مقام معظم رهبری(دامت برکاته): [ یکشنبه 93/2/21 ] [ 8:55 صبح ] [ مهدی احمدی ]
http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=ebec742c4aee828b1a373ab345790fae این لینک کلیپ صوتی جوان گنه کار حتما دانلود کنید [ جمعه 92/12/9 ] [ 12:16 عصر ] [ مهدی احمدی ]
من نه کودک بیماری دارم که شفایش راازشمابخواهم نه بدخواه کینه توزی که هدایتش را ،نه بدهکاران پشت درخانه ام صف کشیده اندکه گشایشی طلب کنم ونه نان شب را درمانده ام که بخشایشی بخواهم ،نه غریبی درسفردارم که سلامتش راخواستارباشم ونه اسیری درزندان که آزادیش رابطلبم ،می بینی آقاچقدردستم خالی است ازبهانه ! می خواهی دربزرگی رابکوبی ،آن هم دربزرگی که دلهای گرفتاربزرگی که دلهای گرفتاربسیاری آن طرفش سالها به انتظار می نشینند ،باید بهانه ای داشته باشی.بی بهانه بروی میان آن همه فریاد واشک بگویی برای چه آمده ام؟آمده ام تابیماران دم مرگ را،جگرهای سوخته را وچشم های به در دوخته را رهاکنی ویک لحظه مرا نگاه کنی تاخورشید شوم؟می دانم آغوشت بزرگ است آقا،می دانم.... [ جمعه 92/12/9 ] [ 11:54 صبح ] [ مهدی احمدی ]
گفتم: خستهام. گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::. گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره. گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::. گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا .:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::. گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الل .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::. گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره کنی تمومه! گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::. گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟ گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم .:: خدا نسبت به همهی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::. گفتم: دلم گرفته. گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::. گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله. گفتی: ان الله یحب المتوکلین .:: خدا اونایی رو که توکل میکنن دوست داره (آل عمران/159) ::. گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره .:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت میکنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن (حج/11) ::. گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم. گفتی: فانی قریب .:: من که نزدیکم (بقره/186) ::. گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم. گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205) ::. گفتم: این هم توفیق میخواهد! گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::. گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی. گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90) ::. گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده .:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104) ::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم. گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3) ::. گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا .:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53) ::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟ گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::. گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم: یا غافر الذنب، اغفر ذنوبی جمیعا گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین .:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::. ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک گفتی: الیس الله بکاف عبده .:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36) ::. گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟ گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما .:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/42-43) ::. [ دوشنبه 92/11/21 ] [ 8:19 عصر ] [ مهدی احمدی ]
چنانکه میدانید حضرت معصومه علیهاالسلام در پناه برادرش زندگی میکرد، زیرا پدرش در زندان بود. هنگامی که یگانه برادر و پناهگاهش از روی اکراه به خراسان رفت، یک سال در مدینه بدون برادر زندگی کرد، ولی کاسه صبرش لبریز شده و تصمیم گرفت به خاطر دیدار برادر، سفر دور و دراز بین مدینه و خراسان را بپیماید، سرانجام همراه کاروانی از بستگانش، مدینه را به قصد خراسان ترک کرد و با یک جهان اشتیاق و امید، بلکه پس از یک سال دوری برادر و سرپرستش، به فیض زیارت او نایل شود، ولی در ساوه بیمار شد....
چه چیزی موجب بیماری آن حضرت شد؟بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشتهاند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه علیهاالسلام و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه علیهاالسلام در این جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمهاش زینب علیهالسلام وقتی که بدنهای پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم شد و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد. و در روایت دیگر آمده: هارون بن موسی بن جعفر علیهالسلام همراه 23 نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه علیهالسلام بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهل بیت علیهالسلام به هارون که در حال غذا خوردنه بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. نقل شده: در غذای حضرت معصومه علیهالسلام زهر ریختند و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شد و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید و این روایت یا زخمی شدن حضرت معصومه علیهاالسلام از نظر نویسنده صحیحتر است. مطابق نقل بعضی، مسموم کردن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.
زمین حرم مال چه کسی بوده و چه کسی ایشان را دفن کرد؟زمینی که آستانه حضرت معصومه علیهاالسلام در آن واقع است، بابلان نام داشته و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملکهای موسی بن خزرج بوده است، این زمین را موسی بن خزرج که هم مهماندار حضرت معصومه علیهاالسلام بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد. مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه علیهاالسلام و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه علیهاالسلام در این جنگ به شهادت رسیدند.
آل سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه علیهالسلام قرار دهند، پس از آنکه جنازه مطهر آن بی بی بزرگوار را غسل داده و کفن کردند، آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آل سعد گفتوگو شد که چه کسی داخل قبر شده و جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی به نام «قادر» که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود داخل قبر شود آن گوهر پاک را دفن کند. چون به سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند، همین که به نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه علیهالسلام نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند، آن گاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.
حرم را چه کسی ساخته است؟آنگاه موسی بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تاهنگامی که حضرت زینب علیهاالسلام دختر امام نهم علیهالسلام وارد قم شد و قبهای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. بعد از مدتی ام محمد دختر موسی پسر امام جواد علیهالسلام وفات کرد، جنازه او را در کنار مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپردند. مدتی بعد، میمونه خواهر ام محمد وفات کرد، او را نیز در کنار مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپردند و قبهای جداگانه بر روی قبر آن دو بانو، بنا کردند سپس بْریهیه دختر موسی بن امام جواد علیهالسلام وفات کرد، او را نیز در آنجا به خاک سپردند.
چه کسی از امام زادگان در حرم مدفونند؟مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه علیهالسلام مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد علیهالسلام، ام اسحاق کنیز محمد بن موسی مبرقع علیهالسلام و ام حبیب کنیز محمد بن احمد بن موسی مبرقع علیهالسلام. بنابراین در مجموع شش تن از امامزادگان و منسوبین به امامان علیهالسلام در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شدهاند از این رو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه علیهالسلام را زیارت میکنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد: «اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ یا بَناتِ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ؛ سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد.»
منابع و مآخذبحار الانوار ج6 و84و57 - امالی شیخ مفید - امالی شیخ طوسی ج1 - اصول کافی ج1 - کریمه اهل بیت علیهالسلام، علی اکبر مهدیپور - حیات سیاسی امام رضا علیهالسلام، مرتضی جعفر عاملی - ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلّاتی - تاریخ قم، ناصر الشریعه - مستدرک السفینه البحار، نمازی /ج [ یکشنبه 92/11/20 ] [ 10:30 عصر ] [ مهدی احمدی ]
چشم دلم به سمت حرم باز میشود با یک سلام صبح من آغاز میشود پر میکشد دلم به هوای طواف تو وقتی که لحظه لحظه پرواز میشود قفل دلم شکسته کنار در حرم از مرقدت دری به جنان باز میشود فهمیدهام ز حکمت ایوان آینه اینجا دل شکسته سببساز میشود کو چشم روشنی که ببیند در این حرم هر روز چند مرتبه اعجاز میشود اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست قلب تپنده حرم قم، حریم توست اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است از نفحه شهود و تجلی معطر است برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت(ع) دارالعلومِ مریم آل پیمبر(ص) است اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است خاک در حریم تو علامه پرور است چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست اینجا چقدر چشمه جوشان کوثر است تنها پناهگاه دلم صحن آینه است وقتی دلم از آه زمانه مکدر است هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل دنبال قبر مخفی زهرای اطهر(س) است صحن تو غرق بوی گل یاس میشود اینجا حضور فاطمه(س) احساس میشود با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه(س) اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه(س) بیاختیار پای ضریحت رسیده است هر زائری که آمده دنبال فاطمه(س) دارد تمام مرقد تو بوی آسمان اینجاست سایه سار پر و بال فاطمه(س) فرمود آشیانه امن الهی است صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه(س) خورشید آل فاطمه(س) از راه میرسد هر سال ما اگر که شود سال فاطمه(س) ای عمه امام زمان! کاش در حرم یک صبح جمعه لایق دیدار میشدم خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا محبوبه حبیب خدا إشفعی لنا آرامش و قرار دل ثامن الحجج(ع) ای زینب امام رضا(ع) إشفعی لنا عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا در هر سحر به سوی ضریح اجابتت میآورم دو دست دعا إشفعی لنا روی سیاه و بار گناهان ما کجا لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا مهر و ولایتت شده حبل المتین ما در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا یوم الحساب تو همه امید شیعهای تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعهای با حبّ تو کسی که دلش را محک زده طعنه به پارسایی حور و ملک زده سرشار از زلالی نور یقین شود در مرقد منور تو قلب شک زده از چشمههای فیض تو سیراب میشود هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست بر گنبد تو دست توسل فلک زده شبهای جمعه طوف حرم میکنمولی گویا کسی به زخم دل من نمک زده دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده امشب گره گشاست دم یا رضا رضا در دست توست تذکرهی کربلای ما شعر : یوسف رحیمی [ یکشنبه 92/11/20 ] [ 10:29 عصر ] [ مهدی احمدی ]
اهمیت اربعین از کجاست ؟ صرف اینکه چهل روز از شهادت شهید می گذرد ، چه خصوصیتی دارد ؟ اربعین خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین حسینی یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است . شما فرض کنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو کنند .ببینید در این صورت آیا این شهادت فایده ای برای عالم اسلام داشت ؟ یا اگر هم برای آن روز یک اثری می گذاشت ، آیا این خاطره در تاریخ هم ، برای نسلهای بعد هم ، برای گرفتاریها و سیاهی ها و تاریکی ها و یزیدیهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا کننده داشت ؟ اگر حسین شهید می شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهای بعد نمی فهمیدند که حسین شهید شده ، آیا این خاطره چه اثری و چه نقشی می توانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیزانندگی ملتها و اجتماعات و تاریخ بگذارد ؟
می بینید که هیچ اثری نداشت ، بله حسین که شهید می شد ، خود او به اعلی علیین رضوان خدا می رسید ، شهیدانی که کسی نفهمید و در غربت ، در سکوت ، در خاموشی شهید شدند ، به اجر خودشان در آخرت رسیدند ، روح آنها فتوح و گشایش را در درگاه رحمت الهی به دست آورد ، اما آیا چقدر درس شدند ، چقدر اسوه شدند ، درس ، آن شهیدی می شود که شهادت او و مظلومیت او را نسلهای معاصر و آینده او بدانند و بشنوند ، درس و اسوه آن شهیدی می شود که خون او بجوشد و در تاریخ سرازیر بشود ، مظلومیت یک ملت آن وقتی می تواند زخم پیکر ستم کشیده شلاق خورده ملتها را شفا بدهد و مرهم بگذارد که این مظلومیت فریاد بشود ، این مظلومیت به گوش انسانهای دیگر برسد ، برای همین است که امروز ابرقدرتها صدا توی صدا انداختند که صدای ما بلند نشود ، برای همین است که حاضرند پولهای گزاف خرج کنند تا دنیا نفهمد که جنگ تحمیلی چرا به وجود آمد ، با چه انگیزه ای ، با دست که ، با تحریک که . آن روز هم دستگاههای استکباری ، حاضر بودند هر چه دارند خرج کنند به قیمت این که نام و یاد حسین و خون حسین و شهادت عاشورا مثل درس در مردم آن زمان و ملتهای بعد باقی نماند و شناخته نشود . البته در اوائل کار درست نمی فهمیدند که چقدر مطلب با عظمت است . هر چه بیشتر گذشت ، بیشتر فهمیدند . در اواسط دوران بنی عباس حتی قبر حسین بن علی علیه السلام را ویران کردند ، آب انداختند ، خواستند از او هیچ اثری باقی نماند . نقش یاد و خاطره شهیدان و شهادت این است ، شهادت بدون خاطره ، بدون یاد ، بدون جوشش خون شهید ، اثر خودش را نمی بخشد و اربعین آن روزی است که برافراشته شدن پرچم پیام شهادت کربلا در آن روز آغاز شد و روز بازماندگان شهداست . حالا چه در اربعین اول ، خانواده امام حسین علیه السلام به کربلا آمده باشند و چه نیامده باشند . اما اربعین اول آن روزی است که برای اولین بار زائران شناخته شده حسین بن علی به کربلا آمدند ؛ جابربن عبدالله انصاری است و عطیه از اصحاب پیغمبر ، از یاران امیر المومنین و آمدند آن جا و جابربن عبدالله حتی نابینا بود - آن طور که در نوشته ها و اخبار هست - و دستش را عطیه گرفت و برد روی قبر حسین بن علی گذاشت و او قبر را لمس کرد و گریه کرد و با حسین بن علی علیه السلام حرف زد و با آمدن خود و با سخن گفتن خود خاطره حسین بن علی را زنده کرد و سنت زیارت قبر شهداء را پایه گذاری کرد . یک چنین روزمهمی است روز اربعین. ...
رمز زنده ماندن واقعه ى عاشورا چرا امام صادق(علیهالصّلاة والسّلام) - طبق روایت - فرمودند که هر کس یک بیت شعر دربارهى حادثهى عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟(1) چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى، براى منزوى کردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهى عاشورا و کلاً مسألهى اهلبیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، اینگونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز مىکردند. در چنین فضایى، مگر ممکن بود قضیهى عاشورا - که با این عظمت در بیابانى در گوشهیى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده - با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مىرفت. آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسینبنعلى(علیهالسّلام) بود. به همان اندازه که مجاهدت حسینبنعلى(علیهالسّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیهالسّلام) و بقیهى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنهى نظامى نبود؛ بلکه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نکتهها باید توجه کنیم. درسى که اربعین به ما میدهد درسى که اربعین به ما مىدهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطرهى شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانى که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگى که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهداى عزیزى که جانشان - یعنى بزرگترین سرمایهشان - را برداشتند و رفتند در راه خدا نثار نمودند، چه کردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامهها و مجلهها و کتابهایى که منتشر مىکردند، در ذهن آدمهاى سادهلوح در همه جاى دنیا، چه تلقینى توانستند بکنند. حتّى افراد معدودى از آدمهاى سادهدل و جاهل و نیز انسانهاى موجّه و غیر موجّهى در کشور خودمان هم، در آن فضاى ملتهب جنگ، گاهى حرفهایى مىزدند که ناشى از ندانستن و عدم احاطه به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را برمىآشفت و وادار مىکرد که با آن فریاد ملکوتى ، حقایق را با صراحت بیان کند. اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهى ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتى که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکى است. البته، اکثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به برکت آگاهىِ ناشى از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیدا کردهاند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایى را که در مقابل چشم مردم بود، به عکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفتهها و بافتهها و یاوهگوییهاى تبلیغات جهانى ، بکلى سلب شده است. دستگاه ظالم جبار یزیدى با تبلیغات خود، حسینبنعلى(ع) را محکوم مىساخت و وانمود مىکرد که حسینبنعلى(ع) کسى بود که بر ضد دستگاه عدل و حکومت اسلامى و براى دنیا قیام کرده است!! بعضى هم، این تبلیغات دروغ را باور مىکردند. بعد هم که حسینبنعلى(علیهالسّلام)، با آن وضع عجیب و با آن شکل فجیع، به وسیلهى دژخیمان در صحراى کربلا به شهادت رسید، آن را یک غلبه و فتح وانمود مىکردند! اما تبلیغات صحیح دستگاه امامت، تمام این بافتهها را عوض کرد. حق، این گونه است. از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالى)29/ 06/ 68 منبع : پایگاه مقام معظم رهبری [ جمعه 92/9/29 ] [ 11:30 عصر ] [ مهدی احمدی ]
شهیدسعیدزقانی
[ جمعه 92/9/29 ] [ 11:28 عصر ] [ مهدی احمدی ]
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت زهرا تا قبل از شهادت پدرشان اصلا سخنرانی نکرده بودند اینکه می گویم شهادت چون ایشان به دست همسرانشان عایشه وحفصه مسموم شدند. حضرت زهرا سلام الله علیها در 3جا سخنرانی کردند 1)پشت در که خیلی مختصر بود چند جمله ای چکار دارید ما هنوز زخمهای پدرمان روی قلبمان خوب نشده است 2)یکی هم خطبه فدکیه در مسجد 3)یکی هم دربستر بیماری برای همسران انصار قبل از خواندن خطبه چند باری به منزل ابوبکر رفتند این چه کار مهمی چه ضرورتی بود که ایشان برایش بیرون آمدند وبا نامحرم روبرو شوندوهمچنین سخنرانی کنندمی گوییم مکان سخنرانی:کنار قبر پیامبر گرامی اسلام زمان سخنرانی:حدود 10روز بعد از حادثه پشت در اتفاقات رسول گرامی اسلام قبل از شهادتشان: یهودیان فدک نزدیک خیبر بودند چون شنیدند پیامبر با خیبریان جنگ کردند وپیروز شدند وآن کار عظیم امام علی علیه السلام یعنی کندن در بزرگ خیبر راشنیدند گفتند فدک که در برابر خیبر چیزی نداشت معجزات امامان را در کتاب مدینه المعاجز بخوانید (مخصوصا فضایل امیرالمومنین) رعبی در دل یهودیان افتاد میدانید که اگر مسلمانان به امامان یا پیامبر با هدیه ای بدون جنگ صلح کردند آن هدیه ملک خالص آنهاست وگفتند به شرطی که فعلاخودشان روی آن کار کنندو جزیه ومال الاجاره آن را به پیامبر دهند. بعد از یک سال جبرئیل نازل شد وفرمون فدک به ذی القربی بده پیامبر پرسیدند :ذی القربی منظور کیست ؟فرمود :منظور حضرت زهرا(سلام الله علیها ) موقع واگذاری امام علی علیه السلام وام سلمه وام ایمن وحسنین (علیهماسلام)حضور داشتند وامضا کردند ودیگر هیچکس دخالتی در درآمد آن نداشتند حضرت زهرا سلام الله علیها هم دفتری داشتند که در آن نام دختران سید (هاشمی ها)وپسران سید رامی نوشتند وموقع ازدواجشان برایشان جهیزیه ومخارج عروسی می دادند وقسمتی را هم برای فقرا می گذاشتند ومختصری هم برای حسنین گذاشته بودند که فقرا در آخر همین مختصر را هم می ریختند می گرفتند حاج آقای زهرایی(دام ظله) [ جمعه 92/9/29 ] [ 11:25 عصر ] [ مهدی احمدی ]
[ جمعه 92/9/29 ] [ 11:23 عصر ] [ مهدی احمدی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |