سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

آیات قرآن فقط انسان ها را تحت تأثیر قرار نمى دهد بلکه بعضى آیات حتى شیاطین را به فریاد و فغان مى آورد. در تفسیر آمده است : وقتى آیه ذیل :«وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»1  ؛ پرهیزکاران کسانى هستند که هرگاه مرتکب گناه و کار زشتى شدند یا به نفس خود ستم کردند به یاد خدا مى افتند.براى گناهان خود طلب آمرزش مى کنند (و مى دانند) جز خدا هیچ کس نمى تواند گناهان خلق را بیامرزد.

وقتى آیه فوق نازل شد، شیطان نگران شد و به فراز کوه ثور (که یکى از کوه هاى بلند مکه است ، همان کوهى که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) چند شبانه روز در آن مخفى بود.) رفت و با بلندترین صداى خود فریاد زد و اعوان و یاران و فرزندان خود را نزد خود طلبید.

تمام آنان به دور او اجتماع کردند و علت ناراحتى و دعوت او را پرسیدند؟ گفت: خداوند چنین آیه اى بر پیامبر نازل کرده است و به مردم گناه کار قول داد که به وسیله توبه گناهانش را بیامرزد، در نتیجه تمام زحمات ما به هدر مى رود .

شما را دعوت کردم تا بدانم کیست که در برابر آن چاره اندیشى کند؟ یکى از آنان گفت : با دعوت انسان ها به این گناه و آن گناه اثر آیه را خنثى مى کنم ، ابلیس گفت : تو مرد میدان نیستى . دیگرى نیز پیشنهادى داد او را نیز رد کرد. سومى و چهارمى و... هر کدام نیز پیشنهادى دادند. شیطان بزرگ همه آنها را رد کرد.

بعد از مشورت شیطان کهنه کارى به نام وسواس خناس . پیش آمد و گفت : من این مشکل مهم را حل مى کنم . گفت : چگونه ؟ خناس گفت :

انسان ها را با وعده هاى شیرین و آرزوهاى طولانى به گناه آلوده مى کنم . سپس استغفار و توبه و بازگشت به سوى خدا را از یاد آنان مى برم .

شیطان این پیشنهاد را پذیرفت و او را در آغوش کشید و پیشانى او را بوسید و گفت : این مأموریت را به تو واگذار کردم ، و این مأموریت را تا پایان دنیا به عهده وسواس خناس ‍ گذاشت و از غصه آیه راحت شد.2

شیطان هرگز دست از سر ما بر نخواهد داشت به هر نحوی که باشد در نهایت راهی برای نفوذ پیدا میکند و ما انسان های بی خبر هم عنان اختیار به دست او داده به دنبالش روانیم به مقصد جهنم وای بر ما اگر خود را در نیابیم و توبه نکنیم .

رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان

منبع : تأثیر قرآن در جسم و جان مولف: نعمت الله صالحى حاجى آبادى


[ چهارشنبه 89/6/24 ] [ 2:10 عصر ] [ علی فغانی ]

سوره الأنعام, آیات ??-??
خداوند شکافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده خارج میسازد و مرده را از زنده، این است خدای شما پس چگونه از حق منحرف میشوید؟ (??)  

او شکافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است، این اندازهگیری خداوند توانای دانا است. (??)

او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکیهای خشکی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید، نشانه‏ها(ی خود) را برای کسانی که می‏دانند (و اهل فکر و اندیشه‏اند) بیان داشتیم. (??) او کسی است که شما را از یک نفس آفرید، در حالی که بعضی از انسانها پایدارند (از نظر ایمان یا خلقت کامل) و بعضی ناپایدار، ما آیات خود را برای کسانی که می‏فهمند بیان نمودیم. (??)

او کسی است که از آسمان آبی نازل کرد و بوسیله آن گیاهان گوناگون رویانیدیم، از آن ساقه‏ها و شاخه‏های سبز خارج ساختیم و از آنها دانه‏های متراکم، و از شکوفه نخل خوشه‏ها با رشته‏های باریک بیرون فرستادیم و باغها از انواع انگور و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و بیشباهت هنگامی که میوه می‏کند به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانه‏هائی برای افراد با ایمان (??)

 منبع : پارس قرآن


[ چهارشنبه 89/6/24 ] [ 2:4 عصر ] [ علی فغانی ]

بخوانید ای کوردلان وای بیچارگان شیطان صفت شاید گردی از این کتاب رحمت الهی بر شما بنشیند آنقدر می نویسیم ومی گوییم تا وجودتان آتش بگیرد.

به عقیده ما مسلمین, قرآن سخن و وحی خداوند یکتاست. سخنی است که شنیدنش لرزه بر اندام می آورد. درون آدمی را نرم کرده و ذهن را متوجه ذکر خدا می کند. سخن خداوندی است که صاحب ملکوت آسمانها و زمین است و آگاه و دانا به ریز و درشت خلقت است. این است که ماقرآن را روشنگر و راهنما می دانیم و عقیده داریم که معجزه پیامبر است.

از طرفی هر انسان غیر مسلمانی که بدون تعصب و غرض قرآن را بخواند بر نظم و آهنگ دلنواز آن اذعان دارد. این خود شاهدی بر اعجاز کلامی قرآن است چرا که قرآن وحی بر پیامبری بی سواد بوده است. ولی چنان آهنگ کلامی قرآن زیبا بوده و چنان  معانی آن بر دل می نشسته که اعراب زمان پیابر را مسلمان کرده. اعرابی که خود سخنور بوده اند و شعرای بسیاری داشته اند در برابر نظم و آهنگ کلام خدا سر فرود آورده اند. از طرفی کفاری که تعصب چشمانشان را کور و گوشهایشان را سنگین کرده بود قرآن را نمی پذیرفتند. گاهی به پیامبر تهمت شاعری می زدند و گاهی قرآن را افسانه های پیشین می خواندند.

برای اثبات بطلان ادعای کفار زمان پیامبر و همچنین کسانی که با تعصب و دیده کور به قرآن می نگرند ، خداوند آنها را به آوردن سوره ای مثل سوره های قرآن فرا می خواند. به این موضوع در پنج جای قرآن اشاره شده است:

1- سوره 2آیات 23 و 24و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‏ایم شک دارید پس اگر راست مى‏گویید سوره‏اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید. پس اگر نکردید و هرگز نمى‏توانید کرد از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگها هستند و براى کافران آماده شده بپرهیزید.
2
- سوره 17 آیه 88
بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر] باشند.
3
- سوره 11 آیات 13 و14
یا مى‏گویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏گویید ده سوره برساخته‏شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را مى‏توانید فرا خوانید. و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند بدانید با علم الهی نازل شده و هیچ معبودی جز او نیست آیا با اینحال تسلیم می‏شوید؟
4
- سوره 10 آیات 38 و 39
یا مى‏گویند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏گویید سوره‏اى مانند آن بیاورید و هر که را جز خدا مى‏توانید فرا خوانید.بلکه چیزى را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاویل آن برایشان نیامده است کسانى [هم] که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبرانشان را] تکذیب کردند.
5
- سوره 52آیات 33 و 34
مى‏گویند آن را بربافته [نه] بلکه باور ندارند. پس اگر راست مى‏گویند سخنى مثل آن بیاورند.

بر طبق این آیات خداوند ناباوران را به آوردن سوره ای شبیه قرآن فرا می خواند. کفار زمان پیامبر با همه سخن وریشان و تسلطشان به زبان عربی نتوانستند این کار را بکنند. آنها که تهمت شاعری به پیامبر می زدند فرصت طلایی به دست آورده بودند تا در زمانی که اسلام نو پا بود و تعداد مسلمین بسیار اندک ، این دین جدید را فقط با آوردن یک سوره به زانو بیاورند ولی نتوانستند. اکنون که قرنها از این فرا خوانی قرآن می گذرد، عده ای از مخالفان قرآن که نه تنها نظم و زیبایی ظاهری قرآن را درک تکرده اند بلکه مفهوم و معنی قرآن را نیز متوجه نمی شوند، ادعا می کنند که تقلید از قرآن و نوشتن سوره ای مثل  سوره های قرآن کاری ساده است. بعضیها پا را فراتر گذاشته و اشعار حافظ و فردوسی و شاعران دیگر را برتر از قرآن می دانند. این عده خود درک نمی کنند که سخنور و شاعر برجسته ای چون حافظ خود به اعجاز قرآن اذعان داشته چرا که شعر میسروده و تفاوت شعر خود با قرآن را درک می کرده. قرآن برای این موضوع مثال عصای موسی را می آورد. وقتی که موسی عصای خود را به اذن خداوند تبدیل به مار کرد ، فرعون که احاطه علمی نداشت و تعصب چشمانش را کور کرده بود معجزه موسی را نمی پذیرفت در حالیکه جادوگران او که فرعون برای مبارزه با موسی فرا خوانده بود ، ضعف و محدودیت خود را درک می کردند  و با دیدن معجزه موسی ایمان آوردند. چرا که آنها بر خلاف فرعون می دیدند که کار موسی از عهده یک انسان خارج است و تنها یک قدرت مافوق طبیعی و برتر از عهده آن بر می آید.

در اینجا برای نشان دادن پوچی ادعای این افراد تصمیم گرفتم که از دید یک غیر مسلمان ولی بدون تعصب به این موضوع نگاه کنم. ببینم بدون در نظر گرفتن اعتقاداتم به عنوان یک مسلمان آیا می توانم سوره ای مانند سوره های قرآن بنویسم یا نه. اگر در انتها اذعان کردم که اینکار نه تنها از عهده من بلکه از عهده هیچ انسانی بر نمی آید خط بطلانی می کشم بر ادعای مخالفین متعصب قرآن.
برای اینکار به کوتاهترین سوره قرآن توجه کردم. سوره کوثر کوتاهترین سوره قرآن است که تنها ده کلمه دارد:

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ : ما تو را [چشمه] کوثر و فراوانی تعمت دادیم
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ :  پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ : دشمنت‏ خودبى‏تبار و دست کوتاه از آینده خواهد بود

با خواندن این سوره متوجه می شویم که این سوره به صورت نظم است. پس اگر قرار باشد سوره ای مانند این بیاوریم باید به صورت نظم باشد. از طرفی کلمات نظم به دقت انتخاب شده اند. کوثر و انهر و ابتر هر سه چهار حرف دارند که نوشتن نظمی مثل آن را مشکل می کنند. در قدم بعد به دنبال این سه لغت در قرآن گشتم. متوجه شدم که این سه لغت تنها و تنها یکبار و آنهم در این سوره آمده اند. این یعنی اگر قرآن ساخته سخنان پیامبر می بود او باید با لغاتی که نه قبل و نه بعد از آن استفاده می کند شعر بگوید. این نوشتن سوره ای مثل این را بسیار مشکل می کند. ما شاید بتوانیم از سخن دیگران تقلید کنیم ولی اگر لازم بود که با لغاتی که هرگز استفاده نکرده ایم نظم بگوییم کار بسیار مشکلی می داشتیم. تا اینجا من فقط به نظم ظاهری قرآن نگاه کرده ام  و فعلا بسیار تحت تاثیر قرار گرفته ام.

در مرحله بعد به معنی و مفهوم سوره نگاه کردم. این تیر خلاصی بود برای من که ایمان بیاورم نه  تنها من بلکه هیچ انسان دیگری نمی تواند شبیه این سوره بیاورد. آیات پیشگویی هستند در مورد مخالفان پیامبر که در زمان پیامبر به حقیقت پیوست. پیامبر به اوج اقتدار رسید و خداوند نعمتش را بر او کامل کرد و دشمنانش همه کوتاه دست ماندند. هیچ انسانی هرگز نخواهد توانست آینده را پیشگویی کند. اگر اعراب زمان پیامبر در برابرنظم و آهنگ سوره کو ثر سر تسلیم فرد آوردند اکنون ما باید سر تعظیم بر مفهوم آن نیز فرود بیاوریم. این یعنی ما با درک اندکی که از قرآن داریم اگر بدون تعصب به کوچکترین سوره قرآن بنگریم اذعان می کنیم که این سوره سخن قدرتی است که دانای نهان و غیب است. خداند در قرآن می فرماید:

و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمى‏داند و آنچه در خشکى و دریاست مى‏داند و هیچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اینکه] آن را مى‏داند و هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است.

سوره های دیگر هر کدام داستانی دگر دارند و عظمتی دگر. ما با دانش اندکمان تنها در حد و اندازه فهممان می توایم از قرآن استفاده کنیم و با توصل به خدا قرآن را راهنمای مسیرمان قرار دهیم.

منبع سایت پارس قرآن


[ چهارشنبه 89/6/24 ] [ 1:23 عصر ] [ علی فغانی ]

جا گذاشتن کتاب در مکان‌های عمومی رقتاری است که اکنون در ایتالیا و فرانسه هم رو به فزونی گذاشته. کسی که کتابش را در مکانی عمومی  رها می‌کند، هویت خود را آشکار نمی‌کند و ادعایی هم بابت قیمت کتاب ندارد، اما یک درخواست از خواننده یا خوانندگان احتمالی بعدی دارد: "شما نیز بعد از خواندن کتاب، آن را در محلی مشابه قرار دهید تا دیگران هم بتوانند از این اثر استفاده کنند." رول هورنباکر نخستین کسی بود که این حرکت را انجام داد. او یک فروشنده کامپیوتر در ایالت میسوری امریکا بود و نام این رفتار را Book Crossing گذاشت؛ یعنی کتاب در گردش. در فرانسه کتاب‌های در حال گردش از 10 هزار جلد فراتر رفته است. این رفتار جدید را می‌شود به نوعی "کمپین کتابخوانی" یا "کمپین به اشتراک گذاشتن کتاب" در نظر گرفت؛ کمپینی که می‌تواند به مثابه یک پروژه فرهنگی قابل تامل باشد.

حالا رفتار مذکور به قدری در غرب رواج یافته که کم‌کم از ترکیه نیز سر درآورده است. در ترک‌بوکو – یکی از شهرهای ساحلی ترکیه – کنار دریا قدم می‌زدم که کتابی روی شن‌ها توجهم را جلب کرد. فکر کردم حتما صاحب کتاب‌ فراموش کرده آن را با خود ببرد. برش داشتم و همین‌که چشمم به صفحه اولش افتاد؛  از خوشحالی در پوست خود نگنجیدم. در صفحه اول کتاب یک نفر متن زیر را نوشته بود:

"من این کتاب را با علاقه خواندم و آن را در همان مکانی که به آخر رسانده بودم رها کردم. امیدوارم شما هم از این کتاب خوش‌تان بیاید. اگر از آن خوش‌تان آمد بخوانید و گرنه در همان نقطه‌ای که پیدایش کرده‌اید، بگذارید بماند اگر کتاب را خواندید شماره‌ای به تعداد خوانندگان اضافه کنید و با ذکر محل پایان مطالعه، در جایی رهایش کنید.

در همان صفحه دستخط سومین خواننده توجهم را جلب کرد: خواننده شماره سه در ترک‌بوکو". پس تا به‌حال سه نفر که همدیگر را نمی‌شناسند این کتاب را خوانده‌اند. طبق اصلاعات موجود در همان صفحه، خواننده اول کتاب را در استانبول و خواننده دوم در شهر بُدروم مطالعه‌ی آن را به پایان رسانده و رهایش کرده بود.

برای این سنت جدید کتابخوانی سایت اینترنتی‌ای راه‌اندازی شده تا علاقمندان بتوانند با عضویت در آن به رهگیری کتاب‌هایی که رها کرده‌اند، بپردازند. توصیه می‌کنم سری به سایت bookcrossing.com بزنید. طبق اطلاعات موجود در حال حاضر بیش از 2 میلیون و 500 هزار جلد کتاب که اطلاعات‌شان در این سایت ثبت شده در حال گردش هستند. هدف گردانندگان سایت یاد شده، تبدیل کردن دنیا به یک کتابخانه‌ی بزرگ است. از این به بعد اگر در کافه، در لابی هتل، یا سالن انتظار سینما کتابی را پیدا کردید، تعجب نکنید چون ممکن است با یک جلد "کتاب در گردش" روبرو شده باشید...

 (به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب)روزنامه شرق گرفته‌ام، مورخ یکشنبه 14 شهریور 1389،  ش. 1054، صفحه: 9، ب قلم خانوم مرضیه رسولی.


[ چهارشنبه 89/6/24 ] [ 1:1 عصر ] [ علی فغانی ]

میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد ...

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ،  همه جا سر میکشد ........

                  فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

                  فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است .. 

دکتر شریعتی


[ چهارشنبه 89/6/24 ] [ 12:53 عصر ] [ علی فغانی ]
جوان‏ها، تقریباً در تمامى خانواده‏ها ، فرهنگ‏ها ، شهرها و کشورها، صفات نسبتاً مشابهى دارند ، از جمله این که تمایل زیادى براى مشارکت در کارهاى روزمرّه خانه (مثل گرفتن نان از نانوایى سرِ کوچه) از خود ، نشان نمى‏دهند و در عین حال، براى تماشاى مستقیم و بى‏واسطه بازى تیم فوتبال مورد علاقه‏شان ، حاضرند صدها کیلومتر را در سرما و گرما سفر کنند، با آن که مى‏دانند آن بازى، مستقیماً از تلویزیون هم پخش مى‏شود و مى‏دانند که احتمال شکست تیمشان هم وجود دارد.

چرا این طور است؟ چه چیزى به جوان‏ها این انگیزه را مى‏دهد که راه‏هاى طولانى را بر خود، هموار کنند؟

تجربیات و مشاهدات ما نشان مى‏دهند که جوان‏ها، به دلیل آن که در اوج توانایى‏هاى جسمى و در دوره شکوفایى استعدادهاى عاطفى خود به سر مى‏بَرند، هیجان‏خواه‏تر از دیگر گروه‏هاى سنّى جامعه‏اند و انرژى بیشترى را در راه رسیدن به یک تجربه هیجانىِ جدید ، صرف مى‏کنند.

هیجان چیست؟

هیجان ، مجموعه‏اى از واکنش‏هاى جسمى ـ روانى است که انسان یا حیوان، غالباً در برابر پدیده‏ها و رویدادها یا محرّک بیرونى، از خود ، نشان مى‏دهند. هیجان‏ها و انگیزه‏ها، بر روى هم، احساس ما را تشکیل مى‏دهند و با هم، رابطه تنگاتنگ دارند ، از جمله این که هیجان‏ها و انگیزه‏هاى اساسى، رفتارهاى ما را فعّال مى‏سازند و هدایت مى‏کنند. به عنوان نمونه، میل جنسى که از انگیزه‏هاى نیرومند موجود در آدمى است، منبع بالقوّه‏اى براى هیجان «شادى» نیز هست.

همانطور که گفتیم جوانان هیجان خواه تر از دیگر افراد هستند و این جنبه ی مثبتی برای آنان است به شرط آنکه بتوانند نسبت به هیجانات خود شناخت و کنترل داشته باشند و آن را در جهت مثبت هدایت کنند.

عوامل هیجان

در مجموع، سه عامل براى هیجان، شناسایى شده است:

1. برانگیختگى فیزیولوژیک (جسمى ـ طبیعى): برخى هیجان‏هاى روزانه ما، ممکن است نتیجه تغییراتى در وضعیت سلامت جسمى ما باشند. به عنوان مثال، بالا رفتن فشار خون و یا ضربان قلب، مى‏تواند بر خلاف معمول، هیجان خشم را در ما بر انگیزد ، در حالى که به صورت طبیعى و معمول، همیشه پس از قرار گرفتن در موقعیت خشم و ظهور خشم است که ضربان قلب و فشار خون و میزان قند خون، بالا مى‏رود.

2. افکار و ارزیابى‏هاى ذهنى: مجموعه دانش و آگاهى‏هاى فرد، بر نوع و سطح هیجان او، تأثیر مى‏گذارند. مثلاً آگاهى ما از این که لاستیک‏هاى ماشین ما نو و یخ شکن هستند و خود ماشین هم پر قدرت و سالم و مجهّز است و مطّلع بودن ما از این که چه‏طور مى‏توان در سرماى سخت هم ساعت‏ها از خودْ مراقبت کرد، به ما اجازه مى‏دهد که از زیبایى راه‏هاى برف گرفته کوهستانى لذّت ببریم و لحظاتى شاد را در دل طبیعت، سپرى کنیم، در حالى که بدون این آگاهى‏ها، ترس بر ما چیره مى‏شد و بدون نیمى از آنها، دست کم نگران مى‏شدیم (که سطح پایینى از همان «ترس» است).

در مجموع، روان‏شناسان معتقدند که نحوه ارزیابى ذهنى ما از یک موقعیّت است که شدّت تجربه هیجانى و برانگیختگى عاطفى ما را تعیین مى‏کند.

3. یادگیرى: اگر به ما آموخته باشند که «خرس‏هاى قهوه‏اى، بسیار خطرناک‏اند»، واکنش عاطفى (هیجانىِ) ما در لحظه رؤیت یک خرس قهوه‏اى، یقیناً «ترس» خواهد بود ؛ امّا اگر آموخته باشیم که: «خرس‏هاى قهوه‏اى، به شدّت از انسان مى‏ترسند و معمولاً تهدیدى براى انسان‏ها محسوب نمى‏شوند»، حدّاکثر کارى که مى‏کنیم، این است که به داخل ماشین خود مى‏رویم و از پشت شیشه‏ها، کنجکاوانه به حرکات خرس، مى‏نگریم و از این که توانسته‏ایم از فاصله‏اى چنین نزدیک، خرسى را ببینیم، خوش‏حال خواهیم بود.

کنترل هیجان

سه عاملى که براى واکنش‏هاى هیجانى بر شمردیم، سه راهبرد کلّى براى مهار کردن واکنش‏هاى هیجانى (یا زمینه‏سازىِ واکنش‏هاى مطلوب و کاستن از واکنش‏هاى نامطلوب)، پیش پاى ما مى‏گذارند:

1. کنترل فیزیولوژیک (جسمى ـ طبیعی): با آن که گزیدن لب و لرزش دست و پا، از واکنش‏هاى بدنى مربوط به هیجانِ «ترس» محسوب مى‏شوند و پس از ترسیدن، ظهور مى‏کنند ، امّا روان‏شناسان معتقدند که تسلّط یافتن بر بدن (مثلاً تلاش براى نلرزیدن و نگزیدن لب، از طریق زمزمه کردن یک سرود و محکم گام برداشتن و...)، نقش مؤثّرى در کاهش ترس و کنترل آن دارد.

2. تغییر افکار و ارزیابى‏ها: هر شخص، چنانچه شناخت بهتر و صحیح‏ترى از خود و جهان اطراف خود پیدا کند، تسلّط بیشترى بر هیجانات خود ، خواهد داشت. کسى که سلسله نیازهاى خود را در زندگى، به ترتیب و به دقّت بررسى کرده و نقاط قوّت و ضعف خود را مى‏داند، براى رسیدن به «خودْشکوفایى» و تحقّق همه استعدادهاى خویش و یا رسیدن به الگوى شخصیّت سالم و انسان کامل و آرمانى خویش، گام‏هاى محکم‏ترى برخواهد داشت و هیجان‏هاى خویش را بهتر مدیریت خواهد کرد.

کسى که مى‏داند کودکى و نوجوانى سختى داشته و محبّت کافى ندیده است، طبیعتاً باید روى دوستى‏ها و عشق‏هاى خود، کنترل بیشترى داشته باشد تا مبادا نیاز محبّت خواهى او (که همچنان برآورده نشده مانده است)، زمینه‌ساز لغزش یا آسیبى براى وى شود.

 چنین کسى باید طىّ ارزیابى‏هاى موشکافانه از خویش، معناى هیجان خویش را بفهمد و با مقاومت در برابر هیجان نامطلوب، به صورت معقول و آگاهانه، زمینه رفع نیاز خود به عشق و احترام (به صورت صحیح) را فراهم سازد.

3. کنترل از طریق یادگیرى‏هاى تازه و تصحیح آموخته‏ها: براى دختر خانم جوانى که به عنوان معلّم، مأمور خدمت در روستا شده است، لازم است که آموخته‏هاى پیشین خود را درباره حیواناتى چون: سگ، روباه، شغال، مار، عقرب و... تصحیح و تکمیل کند. در غیر این صورت، ترس از موقعیت‏هایى که ارزش ترسیدن ندارند و نفرت از روستا (با همه خوبى‏ها و زیبایى‏هایش)، به سراغ او مى‏آیند و در عوض، از شادى و لذّت زندگى در روستا و گشت و گذار در طبیعت نیز محروم خواهد شد. چنین فردى، باید نحوه مقابله با ترس از سگ و تاریکى جاده و... را بیاموزد و تمرین کند. این قاعده، در مورد همگان صدق می‌کند.

هیجان و تکرار

هنگامى که تجارب فرد در رسیدن به هیجانْ تکرار مى‏شوند، سطح برانگیختگى (یا تحریک روانى) کاهش مى‏یابد و فرد را به جستجوى تجربه‏اى دیگر و راهى دیگر، سوق مى‏دهد. هر موسیقى ناآشنایى، در ابتدا ناخوشایند است (چون بر انگیزاننده است) ؛ امّا پس از چند بار شنیدن، خوشایند مى‏شود و سرانجام، دوباره، پس از آن که چند بار شنیده شد، به چیزى ناخوشایند تبدیل مى‏گردد (چون به قدر کافى برانگیزاننده نیست). این، یکى از دلایلى است که بسیارى از افراد میان‏سال (مثلاً والدین)، به موسیقى مُدرن روز، معترض هستند و نیز بسیارى از جوانان و نوجوانان نمى‏توانند جاذبه‏هاى موسیقى متعلّق به دوران والدین خود را درک کنند.

فرآیند آشنا شدن و خو کردن به محرّک‏هاى اطراف، زمینه مهمّى براى دست زدن افراد (اعم از هیجان‏خواهان، عموم جوانان و بلکه همه کسانى که نیازهاى روانىِ برآورده نشده دارند) به تجربه‏هاى جدیدِ برانگیختگى و تحریک روانى و در نتیجه، رسیدن به هیجان است. مصداق بارز این فرایند، معتادان تفنّنى هستند که کارشان از سیگار کشیدنِ گاه گاه، آغاز شده است و به کشیدن تریاک در میهمانى‏هاى دوستانه و سپس هر روزه و سپس هرویین و سپس تزریق مورفین و... انجامیده است ؛ هَوَسى که پایان ندارد!

مصداق دیگر خو کردن به محرّک‏هاى اطراف، دخترها و پسرهایى هستند که به دوستى‏هاى کوتاه خیابانى یا عشق‏هاى داغ و بى‏وفایى‏ها و دلزدگى‏هاى سریع، عادت کرده‏اند و هیچ‏گاه هم به شادکامى یا همان آرامش و شادى و لذّت عمیق مورد نظرشان نمى‏رسند ، مگر آن که به شناخت نیازهاى تأمین نشده خویش و درمان آنها از طریق خویشتندارى و مهار هیجان‏ها و بازگشت به الگوهاى اخلاقى و معنابخشى به زندگى و روابط اجتماعى خویش رو بیاورند.

هیجان هم مثل قوّه تفکر یا بینایى و مثل آب و غذا و اکسیژن، نعمتى است که خداوند، در وجود انسان نهاده و موهبتى است که موجب زیبایى و زینت حیات انسانى است. مى‏توانیم آن را مدیریت و مهار کنیم و از این طریق، به زندگى‏مان تعادل ببخشیم و گامى به «خودشکوفایى» و «شادکامی» نزدیک‏تر شویم، و مى‏توانیم با افراط و تفریط در مورد آن، فرصت کمال یافتن از طریق آن را از دست بدهیم....

منابع : حدیث زندگی - کتاب بهداشت روانی


[ سه شنبه 89/6/23 ] [ 10:42 صبح ] [ علی فغانی ]
عرضه پن یا همان «ناس» افاغنه که زمانی ماده تنفرآور در بین اقشار جامعه بود، هم اکنون با استقبال شدید دانش‌آموزان و دانشجویان بخصوص در شب‌های امتحان روبه‌رو شده که بشدت خطرآفرین است.

پن ماده‌ای نشاط‌آور است که تا چندی قبل توسط برخی اتباع بیگانه بویژه افاغنه استفاده می‌شد اما امروز با ایجاد تغییری جزیی، به یکی از پرطرفدارترین مواد مخدر بین جوانان بخصوص دانش‌آموزان و دانشجویان آن هم در شب‌های امتحان مبدل شده است.

استفاده از این مواد علاوه بر این که موجب نشاط کاذب مصرف کننده می‌شود، حالت خواب‌آلودگی را برطرف می‌کند و همین مسئله موجب توجه بیش از حد جوانان بخصوص قشر تحصیلکرده به این ماده می‌شود.

عوارض استفاده از این ماده نیز زخم شدن لثه‌ها و در نهایت عادت کردن سیستم بدن به این ماده است. حال آن که مصرف کننده برای رسیدن به حالت قبل، دنبال ماده مخدر قوی‌تر می‌رود و قدم به قدم در دام اعتیاد گام برمی‌دارد؛

به همین دلیل نیز لقب دروازه اعتیاد به این ماده نشاط‌آور داده شده است. هر چند که پن به دلیل نداشتن مرفین، جزو مواد مخدر محسوب نمی‌شود اما بدون شک این ماده می‌تواند گام نخست در راه اعتیاد و مصرف مواد مخدر دیگر باشد.

 نکته جالب و قابل توجه، عرضه گسترده این ماده در سوپرمارکت‌ها با نام‌های مختلف و با استفاده از بسته‌بندی‌های زیبا و جذاب است که یکی از این نام‌ها، پن پرک است.

استفاده از این مواد علاوه بر این که موجب نشاط کاذب مصرف کننده می‌شود، حالت خواب‌آلودگی را برطرف می‌کند و همین مسئله موجب توجه بیش از حد جوانان بخصوص قشر تحصیلکرده به این ماده می‌شود

هرچند طی سال‌های اخیر قانون مبارزه با مواد مخدر در حال بازبینی است و در این قانون برخورد با مواد نشاط‌آور نیز در دستور کار قرار گرفته است، اما روال کند بررسی و تصویب این قانون جای تأمل دارد.

مواد مخدر با محتوا و رنگ و بوی جدید می تواند جذابیت های خاص خود را داشته و هر بار تعدادی بی شمار را در دام خود گرفتار کند. جالب این جاست که این نوع محصولات با نام هایی غیر از مخدر و اعتیاد آور به فروش می رسد و از آثار مثبتی که برای جسم و یا روح در کوتاه مدت دارد برای بازاریابی و فروش آن بهره می برند.

چه خوب است که بیش از پیش بر مواد مصرفی و خوراکی خود دقت نظر داشته باشیم و از خرید اجناس ناشناخته هر چند با آثار مثبت بر حذر بوده و کودکان و نوجوانان خود را نیز از آنها پرهیز دهیم. باید چشمانمان را باز تر کنیم. اکنون خطر به پشت درهای خانه آمده و اگر آن را باور کنیم بیشتر می توانیم از خود مراقبت کنیم.

 خبرگزاری مهرمقالات مرتبطانحطاط به شکل کاملا جدی  ،مریضی حاصل تنهایی  ،وقتی فرزندم سیگار می کشد  ،مرگ تدریجی ، خداحافظ!  ،ممنوعیت برای همیشه  ،مراقب خوشبختی شیشه‌ای باش!  ،برخلاف جریان آب شنا کن  ،کراک بیاد به بازار ،تریاک می شه...  ،اعتیادچون دیابت باید درمان شود!  ،یامدهای پزشکی اعتیاد چه چیزهایی هستند؟


[ سه شنبه 89/6/23 ] [ 10:32 صبح ] [ علی فغانی ]

یکی از دغدغه ها و مسائل مهم جوانان مسئله اشتغال و خودکفائی و استقلال اقتصادی است. نیروی جوان و جوانی اقتضا می کند تا در اولین فرصت ها پس از فراغت از تحصیل و یا همزمان با آن در زمینه ای کاری خود را مشغول کند . متاسفانه بسیاری از جوانان تصور می کنند که جوانی کردن یعنی آزاد بودن از هر گونه قید و بند و محدودیت و زحمت.

 در حالی که جوانانی مورد ستایش قرار می گیرند که از قوه و بنیه بدنی خود کمال استفاده را داشته باشند و زمان را به بطالت نگذرانند .

خداوند می فرماید:«و لقد مکّنّاکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلاً ما تشکرون»(1)

ما شما را از امکانات زمین برخوردار ساختیم و وسیله ی معیشت شما را در آن قرار دادیم و شما بسیار کم سپاسگزارید.

اشتغال به کار و قبول مسئولیت، لازمه ی زندگی بشری است و از مهم ترین مسائل جوانان است. در مقابل آن، شانه از زیربار کار خالی کردن و سربار جامعه شدن از نظر اسلام، محکوم و مردود است. رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:کسی که سربار جامعه باشد ملعون است.(2)

جوان باید از آغاز زندگی جویای کار باشد، خود را آماده ی پذیرش شغل نماید، روح استقلال طلبی را احیا نماید و از خوردن محصول کار دیگران نفرت داشته باشد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله در ایام خردسالی که نزد مادر رضاعی خود، حلیمه ی سعدیه بود، روزی به او گفت: مادر، برادرهای من روزها کجا می روند که مرا تنها می گذارند؟ حلیمه پاسخ داد: آنان می روند شترها را بچرانند، چون اگر شترها سیر نشوند، ما نمی توانیم از شیر آنها استفاده کنیم. این کودک خردسال پس از مکثی گفت: مادر در حق من انصاف روا نداشتی! پرسید: چرا عزیزم؟ گفت این درست نیست که من زیر سایه باشم و برادرهای من در زیر آفتاب دنبال شترها و آن گاه من (بدون زحمت) از دست رنج آنها استفاده نمایم!

در احادیث، بیکاری به شدت مذمت شده و از شغل و حرفه داشتن و زحمت روزی کشیدن تمجید شده است.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:«انّ الله یبعض العبد الصّحیح الفارغ»(3) خداوند دشمن بنده ای است که بدنش سالم است و کاری ندارد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله وقتی کسی را می دید و از او و جوانی و سلامت جسم او خوشش می آمد، می فرمود: «هل له حرفةٌ؟ فان قالوا: لا قال: سَقَطَ من عینی»؛ آیا این مرد دارای شغل و هنر و حرفه ای است؟ اگر می گفتند نه، می فرمود: از چشم من افتاد.

نیز آن حضرت دو نعمت را ذکر می کند  که بسیاری از مردم از آن خوب استفاده نمی کنند و مغبون می شوند: صحت بدن و فراغ بال. شاید بتوان این دو نعمت را آسایش روان و جسم تعبیر نمود که بسیاری از افراد بویژه در سنین جوانی که از این دو نعمت برخوردارند قدر آن را نداسته و استفاده لازم را نمی کنند .

امام علی علیه السلام بیکاری را مفسده انگیز می داند(4) ، چرا که در زمان بیکاری ذهن و تخیلات افراد به ناکجاآبادی می رود که نتیجه اش نامعلوم است . بسیاری  از بیماری های روحی و افکار پریشان در افرادی به وجود می آید که برنامه مشخصی در زندگی روزانه خود ندارند و صبح را با بی هدفی شب می کنند.

پاورقی ها: 1- سوره ی اعراف، آیه ی 10. 2- تحف العقول، ص 37. 3- میزان الحکمه باب فرغ. 4- ارشاد مفید، ج 1، ص 289.    (بر گرفته از کتاب "جوان موفق"/ نوشته عباس رحیمی)


[ سه شنبه 89/6/23 ] [ 10:27 صبح ] [ علی فغانی ]

انا لله و انا الیه راجعون در این مصیبت جانگداز ، باید چشم ها ، خون بگرید ، چرا که منشور جاوید انسانیت و لوح ماندگار شرافت، و قاموس کرامت ، بدست انسان نماهای پیرو ابلیس ، زبانه می کشد ، پس تا روز از پی شب می آید، باید در این مصیبت جانکاه ، گریبان چاک داد و سر بر محمل به لطم نیلی ساخت و اشک ماتم ریخت و با اندوه هم خانه شد .هم زمان با مراسم نهمین سالگرد حملات 11 سپتامبر، صدها تن از موافقان و مخالفان بنای مرکز اسلامی، در نیویورک تظاهرات جداگانه ای برگزار کردند. گروهی با تفکرات ضد اسلامی در مقابل کاخ سفید تجمع کردند و رئیس این گروه یک نسخه از قرآن کریم را آتش زد.یک گروه تندروی آمریکایی دیگر نیز با هتاکی به کتاب آسمانی قرآن، آیات ترجمه شده به انگلیسی را پاره کرد.

در سالگرد 11 سپتامبر یک نسخه از قرآن کریم در منطقه "گراند سیرو" نیز آتش زده شد. در ایالت کانزاس هم یک کشیش اعلام کرد که روز جدیدی را برای به آتش کشیدن قرآن کریم مشخص خواهد کرد.

از سوی دیگر پایگاه خبری الجزیره اعلام کرد که یک گروه کوچک مسیحی در مقابل کاخ سفید در اقدامی اسفناک، صفحاتی از قرآن کریم را پاره کردند. این گروه با این ادعا که به اعتقاد آنها، قرآن، دروغی، اسلامی است، در مقابل کاخ سفید اقدام به پاره کردن کتاب مقدس مسلمانان نمودند. این جماعت گمراه، اعلام کردند که این اقدام را با هدف گرامیداشت سالگرد حادثه 11 سپتامبر انجام داده اند. یکی از اعضای این گروه مسیحی در سخنانی گستاخانه در توجیه عملکرد خود مدعی شد که یکی از دلایل ما در انجام این عمل، متوقف کردن دروغ های اسلام است!! اما آنان باید بدانند که"یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ " مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه "خدا" گرچه کافران را ناخوش افتد، نور خود را کامل خواهد گردانید .

با صدای رسا اعلام می کنیم که منطق قرآن آتش زدنی نیست و آنچه که آتش می‌گیرد هویت آتش زنندگان است.

در این مراسم یکی از کفار مسیحی، آیه هایی از قرآن را تلاوت کرد و سپس این کتاب مقدس که به زبان انگلیسی ترجمه شده بود را پاره کرد. این در حالی است که پلیس فدرال آمریکا (اف.بی.آی) در دقایق اولیه وقوع این جنایت، هیچ مداخله ای نکرد و اجازه داد تصویربرداران با آسودگی، از این اقدام توهین آمیز فیلم بگیرند و آنگاه چند مامور، پس از دقایقی از تماشای این عمل شنیع، وارد عمل شده و عامل هتاک این اقدام را با احترام و به آرامی از صحنه دور کردند.

مسیحیت و اعتقادات مسیحیان، امروز به ابزاری برای سرمداران کاخ سفید جهت رسیدن به مقاصد شوم و سیاست های استکباریشان تبدیل شده است. امروز "آمریکا" به اسم مسیحیت، حضرت عیسی را زیر سؤال می‌برد و بدین وسیله؛ آمریکایی ها، از دین مسیح، دینی هتاک ساخته اند. چرا که یقیناً مسیحیت نیز چنین جنایتی را محکوم می کند.

اهانت به قرآن بر خلاف ارزش‌های مسیحیان است. همه کسانی که صاحب دین و کتاب آسمانی هستند باید به ادیان دیگر، احترام بگذارند، همانگونه که قرآن نیز چنین منطقی را بیان می فرماید و در حقیقت؛ اهانت به یکی از ادیان الهی یعنی اهانت به دیگر ادیان الهی. آتش زدن قرآن، آتش زدن تمام ادیان الهی است .

با صدای رسا اعلام می کنیم که منطق قرآن آتش زدنی نیست و آنچه که آتش می‌گیرد هویت آتش زنندگان است.

شگفتا؛ که گمراهان این جنایت می گویند :  ما به خاطر سالگرد حادثه 11 سپتامبر دست به چنین فاجعه ددمنشانه ای می زنیم. باید به آنان گفت : سخت در اشتباهید ! "قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ" شومىِ شما با خود شماست.  اگر یادتان آورند، بلکه شما جماعتی تجاوزگر هستید و باید بدانید آن جنایت نیز جنایتی بود که خود بر خویشتن روا داشتید و سران مشرک شما چنین رخدادی را بر شما رقم زدند؛ چرا سراغش را از قرآن می گیرید؟ مضافاً اگر قرار بود که به خاطر ستم به گروهی که هر کدامشان صاحب شریعتی هستند، به دینی اهانت شود؛ پس این همه سکوت در مقابل صهیونیسم گردنکش و یهودیان جنایت پیشه، برای چیست؟

ما پیرو آیینی هستیم که پیشوایش امیرالمومنین علی علیه‌السلام، بی حرمتی به زن یهودی در قلمرو حکومتش را بر نمی تابد و به خاطر آن رخداد، طلب مرگ می نماید ،بیش از  60 سال است که سرزمین مقدس مسلمانان در فلسطین اشغالی را  به زور غصب نموده اند و فلسطینیان بی پناه را از خانه و کاشانه رانده اند. و ماجرا به اینجا ختم نمی شود چرا که هر روز شاهد جنایات وحشیانه آنان در این اقلیم مقدس هستیم و هر روز کودکان و زنان بی دفاع، مورد حملات صهیونیسم قرار می گیرند و به خاک و خون کشیده می شوند.

آنان را چه می شود که به خاطر، رخداد  11سپتامبر ، به کاخ سفید شیطنت می آیند و گناهکار این حادثه را مسلمانان می‌دانند. حال آن که مسلمانان آزاده و پیروان دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) از حوادث 11 سپتامبر ، ابوغریب ،  تاسوکی و گوانتانامو ، بیزاری می جویند و سر نخ تمام این جنایت ها را در اطاق های همان کاخ شوم شیطنت، می جویند .

ما پیرو آیینی هستیم که پیشوایش امیرالمومنین علی علیه‌السلام، بی حرمتی به زن یهودی در قلمرو حکومتش را بر نمی تابد و به خاطر آن رخداد، طلب مرگ می نماید .

کجایند کسانی که حوادث جنایتکارانه جهان را نمی بینند و ستمهای همواره و هر روزه در جهان را هیچ می پندارند و سکوت مرگبار، دهانشان را ممهور کرده است و اینک میداندار فتنه ای دیگر در جهان شده اند ؟

آیا آنان  انسانیت مظلوم در الخلیل و باریکه غزه را حس نکرده اند؟ آیا آنان شرافت پایمال شده در زیر چکمه های فرزندان یهودا در وادی عفرون را ندیده اند ؟ چه شد که  اینک در سالروز جنایت صهیونیستی دیگر ، پیراهن موشدایان را به نیزه کرده اند ؟ و اشک تمساح را با نیش خندهای ابلیس آمیخته و به پیکره انسانیت، می تازند ؟ اما بلندی های جولان را فتح بزرگ می نامند؟

آیا وقت آن نشده که سردمداران بلاد اسلامی ، رقیمه ای و صدایی بلند سازند و بر لوح جهان بیاویزند ؟

آیا مسلمانان نمی توانند در مقابل این همه ستم ، به صاحبان ادیان یهودی و مسیحی بتازند ؟ و جنگ های صلیبی، دوباره احیاء گردد؟ در پاسخ باید گفت که دین مقدس اسلام، چون بر مبنای منطق و عقلانیت استوار گردیده، پاسخ تمام این جنایت ها  را با همان سنت سنیه خویش ، به سوی آنان گسیل می دارد ، باشد تا آنان به خود آیند !!

مسلمانان را اندیشه بر آن است که باید به همه پیامبران و ادیان الهی احترام گذاشت، همانگونه که قرآن می فرماید: "وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ  فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ" و آنهایى را که جز خدا مى‏خوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد

مسلمانان را اندیشه بر آن است که باید به همه پیامبران و ادیان الهی احترام گذاشت، همانگونه که قرآن می فرماید: "وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ  فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ" و آنهایى را که جز خدا مى‏خوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد .

و اما اینک و در این مصیبت جانگداز ، باید چشم ها ، خون بگرید ، چرا که منشور جاوید انسانیت و لوح ماندگار شرافت، و قاموس کرامت ، بدست انسان نماهای پیرو ابلیس ، در آتش نمرودیان ، زبانه می کشد ، پس تا روز از پی شب می آید، باید در این مصیبت جانکاه ، گریبان چاک داد و سر بر محمل به لطم نیلی ساخت و اشک ماتم ریخت و با اندوه هم خانه شد.

و به یقین خون غیرت مسلمانان به جوش آمده و در مقابل این جنایت سخت و  اسفبار ، مُهر زبان بر گشوده و بر عاملان آن گستاخی و عداوت بر علیه خدای قاهر متعال، می تازد.

تبیانیان نیز در اندوه این غم بزرگ به سوگ می نشینند و این ضایعه مولمه را به محضر مقدس حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه مسلمانان و قرآن دوستان عالم تسلیت گفته و از خدای بزرگ شتاب در امر ظهور آن قرآن ناطق را خواستار است . منبع : سایت تبیان ( دین واندیشه)


[ سه شنبه 89/6/23 ] [ 9:41 صبح ] [ علی فغانی ]

دلم به عنوان یک شیعه مسلمان بدرد آمد ونمی توانم سکوت کنم وبا فریاد در این فضای مجازی می گویم خداوندا خودت فریادر س هستی عنایتی کن. شیطانیسم وصهیونیسم ریشه تمام نابسامانیها در سطح جهان هستند .این کار زشت واحماقانه نیز توسط چند کشیش اجیر شده ابله که بویی از شرافت وانسانیت نبرده اند انجام گرفته است آنجا روبروی کاخ سفید با بنا کردن نماد شیطان پرستی ( ابلیسک) رؤسای جمهور آمریکا در پای این نماد قسم یاد می کنند نباید توقع رفتاری غیر این را داشت . سیاست آنها مبارزه با خدا وقرآن کریم است . واقعا ترویج فرقه ظاله شیطانپرستی ، همجنس بازی ودر ج نماد شیطانپرستی ( چشم شیطان ) بر روی دلار آمریکا وبنای ابلیسک که یکی دیگر از نمادهای شیطانپرستی است در آمریکا وسراسر اروپا وقانونی کردن همجنس بازی و..... لشگر کشی به عراق سرزمین ونماد وسمبل مبارزه تشیع همه وهمه نشان از بستر سازی یک چنگ صلیبی تمام عیار از دیدگاه آنها دارد ، ولی با پیام پیامبرگونه رهبرمان نقش این ظالمان زالو صفت نقش بر اب خواهد شد . به امید روزی که خود خداوند متعال پاسخ این کار سخیف و زشت چند احمق ونادان را بدهد. انشاءالله .    


[ سه شنبه 89/6/23 ] [ 8:2 صبح ] [ علی فغانی ]
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 206
بازدید دیروز: 128
کل بازدیدها: 1483193
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد