می گفت : سالهاست برای آلودگی هوا به دنبال راهکار می گردیم وفی الفور همه جا را تعطیل می کنیم ... اما ؛ تو بگو با آلودگی دل هایمان چه کنیم که از حدّ هشدار گذشته ، باور می کنی ؟ نفس هایمان به شماره افتاده ... راست می گفت ؛ اصلا حواسمان نیست ... با این همه گناه، حتم می دانم سال هاست زندگی مان تعطیل رسمی است... [ دوشنبه 91/10/18 ] [ 2:53 عصر ] [ مهدی احمدی ]
ای آخرین توسلِ سبزِ دعا ی ما؛ آیا نمی رسد به حضورت دعای ما؟ شنبه، دوباره شنبه ...، دوباره سه نقطه چین؛ بی تو، چه زود می گذرد هفته های ما ... دیریست که جمعه های ما تعطیل است...
[ یکشنبه 91/10/17 ] [ 6:19 عصر ] [ مهدی احمدی ]
تعجب است که با این همه پیشرفتهای علمی وطبی هنوز نتوانسته اند سرطان را علاج ویا از آن جلوگیری کنند ویا اینکه بفهمند ازچه حاصل میشود.میگویند عراق ومناطقی که نخلستان دارند مبتلایان به سرطان خیلی کم ونادر هستند یکی از اطبا مدعی بود که دارویی کشف کرده که میتواند سرطان را درمان کند وگفته است که آن را از قانون ابن سینا برگرفته وعمده اجزای آن شیره ی خرماست(محمد حسین رخشاد/درمحضر بهجت/ص 150) این میوه سرشار از فیبر طبیعی است و روغن، کلسیم، گوگرد، آهن، پتاسیم، فسفر، منگنز، مس و منیزیم به وفور در آن یافت میشود. به علاوه خرما سرشار از ویتامینها و مواد معدنی مختلف است. به طوری که گفته شده وجود خرما در یک رژیم غذایی سالم و متعادل اجتنابناپذیر است خرما در درمان یبوست، اختلالات رودهای، مشکلات قلبی، ضعف جنسی و اسهال مفید است و جزو مواد غذایی ملین به شمار میآید. به همین دلیل برای افرادی که از یبوست رنج میبرند مفید اعلام شده است. برای این که هر چه بهتر و بیشتر از این خاصیت خرما استفاده کنید، بهتر است خرما را یک شب کامل در آب خیس دهید. صبح روز بعد خرماهای خیس خورده را مانند شربت مصرف کنید. مواد موجود در خرما، برای درمان هرگونه اختلال رودهای مفید است و مصرف مداوم آن، رشد باکتریهای مفید در روده را افزایش میدهد. [ یکشنبه 91/10/17 ] [ 6:16 عصر ] [ مهدی احمدی ]
سوگند به روز وقتی نور می گیرد وبه شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام .(ضحی 2-1) افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس 30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی .(انعام 4) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام .(انبیا 87) و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری .(یونس 24) و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او بگیری .(حج 73) پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .(احزاب 10) تا زمین با آن فراخی بر تو ننگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو باز گشتم تا تو نیز به سوی من برگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن .(توبه 118) وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی ، تورا از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی .(انعام64-63) این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من نا امید شده ای .(اسرا 83) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 3-2) غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است؟ (اعراف 59) پس کجا میروی؟ (تکویر 26) پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات50) چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار6) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده میکنیم تا قطره ای از باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران ، نا امیدی تو را پوشانده بود. (روم 48) من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی بر می دارد، ودر شب روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد، دوباره آن را به زندگی بر می انگیزانم و تا مرگت که به سویم باز گردی به این کار ادامه میدهم. (انعام 60) من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم. (قریش 3) برگرد، مطمئن برگرد، تا یه بار دیگر با هم باشیم. (فجر 29-28) تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. [ دوشنبه 91/9/20 ] [ 9:17 عصر ] [ مهدی احمدی ]
تا حالا شنیدین اگه آقا طلب کنه همه چی جور میشه . من هم شنیدم و هم دیدم . [ دوشنبه 91/9/20 ] [ 9:11 عصر ] [ مهدی احمدی ]
آیت الله بهجت (ره):فرمودند نمازت را اول وقت بخوان،نتیجه اش رو در همین دنیا می بینی. از ایشان پرسیدند:منظورتان نماز با خلوص نیت است؟ فرمودند:حتی بدون خلوص نیت... التماس دعا [ دوشنبه 91/9/20 ] [ 9:9 عصر ] [ مهدی احمدی ]
[ دوشنبه 91/6/6 ] [ 8:29 عصر ] [ مهدی احمدی ]
جــلـوه جـنـت به چـشم خـاکیان دارد بـقـیـع یــا صــفـای خـلــوت افــلاکـیــان دارد بـقـیـع مـی تـوان گـفت از گـلاب گـریـه اهـــل نـظر صــد هـزاران چـشـمـه آب روان دارد بـقـیـع قـرن ها بگـذشـته بر ایـن ماجـرا اما هــــنوز داغ هـجـده سـاله زهرای جوان دارد بـقـیـع خــفـتـه بـین مـنبـر و مـــحرابی امـا بـاز هم از تــو ای انســیه حــورا نشـان دارد بـقـیـع راز مــخفی بودن قـــبـر تـو را بـا مـا نـگفـت تابه کی مهر خموشی بر دهان دارد بـقـیـع شب که تنها میشود با خـلوت روحانی اش ای مـــدیـنـه انـتــظـار میــهمان دارد بـقـیـع شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته است زائـری چــون مــهــدی صاحــب زمــان دارد بـقـیـع [ دوشنبه 91/6/6 ] [ 8:28 عصر ] [ مهدی احمدی ]
خراب شد حرم عشق و لرزه در بدن است نبود باورم ، این سینه خانه حَزَن است حرام باد عبادت حرام باد نماز کلید مسجد اگر دستِ شیخ طعنه زن است * به عاشقان برسانید غصب باغ شده که بلبل چمن اکنون اسیر داغ شده به نور ماه شب چارده نظر دارم که حکم طعنه زنان کشتن چراغ شده * نه خلوت و نه شراب و نه عشق و راز و نیاز که در شریعت اینان خدا نیاید باز ببین که زنده دلان خون به دل از این دینند حرام باد عبادت حرام باد نماز * تمام طعنه زنان آیه های نفرینند چرا که پیش وپس پای خود نمی بینند چو بدعت است در این شهر نقل قصه عشق تمام زنده دلان خون به دل از این دینند * به نام نامی هجران و راهی یارم که بدعت است در این شهر عشق دلدارم سفر کنیم که شد رسم عاشقی هجرت به نور ماه شب چارده نظر دارم * شاعر: مسعود نوروزی(راهی) قالب شعر: چارپاره (چهارپاره)
[ دوشنبه 91/6/6 ] [ 8:26 عصر ] [ مهدی احمدی ]
یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست . نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید، مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) نامه را در مسجد در یک سوراخ قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! [ دوشنبه 91/6/6 ] [ 8:13 عصر ] [ مهدی احمدی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |