمکم کن که حضور در مجلس عزاداری حسینت خدای ناکرده از روی کج فهمی من به سرگرمی ولهو لعب نگذرد.
  • خدایا به بزرگی خودت آنانی که دانسته یا ندانسته با ظاهری ناشایست که درخور ودر شأن عزاداران حسینت نیست شرکت می کنند ونمی دانند که ایشان برای آن قیام کرد که امر به معروف کند ونهی از منکر ببخش وبه راه راست هدایت کن.
  • حسین جان به آبروی که در نزد پروردگارت داری قسمت می دهم حب حسین (ع)که حب خدایی است در دل جوانان وهمه عاشقانت قرار ده .
  • خدایا آنانی که از روی نادانی وجهل خودرا سگ زنجیری امام حسین (ع) و...... وهیئت هایی نیز به همین نام بنا نهاده اند ونمی دانند که امام حسین یاران با بصیرت وبا قدرت تفکر ایده آل می خواهد نه..... به بزرگی خودت ببخش وبه احترم خون امام حسین هدایتشان کن.

[ شنبه 89/9/13 ] [ 10:35 عصر ] [ علی فغانی ]

چهار روز بیشتر تا محرم سال 89 باقی نمانده، با خودم فکر کردم چه بنویسم از او که هستی خودرا در طبق اخلاص به معبود خویش تقدیم نمود. می خواهم بگویم واقعا حسین (ع) کیست ؟

چه مقدار شناخت داریم ؟ به چه اندازه پیرو او هستیم؟ آیا امام حسین (ع) سینه زن می خواهد ؟ یا گریه کن یا پیرو؟ همه سؤلاتی است که اگر بابصیرت (چشم دل ) به آن نگاه کنیم به آن خواهیم رسید که باید برسیم . قبل از هرچیز خدمتتان عرض کنم که اینجانب مخالف سینه زدن ونوحه خواندن نیستم . آیا به واقعه کربلا  به عنوان یک داستان می نگریم یا یک واقعیت تاریخی ؟

امام حسین (ع) که بود که تمام هستی ، خانواده ، فرزند و... بدون هیچ چشم داشتی به خداوند منان تقدیم نمود؟

در حدیثی از قول معصوم خواندم که مضمون آن چنین بود؟

گویند کسی خدمت ایشان رسید فرمود من از دوستان شما هستم ، آقا فرمودند : از کدام گروه از دوستان ما، آن فرد بیان داشت : مگر دوستان شما چند گروه هستند؟ آقا بیان داشتند : دوستان ما سه گروه هستند:

1- آنهایی که به زبان دوست ما هستند ولی در عمل با ما نیستند.

2- گروه دوم کسانی  هستند که زبانا وعملا دوست ما هستند ولی موقعی که بحث جان مطرح می شود....

3- وسومین گروه کسانی هستند که زبانا ، عملا وجانا دوست ما هستند که دوستان واقعی ما این گروهند.

که هر کدام از این دوستان به همان اندازه نزد ما محترمند.

آنچه می خواهم بگویم این است ، که امام حسین (ع) با نثار جان وزن وفرزند بهای دوستی واقعی با خداوند مهربان را داد.

بیائید ما کمی فکر کنیم که جزء کدام گروه از دوستان واقعی خداوند هستیم ؟

چه میزان حاضریم برای  خداو قرآن وامر به معروف ونهی از منکر هزینه کنیم؟؟؟


[ شنبه 89/9/13 ] [ 9:58 عصر ] [ علی فغانی ]

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی وقتها انسان با همه کرامتی که دارد آنچنان بازیچه دنیا قرار می گیرد که حتی خود را فراموش می کند . یکی از آن بازیچه ها پناه آوردن به مواد مخدر است . چرا علیرغم مشاهده همه بدبختی هاو بیچارگیها باز هم عبرت نمیگیرند ؟چرا؟

عمده علتی که من به آن رسیده ام وصادقانه به شما دوستان جوان با زبان بی زبانی بیان میکنم این است. که جوانان خوب ما قدرت وقابلیت روبرویی با مشکلات وموانع زندگی را ندارند ، بجای ایستادگی ومبارزه با پناه آوردن به مواد مخدر وروانگردان وفراموش کردن خود در حقیقت خود را خلع سلاح کرده وبی چون وچرا تسلیم مشکلات می شوند.

متاسفانه توجیهات غلط وبچگانه ای نیز برای خود می تراشند تا چند صباحی که به حال طبیعی بر می گردند دلخوش باشند یا به قولی الکی خوش از جمله :

تفننی می کشم ، مشکلات زیاد است ، گرفتارم   ، بی پولی و... که همه حرفها سر پوش وتوجیهی است برای آرم کردن وفرار از خود.

عزیزان من با تحقیق خدمتتان عرض می کنم . مگر نه اینکه انسان تعالی طلب است ، مگر نه اینکه دوست دارد به روز باشد ، باور بفرمائید واقعیتی است که نمی شود انکار کرد . کدام آدم سیگاری دوست ندارد بجای کشیدن یک سیگار معمولی تن به کشیدن سیگار خارجی  ندهد ؟ کدام آدم معتاد به مواد روانگردان دوست ندارد با مواد به روز تر حال نکند ؟ متاسفانه با صنعتی شدن مواد مخدر وآثار مخرب آن وپائین آمدن سن اعتیاد توجه به این مهم دوچندان می شود.

واین سیر تکاملی بهتر خواستن وبهتر کشیدن ادامه خواهد داشت تا این انسان شریف وبا کرامت را به ذلت وتاریکی هدایت نماید. عزیزان من فرزندان ایران زمین بیائید بجای فرار از مشکلات با پائین آوردن توقعات خود تن بکار بدهیم وکار را عار ندانیم . توقع نداشته باشید که همه تقصیر هارا به گردن پدر ومادر ها وجامعه بیندازید وجامعه ومردم نیز دلسوز شما باشند.   دوستان خوبم با کمی توجه به سرنوشت این انسانهای غافل که حتی به خانواده وفرزندان خود نیز ترحمی ندارندمتوجه خواهید شد که حساسیت این برادر دلسوز شما از چه بابتی است. باعذر خواهی از همه جوانانی که با تحمل تمای سختیها ومشکلات زندگی وکمبودهایی که در سطح جامعه وجود دارد تمامی تلاش خود را در رسیدن به اهدافشان باجان ودل می پذیرند.

از طرف یک دوست


[ چهارشنبه 89/9/10 ] [ 9:16 عصر ] [ علی فغانی ]

بسم الله الرحمن الرحیم

که می توان در یک لحظه زندگی تصمیم گرفت ویک عمر رنج کشید.

که می توان رفتن ادامه داد خیلی بعد از آنکه تصور کنی دیگر نمی توانی.

که می توان افکار را کنترل کرد ویا آنها تورا کنترل می کنند .

که بلوغ به تجربه های تو ودر سهایی که از آنها گرفتی مربوط است ، نه به سالهی زندگی ات.

که گاهی حق داری عصبانی باشی اما حق نداری ظالم باشی.

که مدارک قاب شده روی دیوار نمی تواند ازتو انسانی شایسته بسازد.

که عظمت علم در عمل است.

که مجبور نیستی دوستت را عوض کنی اگر بدانی که دوستت عوض خواهد شد.

که به قول دانشمند معروف ( اورت دیرکسین ) تنها دوگره هستند که عوض نمی شوند یکی دیوانگان تیمارستان ودیگری مردگان گورستان همه انسانها قابل تغییرند.

که زندگیت می تواند در یک لحظه توسط آنهایی که نمی شناسی تغییر کند .

که با دوست می توان در سکوت وبدون انجام هیچ کار تخصصی بهترین اوقات را داشت.

که در طول زندگی هنر در دستگیری است ، نه پا گیری.

که به جای صرف انرژی برای کارهای کوچیک به کار های بزرگ فکر کنم.

که می توان بجای کاشتن تخم نا امیدی بذر امید را بکارم در زمان برداشت لذت زندگی را بچشم.

که در بر خورد با مشکلات خودم را مقصر بدانم نه دیگران را.

که دنیا دار گذر ومبارزه است ، پس باید جنگید وگذشت ، نه جنگید برای ماندن .

که عشق را من معنی می کنم نه دیگران .

که پل را من می سازم تا دیگران از آن عبور کنند نه اینکه منتظر بمانم تا دیگران پلی بسازند تا من از آن بگذرم.

که دلبستگی به دنیا فریبی بیش نیست وکسانی را که بیشتر دوست می داری زودتر از دست می دهی.

که در موافقت است که موفقیّت حاصل می شود ، نه در مخالفت.

که آخرت را با تمام وجودم باور دارم وتلاش کنم تا دینمرا به دنیایم نفروشم.


[ دوشنبه 89/9/8 ] [ 9:24 صبح ] [ علی فغانی ]

«بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمرى است که شکوفه هاى آن بوى بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق مى دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامى است که پیروانش بر گلدسته هاى رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامى است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفته اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند.»خالصانه ترین تبریکات خود را به بسیجیان مخلص وخادمان شیفته خدمت نه تشنه قدرت تقدیم می نمایم.


[ یکشنبه 89/9/7 ] [ 10:19 عصر ] [ علی فغانی ]

بصیرت یعنی آگاهی ،قابلیت پیدا کردن تشخیص خوب از بد، سیاه از سفید ،بصیرت یعنی کسب قابلیت ، تفکر همراه با تمرین حضور آگاهانه در صحنه های تربیتی ، اخلاقی ،سیاسی و... بصیرت یعنی احساس زنده بودن در فضای سیاسی وپرهیز از بنده بودن وکورکورانه پیروی کردن وگوسفند وار تبعیت کردن . به برکت وجود بنیان گزار انقلاب اسلامی ایران  رحمت الله علیه وولایت رهبر عزیزمان حضرت آیت الله خامنه ای وآگاهی میلیونی ملت ایران وجوانان این مرز وبوم  به بهترین وجه ممکن در مقاطعی بصیرت را تمرین کردیم . ما باید یاد بگیریم هنر آنرا داشته باشیم که معاند را به مخالف ومخالف را به موافق تبدیل نمایم . متاسفانه پاک کردن صورت مسئله مشکلی را حل نخواهد کرد واین ابتدایی ترین تصمیم بچگانه ای است که هر فرد یا روشنفکر خواهد گرفت .

حضور ما در هر صحنه اعم از فرهنگی، اخلاقی ، سیاسی ، مذهبی و... آنگاه ارزشمند است که یاد بگیریم سعه صدر داشته باشیم یاد بگیریم که می خواهیم در تعالی مردممان وکشورمان مؤثر باشیم ویاد بگیریم که برای حضور مؤثر باید تمرین کنیم تا تحمل نظر مخالف خودمان را حتی در روابط بین فردی داشته باشیم. با چشمان بسته نمی شود راه را پیدا کرد با چشمان بسته نمی توان مبارزه کرد با چشمان بسته نمی شود خوب وبد را تشخیص داد .به قول ضرب المثل معروف: ((دشمن دانا بلندت می کند / برزمینت می زند نادان دوست)) جهل ونادانی نسب به مسائل اجتماعی ، سیاسی ، اخلاقی وتربیتی وبعضا بی تفاوتی از عناصر اصلی تخریب بصیرت ویا به بیراهه بردن جوانان است.


[ جمعه 89/9/5 ] [ 9:48 صبح ] [ علی فغانی ]

«غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی نزدیک منطقة «جحفه» است. که در آن روزگار چشمه‌ای روان و درختانی کهنسال داشت. به دلیل موقعیت سوق الجیشی «غدیر خم» حاجیان شهرها و سرزمین‌های مختلف عربستان پس از انجام مناسک حج و هنگام بازگشت به شهر و دیارشان در این منطقه از هم جدا می شدند. آنچه نام این محل را در تاریخ اسلام مهم و به یادماندنی کرده است به سال دهم هجری و تصمیم  پیامبر اسلام (ص) برای زیارت خانه خدا و به جا آوردن مراسم حج و اعلام ایشان مبنی بر اینکه امسال آخرین حج ایشان خواهد بود، برمی‌گردد. لذا مردم شهرها و مناطق مختلف عربستان به وسیله قاصدانی از این امر مطلع شدند.
در پی این فراخوان پیامبر اسلام(ص) با اجتماع عظیمی از مردم، مدینه را به قصد مکه ترک فرمودند. اجتماع باشکوهی از مسلمانان آن سال در مراسم حج شرکت کردند؛ که آن سال حجه الوداع پیامبر(ص) بود. پس از پایان مراسم حج پیامبر(ص) دستور دادند که حجاج باید حرکت کنند تا در غدیر خم حاضر باشند. همچنین پیامبر به 12 هزار نفر از حجاج یمن – که مسیرشان متفاوت بود – دستور دادند همراه حجاج به غدیر خم بیایند. در مسیر بازگشت حجاج، جبرئیل بر پیامبر وارد و این آیه را نازل کرد: «هان! ای پیامبر! آنچه را که از سوی پروردگارت به تو نازل شده است تبلیغ کن و اگر چنان نکنی پیام رسالت را انجام نداده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می فرماید.» ( سوره مائده، آیه 67 )
در پی ابلاغ این دستور پیامبر دستور توقف کاروان حجاج را در منطقه غدیر خم دادند و امر فرمودند کسانی که جلوتر هستند بازگردند و کسانی که عقب مانده اند به اجتماع حجاج در غدیر خم برسند. اجتماعی که تعداد آن را بین نود تا صد و بیست هزار نفر ذکر کرده‌اند. پیامبر اسلام (ص) در آن روز گرم سوزان بر بالای منبری از جهاز شتران در حالی که حضرت علی (ع) در کنار ایشان قرار داشت خطبه ای ایراد فرمودند. پیامبر(ص) در این خطبه با ستایش و حمد خدا شروع و حدیث ثقلین را بیان فرمودند سپس در حالی که دست حضرت علی (ع) را بلند نمودند تا همه مردم ایشان را درکنار رسول خدا مشاهده نمایند، از مردم پرسیدند: «ای مردم آیا من از خود شما بر شما اولی و مقدم‌ نیستم؟» مردم پاسخ دادند: «بله ای رسول خدا.» حضرت در ادامه فرمودند: « خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم می باشم.» آنگاه فرمودند: «پس هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست.» سه بار این جمله را بیان کردند و فرمودند: « خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن دارد و یاری نما هر کسی که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا می گذارد.» پس خطاب به حجاج فرمودند: «ای مردم حاضرین به غایبین این پیام را برسانند.» هنوز اجتماع متفرق نشده بود که بار دیگر جبرئیل بر پیامبر وارد و این آیه را نازل کرد: «امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم.» ( سوره مائده، آیه 3 )
سپس پیامبر دستور داد که مردم با حضرت علی (ع) بیعت کنند. مردم دسته دسته به خیمه پیامبر(ص) که حضرت علی (ع)  در آن بود وارد و با حضرت علی(ع) بیعت کردند و به ایشان تبریک می‌گفتند. ابوبکر، عمر، طلحه و زبیر جزو اولین بیعت کنندگان بودند و عمر، خطاب به حضرت علی (ع) گفت: «بر تو گوارا باد ای پسر ابی طالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.» مراسم بیعت با حضرت علی (ع) سه روز به طول انجامید. حسان بن ثابت انصاری در آن روز دربارة این انتخاب و امامت و جانشینی حضرت علی (ع) ابیاتی را سرود.
حدیث غدیر توسط 110 تن از صحابه مثل ابوبکر، عمر، عثمان، عمار یاسر، ام سلمه، ابوهریره، سلمان، زبیر، زیدبن ارقم، ابوذر، عباس بن عبدالمطلب، جابر عبدالله انصاری و 83 تن از تابعین مثل سعید بن جبیر و عمربن عبدالعزیز نقل شده است. پس از تابعین نیز 360 تن از محدثان، حدیث غدیررا در آثار خویش نقل نموده اند که سه تن از آنان صاحبان «صحاح سته» ( ششگانه ) هستند.
علمای شیعه همگی غدیر را حدیثی متواتر دانسته اند. مورخی مثل یعقوبی که اولین کتاب تاریخ عمومی را در جهان اسلام نوشته نیز واقعه غدیر را ذکر کرده است. همچنین مورخانی مثل محمد بن جریر طبری، ابن اثیر، سیوطی، شهرستانی، ابونعیم اصفهانی این واقعه را بیان کرده اند و حتی برخی از آنان کتاب های مستقل در باب غدیر تألیف کرده‌اند مثل «الولایه فی طرق حدیث الغدیر»  اثر محمد بن جریر طبری.
عید غدیر خم بزرگترین عید در نزد ائمه (ع) و شیعیان آنان بوده است و در طول تاریخ همواره آن را گرامی داشته‌اند.
«در کتاب ثوب الاعمال شیخ صدوق باسندش به حسن بن راشد آمده که گفته است: به امام صادق (ع) گفتم: آیا برای مؤمنان عید دیگری جز جمعه و فطر و قربان وجود دارد؟ فرمودند: آری. روزی و عیدی که از همه بزرگتر است و آن روزی است که امیر المؤمنین علی (ع) را بر پا داشتند و رسول خدا (ص) پیمان ولایت او را بر عهده زن و مرد مسلمان در محل غدیر خم نهاد، پرسیدم کدام روز هفته بوده است؟ فرمودند: روز در سال ها تغییر می کند، آن روز، روز هجدهم ذی الحجه است....»
منابع:
1- قرآن
2- دایره المعارف تشیع، جلد ششم، تهران: نشر شهید محبی، 1376.
3- دشتی، محمد، جایگاه غدیر، قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع)، 1380. 
4- دوانی،علی، غدیر خم: حدیث ولایت، تهران: نشر مطهر، 1383.
5- رضوانی، علی اصغر، غدیر شناسی و پاسخ به شبهات، قم: مسجد مقدس صاحب الزمان ( جمکران )، 1384.


[ پنج شنبه 89/9/4 ] [ 11:49 عصر ] [ علی فغانی ]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 942
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1481930
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد