آشنایی با فرق و مذاهب جهان ....
[ سه شنبه 89/6/2 ] [ 9:12 صبح ] [ علی فغانی ]
قرآن در کلام امام خمینی (ره) * اگر قرآن نبود ، باب معرفت الله بسته بود إلی الابَد.
* قرآن کتاب انسان سازی است ، مکتب اسلام مکتب انسان سازی است ، انسان به همه ابعاد. * این قرآن است که هدایت می کند ما را به مقاصد عالیه ای که در باطن ذاتمان توجه به او هست ، و خودمان نمی دانیم. * از انس با قرآن کریم ، این صحیفه الهی و کتاب هدایت ، غفلت نورزند ؛ که مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ (گذشته و آینده) ، ازبرکات سر شار این کتاب مقدس است. * تدریس قرآن _ در هر رشته ای از آن _را محطّ نظر به مقصد اعلای خود قرار دهید. * هر مقداری که شما عمل کردید به قرآن ، زیر پرچمش رفتید.پرچم قرآن این نیست که پرچم های دیگران هستند ، پرچم قرآن عمل به قرآن است. * مبادا قرآن مقدس و آیین نجات بخش اسلام را ، بامکتب های غلط و منحرف کننده ای که از فکر بشر تراوش کرده است ، خلط نمایید. * هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. * آنچه مهم است این است که مسلمین به اسلام و قرآن عمل کنند . اسلام همه مسائلی را که مربوط به زندگی بشر در دنیا و آخرت است ، و آنچه را مربوط به رشد و تربیت انسان و ارزش انسان است ، داراست. * قرآن باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشد. * این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب ، و از زمان وحی تا قیامت ، کتابی است که تمام بشر: عامی ، عالم ، فیلسوف ، عارف ، فقیه ، همه از او استفاده می کنند. * قرآن کتاب انسان سازی است ، کتاب انسان متحرک است ، کتاب آدم است ، و کتابی است که آدمی که باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند [راه می برد] . * جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست : با یک دست قرآن را وبا دست دیگر سلاح را برگیرید ، و چنان از حیثیّت و شرافت خود دفاع کنید ، که قدرت تفکر توطئه علیه خود را ، از آنان سلب نمایید.
* قرآن کریم که به همه ما و به همه بشر حق دارد ، سزاوار است که ما در راه او فداکاری کنیم. * مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته اند ، و تحت لوای دیگران درآمده اند. * هر چه در راه خدا بدهیم ، و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست ، افتخارماست ، راه حق است. * قرآن کریم پناه همه ماست . ********************************************************************************
چند توصیه ازامام خمینی(ره) درباره قران
ارتباط با قران هر چند فقط با قرائت باشد فرزندم ! با قران این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو ، اگر چه با قرائت آن.و راهی از ان به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است. آخر این کتاب از طرف محبوب است برای تو وبرای همه کس ،و نامه محبوب ؛ محبوب است اگر چه عاشق ومحب ، مفاد ان را نداند و با این انگیزه ، حب محبوب که کمال مطلوب است به سراغت اید و شاید دستت گیرد.(وعده دیدار-نامه 8/2/1361) هدف از تلاوت قران مطلوب در تلاوت قران شریف آن است که در اعماق قلب انسان تأثیرکند و باطن انسان صورت کلام الهی گیرد،واز مرتبه ملکه به مرتبه تحقق رسد.و اشاره به این فرموده آنجا که {معصوم}فرماید:«جوان مؤمن اگر قرائت کند ، قران در گوشت وخون او وارد می شود.» و این کنایه از ان است که صورت قران در قلب مستقر و جایگزین گردد به طوری که خود باطن انسان ،کلام الله مجید و قران حمید گردد به اندازه لیاقت و استعدادش. یکی از آداب مهمه قران یکی از اداب مهمه قرائت قران که انسان را به نتایج بسیار و استفادات بی شمار نایل کند،«تطبیق» است. آنچنان که در هر آیه از ایات شریفه که تفکر می کند ، مفاد ان را با حال خود منطبق کند ، ونقصان خود را به واسطه ان مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد. مثلا در قضیه شریفه حضرت ادم (ع)ببیند سبب مطرود شدن شیطان از بارگاه قدس با ان همه سجده ها و عبادتهای طولانی چه بوده ، خود را از ان تطهیر کند؛زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است ،با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در ان بارگاه قدس نتوان گذاشت. از ایات شریفه استفاده می شود که مبداء سجده ننمودن ابلیس ، خود بینی وعجب بوده که کوس « انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین:{من بهتر از اویم ،من را از اتش و او را از گل افریدی.اعراف-12» زد، و این خودبینی اسباب خود خواهی و خود فروشی_که استکباراست_ شد...پس مطرود درگاه شد. مهمترین مانع فهم قران یکی از حجب که مانع از فهم قران شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب اسمانی است،حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت قدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادراک حقایق. وباید دانست که از برای هر یک از اعمال یا سیئه چنان چه در عالم ملکوت صورتی است مناسب با ان ، در ملکوت نفس نیز صورتی است که به واسطه ان در باطن ملکوت نفس، یا نورانیت حاصل و قلب مطهر و منور گردد و در این صورت نفس چون اینه صیقل صافی گردد که لایق تجلیات غیبیه و ظهور حقایق حقایق ومعارف ان شود ، ویا ملکوت نفس ظلمانی و پلید شود ، ودر این صورت قلب چون اینه زنگار زده و چرکین گردد که حصول معارف الهیه و حقایق غیبیه در ان عکس نیفکند. (قران از دیدگاه امام خمینی-ص103،113،125)
چکیدهاز نظر امام خمینی قرآن کتاب عرفان و اخلاق و انسان سازی است; ولی چون ظرفیتهای عقلی همه مردم به یک اندازه نیست، معارف عالیه قرآنی در سطح فهم توده مردم به صورت داستان در آمده است تا آنان بتوانند ازاین سفره گسترده الهی حظی برگیرند. تکراری که در قصص قرآن به چشم می خورد، بدان جهت است که نقشی مؤثرتر در انسان سازی ایفا کند. این امر مهم از رهگذر تذکرات پی در پی و تلقینات متوالی جامه عمل به خودمی پوشد. تفاسیری هم که بر قرآن نوشته می شود، باید از همین ویژگی برخوردار باشد. 1. مقدمهبی تردید امام خمینی را باید در زمره معدود عالمان ربانی دوران معاصر به شمار آوردکه به حقیقت معنا، با قرآن زندگی کردند و حیاتی جاودانه یافتند. ایشان اگر چه بنا به دلایلی به تفسیر قرآن نپرداختند; اما از مجموع مطالبی که در بیان و بنان ایشان در باره قرآن و تفسیر برخی از آیات مقدس و نورانی اش آمده است، بدون اغراق می توان ده ها نکات سودمند استفاده کرد.یکی از نکات حائز اهمیت در بیانات ایشان در زمینه قرآن، بحث پیرامون قصه های قرآنی و عبرت آموزی و پندگیری از داستان های فراوانی است که در قرآن مطرح شده است. برخی معتقدند در قرآن 268 قصه آمده است که بسیار در خورتامل است. حضرت امام بدون آنکه فرصت پرداختن به بحث و بررسی پیرامون این همه داستان را داشته باشند، به مجموع این قصه ها از زاویه ای دیگر نگریستند وهدف یا اهدافی را که قرآن از طرح این داستانها دنبال می کرده است مورد توجه قراردادند.به اعتقاد ایشان، قرآن کتاب تاریخ و قصه نیست که بخواهد سرگذشت اقوام پیشین و یا قصه های جوامع گذشته را برای ما بازگو کند. همان گونه که کتاب طب،فلسفه، فقه و یا سایر علوم هم نیست. بلکه کتابی زنده و حرکت آفرین وانسان ساز.پس اگر مشاهده می کنیم که در خلال آیات نورانی این کتاب مقدس داستان هایی از هر جا نقل شده است، حتی برخی از آن داستان ها تکرار شده اند، باید بدانیم که هدف، چیز فراتر از قصه گویی صرف است. این جاست که به اهمیت نگاه امام به قرآن بیشتر پی می بریم که پیوسته سعی داشتند قرآن را در صحنه زندگی مسلمانان بیاورند و نه تنها افکار و اندیشه ها،بلکه اعمال و رفتار مسلمانان را نیز قرآنی سازند.به عبارت دیگر حضرت امام همواره می کوشیدند آیات قرآن را "کاربردی"سازند و از ذهن گرایی افراطی درباره قرآن و طرح مسائلی که هیچ ارتباط مستقیمی بازندگی جوامع اسلامی نداشته و یا تاثیر سرنوشت سازی در دنیای اسلام باقی نمی گذاشته است، به شدت پرهیز داشتند.2. هدف قرآن از نگاه اماممطالبی که حضرت امام درباره قصه های قرآنی و دیگر مسائل مربوط به قرآن بیان داشتند، تماما برگرفته از دیدگاهی است که ایشان درباره این آخرین کتاب آسمانی دارند.به عقیده امام قرآن کریم سفره ای است که خدای تبارک و تعالی به وسیله پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم در بین بشر گسترده است تا تمام بشر [اعم از] عامی عالم، فیلسوف، عارف،فقیه، همه از او استفاده کنند. "این کتاب" آمده است که انسان را بسازد. انسان بالقوه را انسان بالفعل کند. "تمام دعوت های انبیا هم حسب اختلاف مراتب شان برای این بوده است که انسان بالقوه را انسان بالفعل کند و تمام علوم و عبادات ومعارف الهی و احکام عبادی برای این است که انسان ناقص را انسان کامل کند. برهمین اساس، آنجا که قرآن به نقل قصص می پردازد و مثلا قصه حضرت موسی رابارها تکرار می کند، هرگز هدف آن قصه گویی و داستان سرایی نیست. بلکه یگانه غایتی را که از نقل این گونه داستان ها مورد نظر قرار داده است، انسان سازی و تکامل بخشی هست و بس.این نکته شاید اساسی ترین و محوری ترین مطلبی است که حضرت امام درباره معارف و حقایق قرآن مطرح فرموده اند.علاوه بر این، به اعتقاد ایشان، قرآن "در بر دارنده برترین معارف در معرفت خداو اسما و صفات و افعال اوست که هیچ حکیم و عارف و سالکی را برتر و بیشتر از آن نه سخنی بوده و نه تواند بود; بلکه دسترسی به حد نهایی معارف قرآن نیز ویژه «من خوطب به » و خاصان او به توسط تعلیم اوست. بنابراین فهم کامل حقایق قرآن ازدسترس همگان خارج و فوق طاقت بشر است. با این همه اوصاف، قرآن در مرتبه نازله خود در خور فهم همگان است و سفره گسترده الهی است که همه می توانند ازآن بهره گیرند.ولی باید دانست شرط بهره وری هر چه تمام تر و کامل تر از قرآن بستگی تمام به پاکی درون و رفع موانع فهم و شاگردی عالمان حقیقی قرآن و ثقل کبیر - اهل بیت پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم - دارد همان کسانی که به تعبیر امام، از تعلیم الهی بهره مندند ودر مکتب پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم آموزش دیده اند و "مفاتیح وجود و مخازن کبریا ومعادن حکمت و وحی، و اصول معارف و عوارف، و صاحبان مقام جمع وتفصیل اند.3. شیوه تفسیری امامحضرت امام از یک سو بر این باور صحیح اصرار می ورزند که "تفسیر کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و از سوی دیگر چنین عقیده دارند که مقصدنهایی قرآن به شهادت آیات الهی، هدایت و تعلیم انسانها و ارائه طریق سلوک انسانیت است; از این رو اعتقاد دارند که تنها شیوه صحیح تفسیر قرآن، تفسیرعرفانی - اخلاقی است و از رهگذر این تفسیر است که مقصد خداوند برای بندگان آشکار می شود.<\/h3>عبارت ایشان در این زمینه چنین است:" بالجمله [چون] کتاب خدا، کتاب معرفت و اخلاق، و دعوت به سعادت و کمال است; کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی -اخلاقی، و مبین جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد.ایشان در توجه و پایبندی به این تفسیر تا آنجا پیش می روند که هر تفسیری غیراز آن را خطا می شمارد و از مقصود اصلی قرآن به دور می دانند و می فرمایند: مفسری که از این جهت تفسیر عرفانی - اخلاقی قرآن، غفلت یا صرف نظر کند، یا به آن اهمیت ندهد، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده است و این خطایی است که قرنها این ملت را از استفاده از قرآن شریف محروم نموده و راه هدایت را به روی مردم مسدود کرده است.همچنین ضمن تقدیر از زحمات مفسران پیشین، اما نا کافی دانستن تفاسیری غیراز تفسیرهای عرفانی و اخلاقی می نویسند:"مقصود ما از این بیان نه انتقاد در اطراف تفاسیر است; چه که هر یک از مفسرین زحمت های فراوان کشیده و رنج های بی پایان برده تا کتابی شریف فراهم آورده اند «فلله درهم و علی الله اجرهم »; بلکه مقصود ما آن است که راه استفاده از این کتاب شریف را، که تنها کتاب سلوک الی الله ویکتا کتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه است و بزرگ ترین وسیله رابط بین خالق و خلق، و عروة الوثقی و حبل المتین تمسک به عز ربوبیت است، باید به روی مردم مفتوح نمود. علما و مفسرین تفاسیر فارسی و عربی بنویسند و مقصود آنها بیان تعالیم و دستورات عرفانی و اخلاقی و بیان کیفیت ربط مخلوق به خالق و بیان هجرت از دارالغرور به دارالسرور و الخلود باشد.ظاهرا حضرت امام اگر چه به جامعیت قرآن در همه ابعاد مادی و معنوی اش قائل بودند و عقیده داشتند که" قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر [درآن] است; ولی با این همه، بعد عرفانی - اخلاقی را در آن برجسته تر می دیدند وبر این باور بودند که اقامه عدل، برپائی حکومت، مسائل سیاست و غیره که در قرآن آمده، تماما مقدمه رسیدن به معنویت و اخلاق و عرفان است.ایشان در یک جا فرمودند: "قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آن طوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به جبرئیل امین هم نمی رسد; در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق [هم] می کند، استدلال هم می کند، حکومت هم می کند، وحدت را هم سفارش می کند، قتال را هم سفارش می کند. این ازخصوصیات کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را تا حدودی که در حد انسان است، باز کرده است و هم باب مادیات را، و اتصال مادیات به معنویات را.در جایی دیگر در توضیح دلیل تکرار قصه در قرآن آورده اند: "در هر دفعه که اصل مطلب را تکرار کند، خصوصیات و لواحقی در آن مذکور است که در دیگران نیست; بلکه در هر دفعه یک نکته مهمه عرفانی یا اخلاقی را مورد نظر قرار داده وقضیه را در اطراف آن چرخ می دهد.از این عباراتی که از ایشان نقل کردیم، به خوبی اهمیت ابعاد عرفانی - اخلاقی قرآن را در نزد امام روشن می سازد.ایشان حتی درباره ابعاد عرفانی قرآن تا آنجا پیش می روند که عرفان را بزرگ ترین معجزه قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می دانند ومی فرمایند: مسائل عرفانی به آن نحو که در قرآن کریم است در کتاب دیگر نیست واین معجزه رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است.شکی نیست که با توجه به چنین باوری درباره قرآن است که حضرت امام به تفسیر عرفانی - اخلاقی قرآن گرایش دارند و تنها چنین تفسیری را برای قرآن ممدوح و مجاز می شمرند.4. امام و قصه های قرآنینقش سازنده و تربیتی داستان به اعتقاد امام تا آن اندازه مهم و حیاتی است که قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی، بخش قابل ملاحظه ای از آیات نورانی خود را به بیان داستان و قصه اختصاص داده است.شاید این نکته برای مشتاقان امام و ارادتمندان آستان مقدس قرآن جالب توجه باشد که حضرت امام تا بدانجا برای قصه و داستان تاثیرات تربیتی قائل بودند که درنخستین سالهایی که به نگارش و تالیف پرداختند، آرزو داشتند فرصتی پیش آید تادرباره "قصص قرآن" کتاب مستقلی تالیف کنند.عین عبارت ایشان چنین است: "در این کتاب شریف قضایا به طوری شیرین اتفاق افتاده که تکرار آن انسان را کسل نکند; بلکه در هر دفعه که اصل مطلب را تکرارمی کند، خصوصیات و لواحقی در آن مذکور است که در دیگران نیست; بلکه در هردفعه یک نکته مهمه عرفانی یا اخلاقی را مورد نظر قرار داده و قضیه را در اطراف آن چرخ می دهد و بیان این مطلب استقصای کامل قصص قرآنیه را لازم دارد که در این مختصر نگنجد و در آرزوی این ضعیف بی مایه ثبت است که با توفیق الهی کتابی درخصوص "قصص قرآنیه" و حل رموز و کیفیت تعلیم و تربیت آنها به قدر میسورفراهم آورم.ایشان همچنین در بحث مفصلی که در کتاب "آداب الصلوة" درباره قرآن ایرادفرموده اند، در زمینه مطالب متنوع و موضوعات فراوانی که در این آخرین کتاب آسمانی آمده است به تفصیل سخن گفته، از جمله چنین اظهار داشته اند: "و دیگر ازمطالب این صحیفه الهیه، قصص انبیا و اولیا و حکماست، و کیفیت تربیت حق آنها را،و تربیت آنها خلق را; که در این قصص فواید بی شمار و تعلیمات بسیار است و در آن قصص به قدری معارف الهیه و تعلیمات ربوبیه مذکور و مرموز است که عقل رامتحیر کند... بالجمله، ذکر قصص انبیا علیهم السلام و کیفیت سیر و سلوک آنها وچگونگی تربیت آنها از بندگان خدا و حکم و مواعظ و مجادلات حسنه آنها، ازبزرگ ترین ابواب معارف و حکم و بالاترین درهای سعادت و تعالیم است که حق تعالی، جل مجده به روی بندگان خود مفتوح فرموده و چنانکه ارباب معرفت واصحاب سلوک و ریاضت را از آنها حظی وافر و بهره کافی است، کسان دیگر را نیزنصیبی وافی و قسمتی بی پایان است.5. تکرار قصه هااز نکات حائز اهمیت در آثار امام درباره قرآن، توجه ایشان به مساله تکرار در قصه هاو داستانهای قرآنی است. حضرت امام اگر چه اصل نقل داستان در قرآن را به دیده هدایت و تربیت نگریسته اند; اما این ویژگی را در تکرار قصه ها برجسته تر دیده اند وبارها بدان اشاره یا تصریح کرده اند.به اعتقاد امام "قصص قرآن، مثل قصه آدم و موسی و ابراهیم و دیگر انبیاعلیهم السلام که مکرر ذکر شده، برای همین نکته است که این کتاب، کتاب قصه وتاریخ نیست; بلکه کتاب سیر و سلوک الی الله و کتاب توحید و معارف، و مواعظ وحکم است و در این امور، مطلوب تکرار است تا در نفوس قاسیه تاثیری کند و قلوب از آن موعظت گیرد.به عبارت دیگر، کسی که بخواهد تربیت و تعلیم و انذار و تبشیر کند، باید مقصدخود را با عبارات مختلفه و بیانات متشتته، گاهی در ضمن قصه و حکایت، و گاهی درضمن تاریخ و نقل، و گاهی به صراحت لهجه، و گاهی به کنایت و امثال و رموز تزریق کند، تا نفوس مختلفه و قلوب متشتته هر یک بتوانند از آن استفاده کنند.ایشان همچنین در جایی دیگر در این باره فرموده اند: "قرآن کتاب تاریخ نیست بلکه کتاب اخلاق است. در کتاب اخلاق باید تکرار باشد. کسانی که می خواهنداخلاق به مردم بیاموزند باید مکرر بگویند تا در آنان اثر بگذارد. با یکبار گفتن مؤثرنخواهد بود. یکی از نکات ارجمندی که قرآن کریم دارد، مکررات است; البته اینهاصرف مکررات نیست; بلکه سبک انسان سازی این جوری است. هر صفحه ای که گشوده می شود، [در آن] دعوت به تقوا به چشم می خورد. هر یک از قصه ها مثل قصه موسی و... قصه ابراهیم چندین مرتبه ذکر می شود کسانی که قرآن را نمی شناسند،می گویند خوب بود قرآن باب باب باشد; هر بابی به گفتاری اختصاص یابد. قرآن آمده است که آدم بسازد آدم ساختن به یکبار گفتن ممکن نمی شود.سرانجام اینکه از نظر امام" چون این کتاب شریف برای سعادت جمیع طبقات وقاطبه سلسله بشر است و این نوع انسانی در حالات قلوب و عادات و اخلاق و ازمنه و امکنه مختلف هستند، همه را نتوان به یک طور دعوت کرد. ای بسا نفوسی که برای اخذ تعالیم با صراحت لهجه و القای اصل مطلب به طور ساده آماده پذیرش نباشند واز آن متاثر نگردند. آنان را باید به طور مناسب عقلشان دعوت کرد و مقصد را به آنهافهمانید و بسا نفوسی که با قصص و حکایات و تواریخ سر و کار ندارند و به لب مطالب و لباب مقاصد علاقه مندند. اینها را نتوان با دسته اول در یک ترازو گذاشت.ای بسا قلوبی که با تخویف و انذار تاثیر می پذیرند و قلوبی که با وعده و تبشیر تاثیرمی گیرند. از این جهت است که این کتاب شریف به اقسام مختلفه و فنون متعدده وطرق متشتته مردم را دعوت فرموده و چنین کتابی را تکرار، حتم و لازم است. دعوت و موعظه بی تکرار و تفنن، از حد بلاغت خارج [است]، و آنچه متوقع از آن است که[عبارت از] تاثیر در نفوس باشد، بی تکرار از آن حاصل نشود.نکته ای که باید در تتمه این بحث بدان اشاره شود این است که اگر چه حضرت امام لزوم تکرار در تربیت و هدایت را اجتناب ناپذیر می دانند; ولی با این همه، عقیده ندارند که در قرآن، تکرار به آن معنا که یک مطلب بدون کم ترین خصوصیتی عیناتکرار شود، وجود دارد; بلکه برعکس، بر این نکته تاکید دارند که اساسا تکراری نیست و نقل هر بار داستانی با توجه به خصوصیتی است که دربار اول نبوده است.ایشان در ادامه مطلب بالا در این باره می فرماید: "مع الوصف، در این کتاب شریف، قضایا به طوری شیرین اتفاق افتاده که تکرار آن انسان را کسل نکند; بلکه درهر دفعه که اصل مطلب را تکرار کند، خصوصیات و لواحقی در آن مذکور است که در دیگران نیست; بلکه در هر دفعه یک نکته مهمه عرفانی یا اخلاقی را مورد نظر قرارداده و قضیه را در اطراف آن چرخ می دهد.از سویی دیگر حضرت امام به نقل قصه ها در قرآن از آن زاویه نگریسته اند که این کتاب آسمانی، کتاب انسان سازی و تربیت است. آنچه در این گونه کتب مطلوب است، صرف نقل داستان یا هر مطلب دیگری نیست; بلکه اثرات تربیتی و هدایتی آن بیشتر مورد نظر است. از این رو ممکن است داستانی دو یا چند بار تکرار شود.این گونه نیست که چون نفس تکرار در مواعظ و حکم مطلوب و پسندیده است،هر جا بتوان از این عامل استفاده کرد; بلکه باید تکرار بجا باشد; چرا که اگر از همین عامل مطلوب و خوشایند، به نحو درست و صحیح استفاده نشود، ممکن است نتیجه عکس دهد. قرآن که کتاب شفای انسانیت است و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم که طبیب روح و جان بشر است، به تعلیم الهی، در استفاده از این شیوه به عالی ترین شکل ممکن بهره گرفته و به نیکوترین وجهی جامه عمل بدان پوشانده است.حضرت امام اگر چه با صراحت در این باره اظهار نظری نکرده است; اما با دقت وتوجه در مضامین مطالبی که در این زمینه بیان داشته اند، به کنایه می توان به این نکته،بس مهم و اساسی پی برد. مثلا در یک مورد اظهار داشته اند: "در قرآن راجع به مسائل،تکرار بسیار است. البته در هر تکراری مسائلی جدیدی طرح شده است. قرآن برای انسان سازی و رشد مردم آمده است. آنچه برای رشد انسان لازم است نمی توان یکباربگویند و از آن بگذرند، باید پیوسته تکرار کنند. مانند تلقین که یکبار کافی نیست یامثل اینکه بخواهید بچه ای را تربیت بکنید که باید یک مساله را چندین دفعه با چندزبان، در چند وضعیت به او بگویند تا که در قلب او نقش بندد.در مورد دیگری فرمودند: "کتابهایی مثل قرآن که برای انسان سازی آمده است وکتابهایی که در اخلاق نوشته می شود، و مقصود از آنها ساختن انسان جامعه است، به حسب اهمیت، موضوعی در آنها تکرار شده است. تکرار در قرآن مجید فراوان است و بعضی ها خیال می کنند که این تکرار چرا در قرآن وجود دارد و حال اینکه آن لازم است.آنچه به اجمال اشاره شد تنها بخشی از دیدگاه های امام راحل را در این زمینه دربر می گیرد. تردیدی نیست که بررسی گسترده و همه جانبه این موضوع نیازمند مجال بیشتری است.منابع مقاله:
صحیفه مبین، شماره 50 [ سه شنبه 89/6/2 ] [ 8:46 صبح ] [ علی فغانی ]
خدای را شاکرم در سرزمینی زندگی می کنم که صاحب ولایت هستم ، اوست که چون پدری دلسوز ومهربان با تمامی وجود می سوزد تا بسازد جوانان این مرز بوم را ونجات دهد این سرمایه های خدادادی را از دست دیو سیرتانی که جز به نابودی نسل جوانمان به چیز دیگری فکر نمی کنند . خدایا تورا به یک یک اسماء جلاله خودت قسم می دهم سایه اورا بر سر این ملت وکشور اسلامی حفظ بفرما (( آمین )) حسینیه امام خمینی، عصر دیروز صحنه دیدار صمیمانه و پرشور هزاران نفر از دانشجویان دانشگاهها با رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. یکشنبه 31/5/1389 پس از سخنان نمایندگان دانشجویان، حضرت آیت الله خامنه ای، جلسه امروز را از شیرین ترین و مطلوب ترین جلسات خواندند و با اشاره به لزوم پیگیری مسائل مطرح شده در سخنان دانشجویان خاطرنشان کردند: تفاوت دیدگاههای دانشجویان در این جلسه بسیار پرطراوت، و تلاش آنان برای بیان سخنان فکر شده و دارای استدلال، بسیار شوق انگیز بود. ایشان، صحبتهای عمیق نمایندگان تشکلها را نشان دهنده ظرفیت بالای همفکری در تشکلهای دانشجویی دانستند و مجموعه سخنان بیان شده در این نشست را عرصه ای برای تفکر، ژرف گرایی و رسیدن به حقیقت خواندند. حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با پاسخ مثبت و حمایت از سخنان یکی از دانشجویان درباره ضرورت طرح سؤالات، نظرات و انتقادات دانشجویی افزودند: دانشجویان بهترین قشرهای کشورند و مسئولان مختلف باید با رفتن به میان دانشجویان، به سؤالات این قشر تحصیلکرده و دارای «فهم و انگیزه» پاسخ دهند. ایشان در همین زمینه، تفاوت سؤال و انتقاد را با معارضه خاطرنشان کردند و افزودند: جریان و جنبش دانشجویی نباید تصور کند که معارضه با دستگاهها، جزو وظایف اوست بلکه آنچه مهم است طرح سؤال و مطالبه پاسخ از مسئولان ذیربط است. دانشجویی دیگر در سخنان خود گفته بود در شرایط فعلی برخی معتقدند باید وحدت را اصل قرار داد اما برخی معتقدند باید با استفاده از شرایط، ناخالصی ها را از دامن انقلاب زدود. رهبر انقلاب در ادامه سخنان خود هر دو مقوله وحدت و خلوص را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: خالص کردن جامعه با فشار و حرکتهای تند به وجود نمی آید و اسلام نیز کسی را مأمور نکرده است که اشخاص ضعیف الایمان را به بهانه خالص کردن جامعه، از دایره خارج کنند. حضرت آیت الله خامنه ای منظور خود از تأکید بر وحدت را «اتحاد بر مبنای اصول» خواندند و خاطرنشان کردند: بر این مبنا، با هرکسی به همان اندازه که اصول را قبول دارد متصل و متحدیم و هرکسی اصول را قبول ندارد طبعاً از این دایره وحدت خارج است. حضرت آیت الله خامنه ای همچنین در پاسخ به سؤالی در زمینه مواضع رسمی و غیررسمی رهبری تأکید کردند: مبادا کسی تصور کند که رهبری برخلاف آنچه به عنوان نظر رسمی مطرح می کند، مواضع دیگری دارد که به برخی خواص می گوید چرا که این تصور مطلقاً درست نیست و اگر کسی چنین نسبتی بدهد گناه کبیره کرده است. ایشان در همین زمینه افزودند: نظرها و مواضع اینجانب صریحاً اعلام می شود چرا که نه جایز و نه شایسته است که رهبری مواضع دیگری جز این مواضع علنی و صریح داشته باشد. حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به سؤال یکی دیگر از دانشجویان حفظ نظام را اوجب واجبات دانستند و افزودند: معنای حفظ نظام حفظ مرزهای مختلف آن از جمله مرزهای فرهنگی و اخلاقی است. ایشان اشکال یکی از دانشجویان درباره تولید نشدن کالاهای فرهنگی متناسب با عدالت و دیگر ارزشهای اسلامی را، صحیح دانستند و افزودند: مدیریتهای فرهنگی از جمله صدا و سیما، سازمان تبلیغات و حوزه هنری باید در این زمینه بیشتر کار کنند. حضرت آیت الله خامنه ای در همین بحث تولید کالاهای فرهنگی را «زمان بر» و نیازمند زیر ساختهای مختلف خواندند و خاطرنشان کردند: متأسفانه این زیرساختها در طول زمان فراهم نشده و حتی در برخی دولتها زیر ساختهای فرهنگی و اعتقادی تخریب هم شده است. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به گفته های مسئولان درباره اجرای خوب اصل 44 و برخی نظرهای متفاوت دیگر، به دانشجویان توصیه کردند: با دعوت مسئولان در مجامع دانشجویی سؤالات و ابهامات خود را پیگیری کنند. رهبر انقلاب اسلامی، حضور دانشجویان در مجامع مردمی و دانشجویی دیگر کشورها را برای صدور اندیشه ها و پیامهای ناب انقلاب، در مجموع مفید دانستند و افزودند: البته در زمینه ارتباط با ملتها کارهای زیادی انجام می شود اما اگر حضور دانشجویان در این زمینه با برنامه و محاسبه شده باشد خوب است. سخنان رهبر انقلاب در این جلسه صمیمی دانشجویی با بحث درباره مقوله خروج نخبگان ادامه یافت. ایشان در همین زمینه افزودند: ممکن است برخی عملکردها در خروج بعضی نخبگان تأثیر داشته باشد اما بیشتر موارد ناشی از وعده هایی است که از خارج می دهند ضمن اینکه در برخی از این وعده ها، انگیزه معارضه با جمهوری اسلامی هم دیده می شود. رهبر انقلاب اسلامی، انگیزه های دینی و ایمانی را نیز موجب بازگشت نخبگان به کشور دانستند و افزودند: برخی نوابغ، برجستگان و نخبگان در پرتو همین عوامل برای کار و خدمت به داخل می آیند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سخنان یکی از دانشجویان درباره ضرورت پیگیری تأکید رهبری انقلاب درباره حمله به کوی دانشگاه افزودند: روند این پیگیری کند بوده و آنچنان که باید پیش نرفته است اما این مسئله فراموش نشده و انشاءالله به پیش خواهد رفت. ایشان نبود انگیزه لازم در برخی دستگاهها را برای همکاری در این مسئله از جمله عوامل کندی این پرونده دانستند و بار دیگر بر ضرورت رسیدگی به این موضوع تأکید کردند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سخنان یکی از دانشجویان درباره تندروی در برخی برخوردهای انضباطی در دانشگاهها افزودند: البته نمی شود محیط دانشگاه را که آماج توطئه های دشمن است، به حال خود رها کرد و طبعاً مسائل انضباطی لازم است اما تندروی در هر زمینه ای از جمله در این زمینه خوب نیست. رهبر انقلاب اسلامی درباره سخنان یکی از دانشجویان در انتقاد از عملکرد برخی همکاران رئیس جمهور افزودند: من در این زمینه ورود و قضاوتی نمی کنم البته ممکن است اشکال و ایراد وارد باشد اما باید مسائل را اصلی – فرعی کرد و مراقب بود که مسائل درجه دوم، جای مسائل اصلی و تعیین کننده را نگیرد. حضرت آیت الله خامنه ای، با انتقاد از اقدام مسئولان در علنی کردن اختلافات افزودند: در این باره تذکر جدی داده شده است. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سخنان یکی از دانشجویان درباره تجمع چندی قبل شماری از دانشجویان در مقابل مجلس در انتقاد از مصوبه مجلس درباره دانشگاه آزاد افزودند: در این زمینه اظهار نظری نمی کنم البته شعارهای اکثر تجمع کنندگان بد نبود اما برخی شعارهای تند دادند که طبعاً این دانشجویان نیز باید نقدپذیر باشند. رهبر انقلاب اسلامی، برخورداری از تحلیل و موضع گیری در مسائل مهم کشور را برای تشکلهای دانشجویی ضروری خواندند و افزودند: دانشجویان در مسائلی که به سرنوشت کشور ارتباط پیدا می کند مانند بیانیه تهران، قطعنامه شورای امنیت و تحریمهای یکجانبه امریکا و اروپا تحلیل و موضع گیری داشته باشند. رهبر انقلاب اسلامی تقویت مبانی معرفتی، گسترش ارتباط با «بدنه دانشجویی و استادان ارزشی» را به تشکلهای دانشجویی توصیه کردند و با اشاره به روند خوب حرکت و پیشرفتهای کشور در عرصه های علمی – فناوری – اجتماعی و معنوی افزودند: زیرساختهای لازم برای جهش های بزرگ در دست ساخت است و از لحاظ معنوی نیز افزایش عدالت خواهی و قانع نبودن به پیشرفتها، امیدها را افزون می کند. رهبر معظم انقلاب روند حرکت جبهه دشمنان ملت ایران را رو به نزول و در مقابل حرکت جمهوری اسلامی ایران را رو به صعود خواندند و تأکید کردند: با وجود همه توطئه های دشمنان، 32 سال است که این ملت به پیش می رود و انشاءالله با تکیه بر ایمان و عزم و اراده، همچنان این حرکت پرافتخار را ادامه خواهد داد. رهبر انقلاب اسلامی درباره سخنان یکی از دانشجویان در انتقاد از عملکرد برخی همکاران رئیس جمهور افزودند: من در این زمینه ورود و قضاوتی نمی کنم البته ممکن است اشکال و ایراد وارد باشد اما باید مسائل را اصلی – فرعی کرد و مراقب بود که مسائل درجه دوم، جای مسائل اصلی و تعیین کننده را نگیرد. ایشان مهمترین گام برای تهذیب نفس را، ترک گناه برشمردند و خاطرنشان کردند: بعد از ترک گناه، نماز از مهمترین واجبات در این مسیر است بویژه نمازی که اول وقت و با حضور قلب خوانده شود. رهبر انقلاب اسلامی، روزه ماه مبارک رمضان، انس با قرآن و دعا بخصوص صحیفه سجادیه و اهتمام به نوافل را از دیگر عوامل تهذیب نفس دانستند و افزودند: مهمترین علت لغزشهای برخی افراد در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، گناهانی است که مرتکب شده اند بنابراین تمرین و استقامت در ترک گناه در دوران جوانی، در منحرف نشدن در فراز و نشیب های زندگی بسیار مهم است. در پایان این دیدار نماز مغرب و عشا به امامت حضرت آیت الله خامنه ای اقامه شد و سپس دانشجویان روزه خود را به همراه رهبر انقلاب افطار کردند. منبع:khamenei.ir [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 3:41 عصر ] [ علی فغانی ]
جایگاه زن از دیدگاه امام خمینی(ره) [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 9:51 صبح ] [ علی فغانی ]
بیایید نوجوانان مان را باور کنیم
ورود به بزرگسالی، می تواند زمان درگیری و کشمکش برای نوجوانان و خانواده شان باشد. نوجوان به سرعت دچار تغییرات فیزیکی و عاطفی می گردد، پس والدین و اطرافیان نیز باید برخوردشان را متناسب با تغییرات او تعدیل نمایند، به این ترتیب روابط آنان وارد مرحله جدیدی می گردد. در این دوران، نوجوان بین تمایلش به آزادی و استقلال، و نیاز به تحت حمایت خانواده بودن، سرگردان است و برای رسیدن به این استقلال، گام های متهورانه ای برمی دارد و اگر چه والدین نیز مایلند فرزندشان فردی شاد و مستقل پرورش یابد اما با نگرانی نظاره گر او هستند و مجبورند این واقعیت را بپذیرند که اگر چه برای فرزندشان آرزوهایی در سرمی پرورانند اما ممکن است به واقعیت نپیوندد، زیرا نوجوانان نیز برای خود آرزوهایی دارند. وجود روابط مناسب والدین با نوجوانان، به آنان دراین فراز و نشیب کمک خواهد کرد و رسیدن به این روابط، نیازمند سعی و تلاش بیشتری است. آن چه که والدین می توانند انجام دهند: 1- اوقات بیشتری را با نوجوان تان بگذرانید. اگر چه غالبا ترتیب دادن زمانی برای بودن با فرزندان مشکل است(زیرا نوجوانان مایلند بیشتر اوقات شان را با دوستان شان سپری کنند) اما با کمی صبر و حوصله و انعطاف بیشتر در برخورد با مسأله، این زمان به دست خواهد آمد. در این جا اوقات به خاصی را به شما پیشنهاد می کنیم: 2- به علایق او توجه نشان دهید و متقابلا خود را نیز با او در میان بگذارید: به تماشای فعالیت های ورزشی و غیر ورزشی او بروید. به همراه او به تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش بنشینید و به یاد داشته باشید برخورد منتقدانه نداشته باشید. سعی کنید درکارها یا علایق تان، او را به عنوان یک دوست بزرگسال شریک بدانید. به همراه او به تماشای فیلمی که مورد علاقه هر دویتان است بروید و یا در مورد آن با یکدیگر صحبت کنید. 3- به نوجوان گوش فرا دهید: وقتی نوجوانان با والدین شان صحبت می کنند، اغلب قبل از آن که فرصتی برای بیان احساسات شان بیابند مورد پند و اندرز قرار می گیرند و این عمل نه تنها برقراری ارتباط را متوقف می سازد بلکه موجب دلسردی آنان در دستیابی به راه حل مناسب برای مشکل شان می گردد. سودمندترین واکنش برای کمک به نوجوان تان آن است که توجه و علاقه ی خویش را نسبت به شنیدن احساسش نشان دهید و راه را برای بیان احساساتش باز گذارید. 4- عشق و علاقه خویش را به فرزندتان نشان دهید: برای آن که کسی درک کند که دوستش دارید، لازم است علاقه تان را به طور مستمر نشان دهید. بیشتر اوقات به او بگویید که دوستش دارید. گاهی اوقات غذایی را که دوست دارد برایش مهیا کنید. بعضی اوقات، هنگامی که به گردش یا پیاده روی رفتید چیزی برایش بخرید تا به او نشان دهید که به فکرش بوده اید. برای کمک به نوجوان تان از تحمل هیچ زحمتی دریغ نورزید. 5- نوجوان تان را باور کنید: این فرصت را به او بدهید که بداند در موقعیت سنی خاص و حساسی است. نظر او را در مورد بعضی چیزها که از آن ها آگاهی دارد، جویا شوید(برای مثال: تنظیم ویدیو،...) کاردستی و آثاری از عکاسی یا نقاشی او را در معرض دید قرار دهید. در یک دفتر یاداشت روزانه، کارهای مهمی را که انجام داده است یادداشت کنید. اگر او مرتکب اشتباهی شد به این مطلب ایمان داشته باشید که دفعه بعد آن را بهتر انجام خواهد داد. به خاطر داشته باشید: اگر چه انجام موارد ذکر شده نیاز به صرف وقت دارد و اغلب پیدا کردن این فرصت ها مشکل است، اما حاصل کار، خودباوری بهتر نوجوان تان از خویش، بهبود در رفتارش و برقراری ارتباط با شما است. به هر حال هر چقدر که او تلاش های شما را نادیده گرفته و یا حتی مورد تمسخر قرار دهد؛ به این مطلب نیاز بیشتری است تا نوجوان تان بداند که شما او را دوست دارید و او را باور می کنید. او نیاز به توجه فزاینده ای دارد. گاهی اوقات از قالب شخصیتی والدین بیرون آمده و نقش یک دوست را با او داشته باشید. حتماً به خاطر داشته باشید که کاری انجام ندهید تا او از شما سلب اعتماد کند، اگر چه او همیشه موجب جلب اعتماد شما نمی شود. گاهی اوقات در خلوت، زمانی را به یادآوری خاطرات و احساسات خود هنگامی که هم سن فرزندتان بودید، اختصاص دهید. و به خاطر داشته باشید هیچ پدر و مادری کاملاً بی نقص نیستند و ایده آل بودن به سادگی دست یافتنی نیست. منبع : تبیان اردبییل [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 9:26 صبح ] [ علی فغانی ]
عدس در کاهش قند خون و چربی موثر است
با توجه به وجود پروتئین و اسید آمینه های ضروری بدن و بسیاری مواد لازم برای سلامت، متخصصان عدس را سرآمد حبوبات تلقی می کنند و آن را در کاهش قند خون و چربی موثر می دانند. دکتر مسعود کیمیاگر در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) واحد علوم پزشکی ایران، ضمن بیان مطلب فوق گفت: عدس حاوی حداقل ?? درصد پروتئین بوده که البته میزان مصرف آن با گوشت قرمز متفاوت است، چرا که اغلب ??? گرم گوشت نسبت به ??? گرم عدس به راحتی مصرف می شود. وی افزود: میزان آهن موجود در عدس نیز بالا بوده و نوع چربی آن نسبت به گوشت قرمز پایین تر است. به علاوه توصیه می شود، عدس همراه با ماده ای حاوی ویتامین C مانند گوجه فرنگی و لیموترش استفاده شود تا جذب بهتری در بدن داشته باشد. دکتر کیمیاگر در ادامه ضمن اشاره به این که مصرف عدس در کاهش قندخون و چربی بدن موثر است، خاطرنشان کرد: افزودن غلات به رژیم غذایی حاوی حبوبات می تواند در کامل کردن مواد مفید حبوباتی چون عدس موثر باشد. [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 9:20 صبح ] [ علی فغانی ]
افزایش ضربان قلب در حالت استراحت خطرناک است
دانشمندان دریافته اند که بالا رفتن ضربان قلب در حالت استراحت که ادامه پیدا کند، با افزایش خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی یا هر علت و بیماری دیگری ارتباط مستقیم دارد. این پژوهش که روی بیش از نه هزار بیمار و از سوی محققان انستیتو قلب رونالد او پیریلمان در بیمارستان نیویورک انجام گرفته نشان می دهد که کنترل ضربان قلب به مرور زمان می تواند نشانگری ساده و مهم برای سلامتی انسان باشد که اگرچه کشنده اما قابل تشخیص و درمان است. دکتر پیتر اوکین، متخصص قلب در این انستیتو و محقق اصلی این پژوهش متذکر شد: تشخیص و کنترل ضربان قلب کار ساده و ارزان قیمتی است و در واقع به طور مرتب در مطب پزشکان انجام می شود اما این تحقیق تاکید می کند که پزشکان این کنترل را باید در الگویی طی چندین سال متوالی انجام دهند و فقط به یک بار معاینه اکتفا نکنند. پژوهشگران تاکید کردند، افزایش ضربان قلب فاکتور نگران کننده ای است که حتما باید علت آن مشخص شود. این تحقیق در مجله اروپایی قلب منتشر شده است. منبع : خبرگزارى ایسنا [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 9:17 صبح ] [ علی فغانی ]
رمضان؛ سرچشمه برکات و تجلی رحمانیت پروردگار
رمضان بهار معنویت، رشد و تکامل است و شرایط برای کسب معارف الهی، نزدیکی به خالق، دوری از گناه و تزکیه فراهم است، این ماه فرصتی است که در اختیار انسان قرار گرفته تا امکان جبران اشتباهات و زمینه سازی برای آینده مطلوب را داشته باشد. ?رمضان؛ فرصتی برای نزدیکی هرچه بیشتر به خالق ماه مبارک رمضان فرصتی ارزشمند و مغتنم برای تهذیب و همینطور پالایش روح و روان است. ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است، فرصتی برای تلاوت و تدبر و زمان دعا خواندن و تحول است. در ماه مبارک رمضان عاشقان واقعی از سفره پرفیض الهی بهره مند شده و مشام جان را با عطر عبادت و معنویت می نوازند. ?آثار و برکات روزه از منظر اهل بیت ? پیامبر اکرم (ص) پیامبر خدا فرمود: صوموا تصحوا . روزه بگیرید تا صحت و سلامتی خویش را تضمین کنید . حضرت رسول در روایت دیگری می فرماید : لکل شیء زکاه? و زکاه? الابدان الصیام . برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدنها روزه است. ?حضرت علی (ع) امام در قسمتی از خطبه ای می فرماید : و مجاهده? الصیام فی الایام المفروضات ، تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم ، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیفا لقلوبهم ، و اذهابا للخیلاء عنهم و لما فی ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا. با روزه گرفتن های دشوار، در روزهایی که واجب است، اندامها با این کار آرام می گیرند و دیده ها خاشع و جانها خوار می گردد و دلها سبک می شود و خودبینی از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده می گردد و با گزاردن چهره های شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد می نمایند و اینکه با روزه داری شکمها به پشت می رسند. حضرت علی (ع) در جای دیگری می فرماید: والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق. روزه برای آزمایش نمودن اخلاص مردم است. ?امام رضا (ع) و روزه وقتی از امام رضا (ع) درباره فلسفه روزه می پرسند ، می فرماید : همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و ناگواری های گرسنگی و تشنگی را دریابند و آنگاه استدلال کنند بر سختی های گرسنگی و تشنگی و فقر آخرت که پیامبر اکرم در خطبه شعبانیه فرمود " واذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمه? و عطشه?"؛ به وسیله گرسنگی و تشنگی از روزه داریتان ، گرسنگی ها و تشنگی های روز قیامت را به یاد آورید ، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک برای قیامت می اندازد تا جد و جهد بیشتری در کسب رضای خدا بنماید . امام رضا (ع) در جایی دیگر درباره فلسفه روزه این چنین می فرماید : علت روزه برای درک درد گرسنگی و تشنگی است تا بنده ، ذلیل ، متضرع و صابر باشد. همچنین در روزه شکستگی شهوات وجود دارد . ?مقام روزه دار امام صادق(ع) در رابطه با صبر روزه دار می فرماید: هیچ روزه داری نیست که بر گروهی که مشغول غذاخوردن هستند حاضر شود مگر اینکه اعضا و جوارح او تسبیح پروردگار می کنند و ملائکه بر او درود و رحمت می فرستند که درود ملائکه نیز به معنای استغفار است. ?روزه، سپری پولادین روزه عاملی برای تقویت اراده و نماد شخصیت انسانی است. فردی که اراده اش با بهره گیری از آثار و تبعات روزه تقویت شده می تواند کارهای بزرگ را به خوبی انجام دهد و برای چنین انسانی به منظور رسیدن به خیر، نیکی و سعادت هیچ مانعی وجود ندارد . روزه در ماه رمضان انسان را درد آشنا می کند، چنین انسانی بیش از پیش شرایط نیازمندان را درک خواهد کرد، رسیدن به چنین جایگاهی موقعیتی بسیار مناسب برای ارائه خدمات مطلوب به نیازمندان جامعه و همچنین دستگیری از آنان است . در ماه رمضان انسانها بیش از هر زمان دیگری به خدا توجه دارند، به همین دلیل در این ماه به خوبی می توان در راستای رفع فقر مادی و به ویژه فقر معنوی گامهای ارزنده ای برداشت. بی تردید استفاده از چنین فرصتی که هر سال در اختیار انسانها قرار می گیرد از ارزشهایی است که نباید نادیده گرفته شده و آن را از دست داد. ?روزه و حکمت آن احکام و دستورات وحیانی اسلام با توجه به حوزه تأثیرات آنها به دو گروه فردی و اجتماعی تقسیم می شوند. برخی مانند نمازهای مستحبی در گروه عبادات فردی و برخی دیگر مانند نمازهای جمعه و جماعت در گروه برنامه های اجتماعی قرار می گیرند. دامنه تأثیرات روزه هر دو زمینه فردی و اجتماعی را در بر می گیرد . زمانیکه همه مسلمانان در یک روز و ماه مشخص روزه می گیرند نشان می دهد در روزه نظم اجتماعی نهفته است و علاوه بر این مسلمانان و مؤمنان در ماه رمضان و به هنگام روزه داری اعمال و رفتار خود را نیز مورد ارزیابی قرار می دهند و از انجام معاصی دوری می کنند از این رو روزه یک مکتب تربیتی است که بر اعمال و رفتار مسلمانان تأثیر می گذارد. روزه ای مطلوب پروردگار و مورد قبول اولیای دین است که همه جانبه بوده و آلوده به گناه و معصیت نباشد، روزه تنها نخوردن و نیاشامیدن نیست، روزه واقعی و مقبول، امساک از هر آنچیزی است که انسان را به سمت گناه سوق می دهد. از منظر تعالیم اخلاقی و عرفانی مکتب اسلام، روزه تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست بلکه تمام اعضا و جوارح باید مصون از گناه و اشتباه باشند، در واقع روزه عبادتی پررمز و راز است که نکات سازنده بسیاری در دل آن نهفته است. یکی از والاترین صفات اخلاقی روزه دار، تصفیه قلب و جان است از هرآنچه که رنگ و بوی غیرالهی دارد . انسانهای مؤمن برای دست یافتن به آن رنج و زحمات بسیاری بر خود هموار می سازند. منبع : خبرگزارى مهر [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 9:14 صبح ] [ علی فغانی ]
امام خمینی(ره) از دیدگاه رهبرانقلاب
? شخصیت ممتاز حضرت امام خمینی(ره) ? محو در اراده الهی و تکلیف شرعی ? شخصیتی عظیم با جامع صفات ? فاتح فتح الفتوح ? شخصیت ممتاز ? انسانی حکیم، حلیم و آینده نگر ? امیر بر هوی ها و خواهش ها ? شخصیت درخشنده ? راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدا ? دشمن شناسی، دوست شناسی ? لطافت و روح عرفانی
[ دوشنبه 89/6/1 ] [ 9:10 صبح ] [ علی فغانی ]
مثنوی معنویمثنوی معنوی نام کتاب شعری از مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر و صوفی پارسیگو است.این کتاب از ?????? بیت و ? دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت ایرانی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شدهاست؛ که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است[نیازمند منبع]. در این کتاب ??? داستان پیدرپی به شیوه? تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نینامه شهرت دارد و چکیدهای از مفهوم ? دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسامالدین حسن چلبی، در سالهای ??? تا ??? هجری/???? میلادی تالیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده میشود. مولوی در این کتاب مجموعهای از اندیشههای فرهنگ ایرانی-اسلامی را گرد آوردهاست. حکایات مثنوی و ساختار ادبیمثنویهای مولوی، همانند مثنویهای به جا مانده از صوفیان دیگر، به صورت عمده از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده میکند. ترتیب قرار گرفتن داستانهای گوناگون در این کتاب ظاهرا نظم مشخصی ندارد. شخصیتهای اصلی داستانها میتواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستانها بازی میکنند. حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمیتر آمدهاند. برخی عینا در مثنویهای عطار نیشابوری همچون منطق الطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شدهاند. آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کردهاست. اصل داستان را البته جویندگان میتوانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند.[ مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاههای عرفانیاش نشان میدهد. ویژگی تمایز بخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاه مفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشتهاست. مثنوی و کتب آسمانیبرخی از ادیبان، مثنوی را تالی کتب آسمانی خواندهاند و برخی پا را از این هم فراتر نهاده و بر خلاف نص صریح قرآن، آنرا مصحف ثانی نام نهادهاند.عبدالرحمن جامی، مثنوی معنوی را «قرآن در زبان فارسی» نامیدهاست. صرفنظر از مسایل مذهبی، بی شک مثنوی اگر از سرودههای گاتا، اوستای زرتشت، وداهای هندوان و عهد جدید مسیحیان (قرآن و عهد عتیق مستثنی شدهاند) که در دسترسند، عمیق تر و پر مایه تر نباشد، قدر مسلم کمتر هم نیست. دلیل این اعتقاد به دو نکته باز میگردد. نکته اول آنکه سرچشمه فیض و سرمایهای که سبب تالیف مثنوی گشته همانا وحی الهی است و این در جای جای مثنوی مشهود است. بنابر اعتقاد مسلمانان، وحی به پیامبران مختص نیست و چه بسا به تعبیر قرآن بر زنبور عسل نیز نازل گردد. بنابراین اعتقاد است که در مثنوی آمدهاست.
دلیل دوم آنکه مولانا روحی وحیگیر و وحیشناس داشته و این روح اثر خود را به شکل چشمگیری در مثنوی به جای گذاشتهاست.
عرفان مثنویاگر خواسته شود که در باب تفکرات عرفانی مولوی تحقیق شود، شاید بهترین راه تحلیل کلیات شمس باشد. ولی اگر هدف شناخت برداشتهای او از زندگی و دین باشد، بررسی غزلهایش نتیجهای در بر نخواهد داشت. به این منظور مثنوی انتخاب بهتری است. مولوی در تدوین این اثر قصد تعلیم و اندرز گویی داشته و راههای وصول به خدا و معرفت نفس را میآموزد. مولوی اساسا در قالب های صوفیگری امام محمد غزالی نمی گنجد. مثنوی او گاهی حتی با اصول صوفیگری مانند «نفرت از دنیا و عشق به خدا»، «فنای در خود و بقای در خدا» و تخلص به اخلاق الله» نیز در تعارض است. بر عکس مثنوی بیشتر با مسائلی از قبیل «حیات دینی روح» و «اشتیاق روح به اتحاد با حق» درگیر است. مثنوی، منتخب بدون نظم و ترتیبی از تمامی اندیشههای فلسفی و کلامی جهان اسلامی از آغاز تا قرن هفتم هجری است. مولوی هرچه در هر دستگاه فکری درست یافته است، انتخاب کردهاست. رشتهای که این نکات نامرتبط را به یکدیگر پیوند دادهاست، داستانهای مثنوی است. طبقهبندی سبک گفتارمطالب مثنوی را از جهت فهم خواننده به سه بخش عام، خاص و اخص تقسیم میکنند. بخش عام یا محکمات بخشی از مثنوی است که در آن روی سخن با عامهاست و هرکس نیز به قدر فهم خود از آن استفاده میکند. اکثر حکایات و نصایح و پندهای مثنوی در این بخش قرار دارند.
بخش دوم مطالب مثنوی بخش خاص یا بخش حدفاصل نامیده میشود. مطالب این بخش گویی چنان است که مولوی با یاران دمساز خود در خلوت بیان نمودهاست و خوانندگان از روزنی جسته و گریخته از آن میشنوند.
بخش سوم از مطالب مثنوی بخش اخص یا متشابهات است که آن دسته از سخنان بسیار مشکل و مبهم مثنوی است که متشابهات قرآنی را به یاد میآورد. برخی از سخنان این بخش از مثنوی قابل تاویلند مانند
که اشارهاست به داستان بیهوش شدن پیامبر اسلام از هیبت دیدن جبرئیل. لیکن بخشی از اشعار این بخش یا تاویلات گوناگون دارند و یا تاکنون تفسیر نشدهاند. چرا که با سکوت مولوی نیمه کاره رها شدهاند.
مثنوی و شمس تبریزیمولوی در حدود سن ?? سالگی با شمسالدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی معروف به شمس تبریزی به مدت چهار سال (با یک دوره فترت) محشور شد و این ملاقات چنان اثری عمیق در وی گذاشت که هرجا در مثنوی کلمات آفتاب، خورشید و یا شمس آمدهاست، روی سخن بلافاصله به شمس تبریزی بازگشتهاست.
این موضوع محدود به این کلمات نیز نمیشود. هرجا در مثنوی داستانی از عشقی سوزان یا حکایت از محبتی جوشان میرود، سخن به شمس باز میگردد. حکایت عشق سلطان محمود و ایاز و حکایت عشق پادشاه و کنیز (اولین حکایت دفتر اول) از این جملهاند.
مثنوی و حسام الدین حسن چلبیمصاحبت مولانا و حسام الدین حسن چلبی مدت ?? سال به طول کشید و با وفات مولوی در سال ??? پایان یافت. این سالها سالهای تالیف مثنوی معنوی است و مثنوی در حقیقت به خواست و اصرار حسام الدین از همان سال اول آشنایی سروده شد.
مثنوی هفتاد منمثنوی در میان قالبهای شعر فارسی، جزء قالبهای سهل و آسان شعری شمرده میشود. به همین لحاظ نیز شعرایی چون نورالدین عبدالرحمن جامی، عطار نیشابوری، و دهها شاعر دیگر، طبع خود را درقالب مثنوی آزمودهاند و غالبا در انشاء شعر موفق بودهاند. لذا، حجم بالای مثنوی معنوی ظاهرا نباید موجب تعجب و تحت تاثیر قراردادن خواننده باشد. لیکن آنچه مثنوی معنوی را از سایر مثنویها جدا میکند روانی آن در عین خلاقیت و نوآوری ادبی و معنی دقیق الفاظ و تعبیرات جدید آن است. انتقال معنی از مطلبی به مطلبی و از حکایتی به مضمونی دیگر و در عین حال پیوستگی و ناگسسته بودن مطالب در آن از بدیعیات است.
ملیت مثنویمولوی خود زاده? بلخ بود (ایران آنروز و افغانستان امروز) و در زمان تصنیف مثنوی در قونیه? روم ( ترکیه? فعلی) میزیست. مثنوی را به گلی تشبیه کردهاند که گرچه در یک آب و خاک پرورش یافته، بوی عطرش مشام جهانیان را آگندهاست. با آنکه مثنوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی بهره ایرانیان و پارسی زبانان از وی بیشتر است. چرا که، اولا، مثنوی شریف به زبان پارسی سروده شده، و ثانیا، از محیط فرهنگی ایران بیشترین تاثیر را پذیرفتهاست. داستانهای مثنوی عموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بودهاست. داستان کبودی زدن قزوینی نمونهای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی است.
با این وجود نباید ناگفته گذاشت که مثنوی معنوی تأثیر زیادی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز داشتهاست. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقه صوفی مربوط به او از ناحیه قونیه بودند و آرامگاه وی نیز در قونیهاست.
برخی مولوی شناسان(ازجمله عبدالحسین زرینکوب) برآنند که در دوران مولوی، زبان مردم کوچه و بازار قونیه، زبان فارسی بوده است. [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 3:43 عصر ] [ علی فغانی ]
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |