علم غیب در سینه امامت
یکى از دلائل آشکار نبوت و یا امامت، خبرهاى است غیبى که از جانب خداوند متعال در اختیار ایشان قرار مى گیرد. اینگونه اخبار در قرآن مجید و سخنان پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله و پیشوایان معصومین علیهم السلام بطور گسترده ذکر شده است . یادآورى و مطالعه اینگونه روایات علاوه بر اینکه سبب شناخت بهتر پیشوایان دین مى گردد، زیرا طبیعت هر انسانى با شناخت کمالات رهبران خود به طرف آنها جذب مى شود، علاقه او بیشتر شده و این علاقه معنایش اطاعت و هماهنگى با رهبران دینى است که پایه هر موفقیتى به شمار مى رود. گذشته از این امر، پیشگوئی هاى رهبران دینى در حد یک معجزه سبب تقویت ایمان و باور قلبى مردم به حقانیت دین و رهبرى آن مى گردد. بحث در مورد علم غیب و اینکه آیا این علم منحصر به خداوند متعال است و دیگران از آن بهره اى ندارند و یا اینکه دیگران نیز مى توانند داراى این علم باشند بحثى گسترده است. هیچ کس نباید در این امر تردید داشته باشد که خداوند متعال قادر است بخشى از علوم خود را هر قدر که صلاح بداند در اختیار اولیاء خود قرار دهد، همچنانکه در قرآن مجید به پاره اى از آنها اشاره نموده است . مثلا در مورد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «عالم الغیب فلا یظهر على غیبه احدا الا من ارتضى من رسول (جن/26)؛ خداوند داناى غیب است و هیچکس را بر غیب خویش آگاه نمى کند مگر آنکه را که مورد رضاى او باشد». و آیات دیگرى که بطور عموم و یا خصوص ، این حقیقت را اعلام مى دارد که خداوند متعال هرگاه صلاح بداند برخى از بندگان خود را از غیب آگاه مى سازد. بنابراین آیاتى که علم غیب را منحصر در خداوند متعال مى داند مثل آیه مبارکه ی «قل لا یعلم فى السماوات و الارض الغیب الا الله و ما یشعرون (نمل/66)؛ بگو در میان آسمانها و زمین کسى جز خداوند غیب را نمى داند»، و آیاتى نظیر آن معنایش این است که منبع غیب خداوند است و کسى جز از طریق او نمى تواند بر آن آگاهى یابد، بنابراین هیچ منافاتى ندارد که غیبها در نزد حضرت حق باشد و او برخى از اولیاء خود را از آن مطلع گرداند. شیعه که خاندان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را عالم به برخى از غیبها مى داند، فقط به عنوان برگزیدگان و بزرگانى که مورد رضاى خداوند بوده اند و از حضرت حق جل و علا کسب فیض کرده اند، مى باشد نه بعنوان علم ذاتى که مختص به ذات اوست و در آن شریکى ندارد آرى عالم به غیب در حقیقت خداوند متعال است که علم او ذاتى و از دیگرى گرفته نشده است و اما علوم سایر انبیاء و اولیاء اکتسابى و برگرفته از آن کانون غیب است .
حقیقت علم غیبدر قرآن کریم مى خوانیم: «و کل شى ء احصیناه فى امام مبین(یس/12)؛ همه چیز را در پیشواى آشکار جمع آورى کرده ایم». از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: چون این آیه بر پیامبر اکرم نازل شد، ابوبکر و عمر از جا برخاسته گفتند: اى رسول خدا آیا منظور تورات است؟ فرمود: خیر. گفتند: انجیل است؟ فرمود: خیر. گفتند: قرآن است؟ فرمود: خیر. در این میان امیرالم?منین على بن ابیطالب علیه السلام وارد شد، پیامبر اکرم فرمود: این همان است ، اوست آن امام که خداوند تبارک وتعالى علم هر چیزى را در او جمع کرده است.(1) فراگیرى از صاحب علم بعد از جنگ جمل وقتى حضرت امیر علیه السلام در ضمن خطبه اى به برخى از حوادث آینده خبر داد یکى از یاران آن حضرت با تعجب گفت: یا امیرالم?منین! به شما علم غیب داده شده است. شاید او منظورش این بود که علم غیب مختص خداوند است. على علیه السلام در حالیکه تبسم مى کرد، فرمود: این علم غیب نیست، بلکه آموختن و فراگیرى است از صاحب علم (یعنى رسول خدا).(2) و از آنجا که دانستن علم غیب در نظر بسیارى معنایش این بود که او شریک خداوند است در دانستن غیب، و دانستن علم غیب را از صفات الهى مى شمرند. به این جهت در برخى روایات، این موضوع را انکار مى کردند و مى فرمودند: این علم غیب نیست ، بلکه علمى است که از پیامبر اکرم فرا گرفته ایم. در روایت دیگرى مردى بنام یحیى بن عبدالله به امام هفتم علیه السلام گفت: فدایت شوم اینان مى پندارند که شما علم غیب میدانى ! حضرت فرمود: سبحان الله، دستت را بر سرم بگذار، بخدا قسم تمامى موهاى سرم(از تعجب) سیخ شد. سپس فرمود: نه بخدا قسم، چیزى نیست مگر آنچه از پیامبر اکرم ارث برده ایم.(3) یعنى آنچه ما مى دانیم علم ذاتى نیست بلکه برگرفته از خداوند است.
همه علم کتاب نزد ماستسدیر گوید: من و ابوبصیر و یحیى بزاز و داود بن کثیر در منزل امام صادق علیه السلام بودیم که دیدیم حضرت با حالت خشم آمد وقتى نشست فرمود: شگفتا از کسانى که مى پندارند ما علم غیب داریم، جز خدا کسى غیب نمى داند، من مى خواستم خدمتکار را تنبیه کنم،گریخت و من نمى دانم در کدام اتاق رفته است ! سدیر گوید: وقتى حضرت از مجلس برخاست و به داخل منزل رفت ، من و ابوبصیر و میسر به دنبال حضرت رفتیم و گفتیم: فدایت گردیم از شما چنین سخنانى شنیدیم در مورد آن خدمتکار، ما مى دانیم که شما دانشى فراوان دارى و علم غیب را هم به شما نسبت نمى دهیم. حضرت(براى اینکه حقیقت امر روشن گردد) فرمود: اى سدیر آیا قرآن نخوانده اى؟ عرض کردم: آرى . عالم به غیب در حقیقت خداوند متعال است که علم او ذاتى و از دیگرى گرفته نشده است و اما علوم سایر انبیاء و اولیاء اکتسابى و برگرفته از آن کانون غیب است فرمود: در قرآن یافته اى این آیه را «قال الذین عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک؛ کسى که از علم کتاب بهره اى داشت گفت من آن تخت را قبل از بهم خوردن چشم تو نزد تو حاضر مى کنم». سدیر گوید: عرض کردم : فدایت شوم خوانده ام . فرمود: آیا آن مرد را مى شناسى و مى دانى چه مقدار از علم کتاب نزد او بود؟ عرض کردم: شما مرا آگاه کنید. فرمود: به مقدار یک قطره در مقابل دریاى سبز! این مقدار در مقابل علم کتاب چقدر خواهد بود؟ عرض کردم: فدایت شوم این خیلى کم است . حضرت فرمود: اى سدیر چقدر زیاد است؟ (اگر بدون مقایسه در نظر گرفته شود) وقتى خداوند صاحب آن را به علم نسبت مى دهد. اى سدیر آیا در کتاب خداى عزوجل خوانده اى: «قل کفى بالله شهیدا بینى و بینکم و من عنده علم الکتاب؛ بگو خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما به عنوان گواه کافیست». عرض کردم: فدایت شوم خوانده ام . فرمود: کسى که تمامى علم کتاب نزد اوست فهمش بیشتر است یا کسى که برخى از دانش کتاب را دارد؟ عرض کردم: نه، کسى که تمامى علم کتاب را دارد.(برتر است) آنگاه حضرت در حالى که با دست خود به سینه اش اشاره مى کرد، دو بار فرمود: «علم الکتاب و الله کله عندنا؛ به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست».(4) از آنچه گفته شد، می توان اینگونه نتیجه گرفت، شیعه که خاندان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را عالم به برخى از غیبها مى داند، فقط به عنوان برگزیدگان و بزرگانى که مورد رضاى خداوند بوده اند و از حضرت حق جل و علا کسب فیض کرده اند، مى باشد نه بعنوان علم ذاتى که مختص به ذات اوست و در آن شریکى ندارد.
پی نوشت: 1) انه الامام الذى احصى الله تبارک و تعالى فیه علم کل شىء؛ معانى الاخبار، ص 95؛ ینابیع المودة، ص 77 بااندک اختلاف . 2) لیس هو بعلم الغیب و انما هو تعلم من ذى علم ؛ نهج البلاغه خطبه 128 فیض السلام . و در ادامه کلام ، حضرت آن علم غیب را که کسى نمى داند منحصر درآیه 34 سوره لقمان دانسته و فرمود: غیر از اینها، علمى است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من یاد داده است . 3) لا والله ما هى الا وراثة عن رسول الله؛ امالى شیخ مفید، ص 14. 4) تفسیر نورالثقلین ، ج 2، ص 522 از اصول کافى . بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:9 عصر ] [ علی فغانی ]
شمه ای از سیره و مناقب پیشوای هشتم
این نوشتار، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان. امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.
انیس قرآنره پویان راه یقین و سالکان کوی عشق از آن جایی که دل در گرو ذات اقدس خداوند دارند، کتاب او را پرتوی از ذات الهی و واسطه سخن ربّ مالک با عبد سالک می دانند، از این رو با قرآن انس ویژه ای داشته و دل و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیات بخش خدایی می کنند. در سیره هشتمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده می شود. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت می کرد و در آیات آن تدبّر می نمود. امام رضا علیه السلام شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد. همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می دارد. آن حضرت قرآن کریم را کتاب هدایت گر، سرچشمه حیات و مایه عزّت دانسته، بنابراین می فرماید: « قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره محکم و راهی نمونه و بی بدیل است که به بهشت منتهی می شود و انسان را از آتش نجات می دهد. در طول زمان کهنه نمی شود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمی دهد، زیرا برای یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجّت برای هر انسان است. باطل و نادرستی در آن راه نمی یابد، نه از پیش رو و نه از گذشته ها. این کتاب فرستاده خدای حکیم و ستوده است». ندیدم به احدى ظلم کند، هیچ وقت کلام کسى را قطع نمىکرد. هیچ حاجتى را رد نمىنمود . پاى خود را مقابل احدى دراز نمىکرد و در مقابل احدى تکیه نمىداد و با هیچ کس سخن جسارت آمیز نمىگفت برترین اندیشمندامام رضا علیه السلام در مورد دانش بی کران خود و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف می فرماید: «زمانی من در مسجدالنبی می نشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آن ها در پاسخ پرسشی عاجز می گشت و دیگران هم نمی توانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره می کردند و مسائل مشکل را مطرح می کردند و من پاسخ همه آن ها را می دادم.» مرحوم شیخ صدوق می گوید: «مأمون در هر جا که احتمال می داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیه السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت می کرد و او را با امام هشتم وارد بحث می نمود. او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان فرقه ها و گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت پیروز شوند، امّا امام رضا علیه السلام در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه می کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نمی پرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم اعتراف می نمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود می آورد. بخشش و سخاوت قضیه اى که کلینى رحمه الله در این باره نقل کرده است، ذکر مىکنیم: راوى مىگوید: «با جمعى بسیار خدمت حضرت رضا علیه السلام بودیم که ابن سبیلى آمد و چنین گفت: یابن رسول الله! من دوست شما و پدران شما هستم. نفقه خود را در راه حج گم کردهام. نفقه راه به من عنایت کنید، چون به خراسان رسیدم براى شما صدقه مىدهم، زیرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا علیه السلام داخل اتاق شده پس از چندى از بالاى در، دویست دینار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نیست صدقه بدهى. چون حضرت آمد، از ایشان پرسیدند: پول را از بالاى در دادید و خواهش نمودید که برود تا او را نبینید. فرمود: من خواستم ذلت س?ال را در صورت او نبینم. آیا نشنیدهاید که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: صدقه پنهانى، معادل هفتاد حج است، و گناه آشکار موجب خذلان، و گناه پنهانى را خداوند مىآمرزد.» (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 360 و .361) امام رضا علیه السلام شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد تواضع و فروتنییاسر، خادم آن حضرت مىگوید: حضرت رضا علیه السلام همیشه با خدمه و کارگرهاى خود غذا مىخورد و دوست داشت که با آنها بنشیند و صحبت و درددل کند. بعضى از ناآگاهان به این کار حضرت ایراد مىکردند و حضرت مىفرمودند: پروردگار، پدر، و مادر، یکى است و فضیلت فقط و فقط به کردار است. (کافى، ج 8، ص .230 )
ادب و اخلاقابراهیم بن عباس که در مسافرت از مدینه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است، چنین مىگوید : «ندیدم به احدى ظلم کند، هیچ وقت کلام کسى را قطع نمىکرد. هیچ حاجتى را رد نمىنمود . پاى خود را مقابل احدى دراز نمىکرد و در مقابل احدى تکیه نمىداد و با هیچ کس سخن جسارت آمیز نمىگفت.» (اعلام الورى، ص 314) و به عنوان حسن ختام این مقاله سخنی گهر بار از آن حضرت را تقدیم شما عزیزان می کنیم: از آن حضرت روایت شده که : دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل و نادانی او.(کتاب "عیون اخبار الرضا "، ابن بابویه، ج 2) فرآوری: آمنه اسفندیاری بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:4 عصر ] [ علی فغانی ]
آنچه از امام خویش آموختم
با اینکه فضایل ششمین پیشوای راستین، حضرت امام صادق علیه السلام بیش از آن است که بتوان به قلم آورد، اما ما معتقدیم که «آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید» از این رو، در این سطور برآنیم تا به اختصار بعضی آموزه های اخلاقی آن حضرت را بر می شماریم.
قناعت در زندگیانسان، با فضیلتِ قناعت به زندگی خویش زیبایی می بخشد. بسیاری از مشکلاتی که گریبانگیر خانواده های امروزی است، ناشی از چشم و هم چشمی و مصرف بی رویه و بی قاعده است. در حالی که انسان، اگر همیشه از نظرمادی به افراد پایین تر از خویش یا تهیدست بنگرد، پی به راحتی و آسایش زندگی خویش می برد. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند: همواره از نظر ثروت و مال دنیا به کسی بنگر که مالش از تو کمتر باشد و به کسی که ثروتش از تو بیشتر باشد، نگاه نکن. هرگاه چنین کردی، به آنچه خداوند روزی تو قرار داده است، قانع خواهی شد.
صبر در مشکلاتهمواره به دنبال سختی ها و مشکلات راحتی و آسایش وجود دارد. دنیا محل آزمایش است؛ خداوند گاهی انسان را باسختی ها و گاهی با خوشی ها می آزماید. انسان است که باید در مقابل سختی ها صبور باشد تا از آزمون سربلند بیرون آید و پس از سختی ها و مصیبت ها به آرامش و پاداش صبر دست یابد. در این باره امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر گاه بلایی از پس بلای دیگر نازل شود، همانا پس از آن عافیت و سلامت خواهد بود. امام جعفر صادق(علیه السلام) پیش از مرگ تمام خویشان و آشنایان را نزد خود خواند. هنگامی که جمع شدند، امام به آنها نگاه کردند و فرمودند: به درستی که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک و کوچک بشمارد، نخواهد رسید امر به معروف و نهی از منکرامامان و اولیای خدا همواره به امر به معروف و نهی از منکر سفارش، و در ترویج و تثبیت این دو فریضه تلاش بسیار کرده اند. مسلمانی که تحت عبودیت خداوند قرار دارد، باید دیگران را به آنچه خداوند دستور داده هدایت کند و از آنچه خداوند منع کرده، دیگران را بر حذر دارد. لیکن در این میان، هستند کسانی که فقط با زبان مردم را نصحیت می کنند؛ در حالی که انسان مسلمان باید با انجام دادن اعمال شایسته دیگران را به حق و حقیقت هدایت کند. همچنان که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: مردم را با چیزی جز زبانتان (یعنی با اعمال خود) به سوی حقیقت فرا خوانید.
صله رحمبرخورد خوب در برابر رفتار بد و مهربانی در مقابل خشونت، معیار رفتارش بود. او می کوشید کینه ها را از دلها بشوید و پیوندهای بریده را دوباره برقرار سازد. از جمله سجایای اخلاقی امام (علیه السلام) این بود که از خطاکار در می گذشت و پیوندش را با کسی که از او بریده بود، بر قرار می کرد. آنگاه که بین آن حضرت و «عبد الله بن الحسن » نوه امام حسن (علیه السلام) مشاجره ای در گرفت; عبد الله با آن حضرت درشتی کرد. وقتی دوباره یکدیگر را دیدند، امام حال عبد الله را پرسید. وی خشمگینانه گفت: «خوبم ». امام فرمود: «آیا نشنیده ای که صله رحم حسابرسی قیامت را سبک می کند.» همچنین ایشان به هنگام مرگ وصیت کردند تا به «حسن افطس »، پسر عموی آن حضرت که به قصد کشتن امام به ایشان حمله کرده بود، هفتاد دینار بدهند. امامان و اولیای خدا همواره به امر به معروف و نهی از منکر سفارش، و در ترویج و تثبیت این دو فریضه تلاش بسیار کرده اند. مسلمانی که تحت عبودیت خداوند قرار دارد، باید دیگران را به آنچه خداوند دستور داده هدایت کند و از آنچه خداوند منع کرده، دیگران را بر حذر دارد وصیتی درباره نمازامام جعفر صادق(علیه السلام) پیش از مرگ تمام خویشان و آشنایان را نزد خود خواند. هنگامی که جمع شدند، امام به آنها نگاه کردند و فرمودند: به درستی که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک و کوچک بشمارد، نخواهد رسید. همچنانکه ایشان فرمودند: شیعیان و دوستان ما را در سه مورد آزمایش نمائید: مواقع نماز، چگونه رعایت آن را مى نمایند. اسرار یکدیگر را چگونه فاش و یا نگهدارى مى کنند. نسبت به اموال و ثروتشان، که چگونه به دیگران رسیدگى مى کنند و حقوق خود را مى پردازند. (وسائل الشیعة : ج 4 ص 112)
بقیع! آماده باش! بزم پذیرایی بیارای! دیده را فرش راهش کن! آغوش بگشا! و جسم بی جانِ جان عالم را، در برگیر! آرام تر! که این پیکر مطهر، زخم فراوان دیده است! زخم کینه توزی دنیا! زخمِ نامردمی ها! زخم اسلام نمایان بی دین! فرآوری: آمنه اسفندیاری بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:3 عصر ] [ علی فغانی ]
امام جعفر صادق علیه السلام که بود؟
نام شریفش جعفر، کنیه اش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایش فاضل، قائم، طاهر، کافل، منجی و مشهورترین آنها صادق بود. در روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجری قمری در سن شصت و پنج سالگی در مدینه چشم از جهان فرو بست و در کنار پدر و جد خود، امام باقر و امام سجاد (علیهما السلام) و عموی جدش امام حسن مجتبی (علیه السلام) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش 26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنار جدش امام سجاد (علیه السلام) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر (علیه السلام) گذراند.
مدت امامت آن امام همام 34 سال بود که حدود هجده سال آن (132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن (148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان.
بندگی شایستهامام صادق (علیه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. چون روزه می گرفت بوی خوش به کار می برد و بعد از ماه رمضان بی درنگ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را می پرداخت. شبهای قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش و عبادت می گذراند. چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند و هرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز یافتند. آن حضرت ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد. امام صادق (علیه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر می دانست. از این رو به هنگام نیایش مجذوب خداوند می شد. مالک بن انس می گوید: «با امام صادق (که بر او درود خدا باد) حج گزاردم، به هنگام تلبیه هرچه می کوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو می ماند و چنان حالتی به او دست می داد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چاره ای نیست باید لبیک گفت. فرمود: امام صادق (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) بود و در شجاعت بی نظیر. او شجاعت و پایداری را از پدران خود به ارث برده بود. در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشت. روزی منصور، خلیفه عباسی، از مگسی درمانده شد و از وی پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: تا جباران را خوار کند چگونه جرات کنم لبیک بگویم، می ترسم خداوند بگوید: «نه لبیک » چون زبان به لبیک می گشود، آن قدر آن را تکرار می کرد که نفسش بند می آمد. قرآن را بسیار بزرگ می داشت و آن را در چهارده بخش قرائت می فرمود.
شجاعت بی نظیرامام صادق (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) بود و در شجاعت بی نظیر. او شجاعت و پایداری را از پدران خود به ارث برده بود. در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشت. روزی منصور، خلیفه عباسی، از مگسی درمانده شد و از وی پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: «تا جباران را خوار کند.» وقتی «داوود بن علی، فرماندار مدینه، معلی بن خنیس را کشت، شمشیر برگرفته به کاخ امارت رفت; حقش را مطالبه کرد; و قاتل «معلی » را به قصاص کشت. وقتی که فرماندار اموی مدینه در حضور بنی هاشم و در خطبه های نماز علی (علیه السلام) را دشنام داد و همه بنی هاشم سکوت کردند، امام (علیه السلام) چنان پاسخ کوبنده ای به او داد که فرماندار بی آنکه خطبه را تمام کند راه خانه پیش گرفت. ماموران حکومت خانه اش را به آتش کشیدند،در میان شعله های آتش قدم می زد و می فرمود: «من فرزند ابراهیم خلیلم » مهابت در عین گذشت امام (علیه السلام) مهابتی خدادادی داشت، چهره اش نورانی بود و نگاهش نافذ. عبادت بسیار سبب شده بود ابهتش دلها را جذب کند. عظمت و مهابت وی چنان بود که ابو حنیفه بر منصور وارد شد و امام (علیه السلام) حضور داشت، به گفته خودش چنان تحت تاثیر هیبت امام (علیه السلام) قرار گرفت که مهابت منصور با آن همه خدم و حشم در برابر آن هیچ بود. یکی از دانشمندان علم کلام، که بسیار بر خود می بالید و خود را برای مناظره با آن حضرت آماده کرده بود، چون چشمش به امام افتاد چنان تحت تاثیر قرار گرفت که حیران ماند و زبانش بند آمد. امام با وجود شجاعت و مهابت و قوت قلبی که داشت، در برخورد با مردم و خدمتکارانش بسیار بردبار و با گذشت بود و بدی را با نیکی پاسخ می داد. روزی شخصی که، امام را نمی شناخت، او را به دزدی متهم کرد. امام (علیه السلام) وی را به خانه برد و هزار درهم به او داد. چون شخص شرمنده و عذرخواه بازگشت و درهمها را پس آورد، امام آن را نپذیرفت. گاه حتی بیش از این گذشت نشان می داد، به نماز می ایستاد و برای بدکننده از خدا آمرزش می طلبید.
مولایی همجون بردگانامام (علیه السلام)، با همه شرافت نسب و جلالت قدر و برتری دانشی که داشت، بسیار متواضع بود و در میان مردم چون یکی از آنان بود. به دست خویش خرما وزن می کرد. باغ خود را بیل می زد; آبیاری می کرد. چهارپا سوار می شد. و اجازه نمی داد حمام را برایش قرق کنند. چون بندگان بر زمین می نشست و غذا می خورد. و خود از میهمانانش پذیرایی می کرد. روزی برای دلجویی و دیدار به منزل یکی از بنی هاشم می رفت که کفشش پاره شد. کفش پاره را به دست گرفت و با یک پای برهنه تا مقصد رفت. یتیمان را نوازش و سرپرستی می کرد. امام صادق (علیه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. چون روزه می گرفت بوی خوش به کار می برد و بعد از ماه رمضان بی درنگ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را می پرداخت رفتارش با دیگران، حتی خدمتکاران بسیار ملایم و مهربانانه بود. خوشرو و خوش رفتار بود و ملایمت و نرمی معیار رفتارش شمرده می شد. روزی غلامش، که در پی کاری رفته بود، دیر کرد. امام (علیه السلام) در پی اش گشت و وقتی پیدایش کرد خوابیده بود. نه تنها با او درشتی نکرد، بلکه کنارش نشست و او را باد زد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: «تو را نشاید هم شب بخوابی هم روز، شب بخواب و روز کار کن.»
صبر ایّوب وارامام صادق (علیه السلام) در برابر سختیها و مصیبتها بسیار پایدار بود. در برابر سختیهایی که حکومت برایش ایجاد می کرد و گاه حتی شبانه به منزلش می ریختند و به مرگ تهدیدش می کردند، استوار بود. او در غم از دست دادن فرزندان بسیار صبور بود. روزی با میهمانانش بر سر سفره بود که خبر در گذشت پسر بزرگش اسماعیل را آوردند. با آنکه اسماعیل را بسیار دوست داشت نه تنها بی تابی نکرد، بلکه با میهمانان نشست، لبخند زد، پیش میهمانان غذا گذاشت و آنها را به خوردن تشویق کرد و از روزهای دیگر بهتر غذا خورد. میهمانان از این که او را غمگین ندیدند تعجب کردند و سبب را پرسیدند. حضرت فرمود: «چرا چنین نباشم، راستگوترین راستگویان به من خبر داده است که من و شما خواهیم مرد.» وقتی کودکش مریض شده بود، غمگین بود و چون کودک درگذشت، اندوه را به کناری نهاد و به جمع یاران پیوست. پرسیدند: «تا کودک بیمار بود، غمگین بودی و چون درگذشت، غم از چهره زدودی »؟ فرمود: «ماخاندانی هستیم که پیش از وقوع مصیبت اندوهگین می شویم و چون فرمان حق در رسد به قضا رضا می دهیم و تسلیم فرمان حق هستیم. در فراق از دست دادن یاران و خویشاوندان اشک می ریخت، ولی پیوسته راست قامت بود. در شهادت عمویش «زید بن علی بن الحسین (علیهما السلام)» گریست. در گرفتاری، شکنجه ها و شهادت عموزادگانش گریست، ولی همچنان پایدار ایستاد. فرآوری: آمنه اسفندیاری بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
[ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 11:2 عصر ] [ علی فغانی ]
روز زیارتی امام رضا(علیه السلام) و زیارت ایشان از دور و نزدیک
23ذی القعده روز بسیار شریفی است، این روز زیارتی مخصوص امام رضا (علیه السلام) است و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است.
روایتی درباره زیارت امام رضا علیه السلام در 23 ذیقعده
ذیقعده از آن جهت که ولادت امام رضا(علیه السلام) در آن رخ داده، ماه آن امام بزرگوار گفته شده و به همین دلیل نیز در این ماه زیارت امام رضا از راه دور و نزدیک اجر و ثواب بسیاری دارد، که البته در این میان روز 23 ذیقعده مورد سفارش ویژه است. 23 ذی القعده روز بسیار شریفی است ، این روز زیارتی مخصوص امام رضا (علیه السلام) است و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است. علامه مجلسی می گوید: زیارت حضرت رضا (علیه السلام) در روزهای مقدس اسلامی افضل است؛ خصوصا روزهایی که اختصاص به آن حضرت دارد. مثل روز ولادت (11 ذیقعده) و روز شهادت آن حضرت (مطابق مشهور آخر ماه صفر). سپس از کتاب اقبال مرحوم سید بن طاووس استحباب زیارت آن حضرت را در روز 23 ذی القعده (طبق روایتی روز شهادت آن حضرت) نیز نقل می کند .(بحارالانوار جلد 99 صفحات 43 و 44) علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار در باب شهادت امام رضا(علیه السلام) نقل کرده که برخی از افراد معتقدند آن حضرت در روز 23 ذیقعده به شهادت رسیده است اما در جامعهی ما روز آخر ماه صفر به عنوان روز شهادت ایشان مطرح است. باید گفت این روز، روز زیارتی مخصوص ایشان نامیده شده است. امام رضا(علیه السلام) با آمدن به سمت مرو، یک مدینه دوم برای نشر معارف اسلامی ایجاد کردند که به اصطلاح مدینه رضویه گفته میشود، برای اینکه مردم این معنا را در نظر بگیرند و نسبت به زحمات ایشان حالت شکر داشته باشند که شاید این عنوان را مطرح کردهاند تا در این روز مخصوص به وجود مبارک امام رضا(علیه السلام) بیش از پیش توجه کنیم. حمدان نقل می کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر؛ هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود
آداب زیارت امام رضا علیه السلامدر قرآن کریم به رعایت ادب حضور در پیشگاه پیشوایان مذهبی چنین تصریح شده است «ای اهل ایمان! صدایتان را بالاتر از صدای پیغمبر بلند نکنید». بنابراین، زیبنده است زائر کوی امام رضا علیه السلام نیز با توجه به حضورش در مقابل معصوم، آداب زیارت را که در ذیل آمده رعایت کند: معرفت به ولایت؛ رعایت تقوا؛ یاری همراهان؛ داشتن وضو و غسل زیارت؛ پوشیدن لباس پاکیزه؛ باوقار و آرامی گام برداشتن و ذکر و تسبیح خداوند گفتن؛ گرفتن اذن دخول هنگام ورود؛ خواندن زیارت نامه؛ خواندن دو رکعت نماز زیارت؛ رعایت حقوق و احترام دیگران؛ مقدّم داشتن اولیای خدا بر خود؛ بهره گیری معنوی و وداع به امید زیارت دوباره.
فضیلت و برکات زیارت بارگاه رضویفضیلت زیارت امام هشتم علیه السلام در وصف نمی گنجد و قلم از تحریر آن عاجز است و انسانهای عادی را توان درک آن نیست. مشهد مقدس آن امام بزرگ محل نزول و صعود ملائک مقرب الهی است. در حدیثی از خود آن حضرت نقل شده که فرمودند: «ان بخراسان لبقعة یاتی علیها زمان تصیر مختلف الملائکة، فلا یزال فوج ینزل من السماء وفوج یصعد الی ان ینفخ فی الصور، فقیل له: یا ابن رسول الله و آیة بقعة هذه؟ قال: هی بارض طوس و هی والله روضة من ریاض الجنة؛ (1)همانا در خراسان مکانی است که در آینده محل رفت و آمد فرشتگان خواهد شد. پیوسته گروهی از ملائک از آسمان به این مکان فرود می آیند و گروهی از آنجا به آسمان صعود می کنند تا زمانی که در صور دمیده شود. به ایشان عرض شد: ای فرزند رسول خدا! این چه مکانی است؟ ایشان فرمودند: این مکان در سرزمین طوس واقع شده و به خدا قسم! باغی از باغهای بهشت است.» مصاف عالم امکان زملک تا ملکوت که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت
همین عظمت و بزرگی، زیارت آن مرقد شریف را دارای آثار و برکاتی کرده که در ادامه قطره ای از آن اقیانوس فضائل را ذکر می کنیم و جان خسته از فراقمان را طراوت می بخشیم:
1. مهم ترین فضیلت زیارت آن امام همام علیه السلام انس و همنشینی با آن امام است. چه ندارد آن که رضا دارد و چه دارد آن که از رضا محروم است. 2. از آنجا که علی بن موسی الرضا علیه السلام مظهر کرامت و بزرگی است، هر کس که به زیارت ایشان برود، در دنیای پس از مرگ که دیار فقر و نیاز است، با کمال لطف و مهربانی به دیدار او خواهد آمد. ابن اسحاق نهاوندی نقل می کند که امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارنی علی بعد داری اتیته یوم القیامة فی ثلاث مواطن حتی اخلصه من اهوالها اذا تطایرت الکتب یمینا وشمالا، وعند الصراط، وعند المیزان؛ (2) کسی که با وجود دوری مرقدم مرا زیارت کند، روز قیامت در سه مکان به دیدارش می روم تا او را از سختی آن روز نجات دهم؛ در آن زمان که نامه های اعمال خوب و بد گشوده می شود، و هنگام عبور از پل صراط، و هنگام سنجیدن اعمال.» 3. از فضائل دیگر این است که ثواب و اجر و پاداش زیارت آن حضرت با زیارت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برابر شده است. امام موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند: «ان ابنی علیا مقتول بالسم ظلما مدفون الی جنب هارون بطوس من زاره کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله؛ (3)همانا پسرم، علی، با ظلم و جور به واسطه سم کشته می شود و در کنار هارون در طوس دفن خواهد شد. هر کس او را زیارت کند، مانند کسی است که پیامبر را زیارت کرده است.»
4. زیارت قبر و مزار شریف آن حضرت برابر با ثواب هزار حج و هزار عمره است. امام رضا علیه السلام می فرماید: «فمن زارنی فی تلک البقعة کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله وکتب الله له ثواب الف حجة مبرورة والف عمرة مقبولة؛ (4) هر کس که مرا در آن مکان زیارت کند، مانند کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است و خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول را برایش می نویسد.»
البته، ذکر دو نکته هم در اینجا ضروری است:الف) ممکن است به ذهن خطور کند که چگونه ممکن است چنین ثواب عظیمی پاداش یک عمل به ظاهر ساده باشد؟ پاسخ این است که اسماء و صفات خداوند از جمله رحمان و رحیم بودن او بی نهایت است و باب لطف و رحمت او همیشه و در همه جا به روی انسانها گشوده است و یکی از درهای رحمت حق، مزار شریف ائمه اطهار علیهم السلام است و جای هیچ تعجبی نیست که خداوند برای تعظیم مقام آن بزرگواران چنین اجر و پاداشی قرار دهد؛ چنان که ثواب نماز جماعت هنگامی که مأمومین از ده نفر تجاوز کنند، آن قدر زیاد است که هیچ کس جز ذات حق توان شمارش آن را ندارد. (5) ب) در برخی روایات ثواب زیارت آن حضرت هفتاد حج یا بیشتر ذکر شده است. علت این اختلاف را می توان در تفاوت زائرین آن حضرت و درک و معرفتی که نسبت به آن حضرت دارند، جستجو کرد. 5. ثواب جهاد و شهادت در راه خدا در جمله فضائل زیارت بارگاه رضوی است. روزی امام رضا علیه السلام که در سنین نوجوانی بودند از کنار پدرشان گذشتند، امام هفتم فرمودند: این فرزندم در سرزمین غربت از دنیا می رود. «فمن زاره مسلما لامره عارفا بحقه کان عندالله عزوجل کشهداء بدر؛ (6) کسی که او را زیارت کند در حالی که تسلیم به امر او بوده و معرفت به حق او داشته باشد، نزد خداوند، مانند شهداء بدر خواهد بود..» زیبنده است زائر کوی امام رضا علیه السلام نیز با توجه به حضورش در مقابل معصوم، آداب زیارت را که در ذیل آمده رعایت کند: معرفت به ولایت؛ رعایت تقوا؛ یاری همراهان؛ داشتن وضو و غسل زیارت؛ پوشیدن لباس پاکیزه؛ باوقار و آرامی گام برداشتن و ذکر و تسبیح خداوند گفتن؛ گرفتن اذن دخول هنگام ورود؛ خواندن زیارت نامه؛ خواندن دو رکعت نماز زیارت؛ رعایت حقوق و احترام دیگران؛ مقدّم داشتن اولیای خدا بر خود؛ بهره گیری معنوی و وداع به امید زیارت دوباره
6. از دیگر آثار مهم زیارت آن حضرت راه یافتن به حریم مغفرت الهی و رهایی از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهی است. حمدان نقل می کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: «کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر؛ هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود.» حمدان می گوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده ام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل می کنم: از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه وما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق؛ (7) هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده می شود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب می شود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند..» همچنین علی بن مهزیار نقل می کند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: «ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام؛ برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنة والله؛ (8)قسم به خدا! پاداش او بهشت است..» پس باید پرده غفلت را کنار زنیم و حق شناسانه به دیدارش رویم تا مبادا شیطان ما را این چنین بفریبد که معصیت خدای رضا را مرتکب شو و آنگاه با زیارت بنده خدا از غضب خدا در امان بمان.امام علیه السلام شفیع کسی می شود که اتصالش به جانب حق منقطع نگردد و در معاصی و گناهان غوطه ور نباشد. این که در طول زندگی گناه و معصیت را پیشه کنیم و امید شفاعت آن امام را در سر بپرورانیم از دسیسه های هولناک شیطان است که موجب می شود برخی، از شیعه و پیرو اهل بیت بودن، جز نامی را یدک نکشند و به این نام و عنوان دل خوش باشند. [ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 2:16 عصر ] [ علی فغانی ]
خضر نبی(علیه السلام) در خدمت امام زمان(عج)
همه ما خضر نبی را به عنوان نماد عمر جاودانه و طولانی میشناسیم؛ امّا در روایات، او حجّتی برای طول عمر امام زمان(عج) و مونس تنهاییهای ایشان معرفی شده است. در این نوشتار، نگاهی گذرا و اجمالی به زندگانی این مرد خدا میاندازیم.
در روایات چهار پیامبر را میتوانیم ببیینم که عمری چند هزار ساله یافتهاند و از زمان خود تا کنون زنده هستند. این پیامبران عبارتند از: 1. ادریس(علیه السلام)؛ 2. الیاس(علیه السلام)؛ 3. خضر(علیه السلام)؛ 4. مسیح(علیه السلام). از میان آنان خضر و الیاس در زمین و مسیح و ادریس در آسمان زیست میکنند.(1) در این میان خضر و الیاس با هم برادرند و هم دوره با ذوالقرنین بودهاند. برخی او را متولّد «فارس» معرفی کردهاند.(2) در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «خضر، پیغمبر مرسل بود و حق تعالی او را بر قوم او مبعوث گردانید و او قوم خود را به توحید و به اقرار انبیا و رسل و کتب انبیا دعوت نمود و معجزه او این بود که بر بالای چوب خشکی یا بر زمین ساده بیگیاهی نمینشست جز آنکه آنها سبز میشد و او را خضر از این جهت نامیدند؛ زیرا که خضر مشتق از سبزیست و اسم او تالیا بن ملکانست که اجداد او به نوح منتهی می شوند.»(3) گفته شده او در سفری همراه با ذوالقرنین بوده و هر دو به دنبال آب حیات میگشتهاند. پس از طیّ مسافتی طولانی خضر آب حیات را یافته و از آن مینوشد و ذوالقرنین بی بهره میماند.(4) البتّه در روایات، گاه علّت طول عمر او را دعای حضرت آدم(علیه السلام) گفتهاند.(5) در روایات مربوط به معراج رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده که بوی مطبوعی را ایشان در آسمان احساس میکنند. وقتی از علّت آن میپرسند، پاسخ میشنوند این بو مربوط به خانه زن و شوهری است از م?منان به حضرت خضر بوده و پس از برملا شدن ایمانشان در خانه خود زنده زنده به آب جوش افکنده شده و سپس خانه را برسرشان ویران میکنند.(6) گزارشهای بسیار کمی درباره پس از این ایّام تا زمان ظهور اسلام به دست ما رسیده است، از همین رو به نقش این پیامبر خدا در تاریخ اسلام نگاه میکنیم. روایتی از حضرت رضا(علیه السلام) در منابع شاخص و معتبر ما آمده که گویای حضور پررنگ و فعّال حضرت خضر در تاریخ اسلام است. در این دوران خانه خضر و محلّ سکونت او در «مسجد سهله» است •خضر(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) معتبرترین گزارش زندگی درباره حضرت خضر، ماجرایی است که درباره سفر مشترک موسی(علیه السلام) با ایشان است که در آیات 60 به بعد سوره کهف به این شکل آمده است: «ای پیامبر، بخوان برای مردم هنگامی که موسی به دوست خود گفت: من دست از جستوجو و تلاش بر نمیدارم تا به مجمع البحرین، آنجا که دو دریا به هم برخورد میکند، برسم هر چند مدّت طولانی به راه خود ادامه دهم. هنگامی که به مجمع البحرین رسیدند ماهی خود را که برای تغذیه همراه داشتند، فراموش کردند و ماهی دوباره جان گرفت و راه خود را در پیش گرفت و رفت. هنگامی که از آنجا گذشتند، موسی به یار همسفرش گفت: غذای ما را بیاور که از این سفر سخت، خسته شدهایم. او گفت: به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم و استراحت کردیم من در آنجا فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی بهطرز شگفتانگیزی راه خود را در پیش گرفت. موسی گفت: این، همانجاست که ما میخواستیم و آنها در حالیکه جای قدمهای خود را دنبال میکردند، باز گشتند. در آنجا، بندهای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم.
موسی به او گفت: آیا اجازه میدهی من با تو همسفر شوم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟ خضر گفت: تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی. و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی، شکیبا باشی؟ موسی گفت: انشاء الله مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد. خضر گفت: پس اگر میخواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز س?ال مکن تا خودم آن را به موقع به تو باز گویم. آنها به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و او کشتی را سوراخ کرد، موسی گفت: آیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی، راستی! چه کار بدی انجام دادی؟ خضر گفت: نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی؟ موسی گفت: مرا به خاطر این فراموشکاری م?اخذه مکن و بر من به خاطر این امر سخت مگیر. باز به راه خود ادامه دادند تا اینکه کودکی را دیدند و خضر آن کودک را کشت. موسی گفت: آیا انسان پاکی را بیآنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟ به راستی کار منکر و زشتی انجام دادی. خضر گفت: به تو نگفتم تو هرگز توانایی نداری با من صبر کنی؟ موسی گفت: اگر بعد از این درباره چیزی از تو س?ال کردم دیگر با من مصاحبت نکن. چرا که از ناحیه من دیگر معذور خواهی بود. باز به راه خود ادامه دادند تا به قریهای رسیدند از اهل آن قریه خواستند که به آنها غذا دهند؛ ولی آنها از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ با این حال آنها در آنجا دیواری را که در حال فرو ریختن بود، از نو بر پا کردند. موسی گفت: لااقل میخواستی در مقابل این کار اجرتی بگیری؟ خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که درباره طول عمر امام زمان(عج) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفه انسانها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(عج) بیشتر است.علاوه بر این، او در دوره غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دلسوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود او گفت: وقت جدایی من و تو فرا رسیده است؛ امّا به زودی سرّ آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی برای تو بازگو میکنم. امّا آن کشتی، متعلّق به گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار میکردند و میخواستم آن را معیوب کنم؛ زیرا پشت سر آنها پادشاهی ستمگر بود که هر کشتی را از روی غصب، میگرفت. و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستیم او آنها را به طغیان و کفر وا دارد. ما از خداوند خواستیم تا فرزند پاکتر و پر محبّتتری به جای او، به آنها بدهد. و امّا آن دیوار، متعلّق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی متعلّق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگار تو میخواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را بیرون بیاورند، این رحمتی از پروردگارت بود، من به دستور خود این کار را نکردم و این بود سرّ کارهایی که توانایی شکیبایی در برابر آنها نداشتی.7 همان طور که میبینیم از این پیامبر با تعبیر «بندهای از بندگان ما» یاد شده که حاکی از مقام فوق العادّه اوست. همچنین علم لدنی او با بیان مصداقهایی برای موسی و دیگران به نمایش گذاشته شده است. به استناد این آیات در ادبیات ما و به خصوص اشعار حافظ از خضر با تعبیر استاد یاد شده است.
•خضر(علیه السلام)، در خدمت ائمه اطهار(علیه السلام) گزارشهای بسیار کمی درباره پس از این ایّام تا زمان ظهور اسلام به دست ما رسیده است، از همین رو به نقش این پیامبر خدا در تاریخ اسلام نگاه میکنیم. روایتی از حضرت رضا(علیه السلام) در منابع شاخص و معتبر ما آمده که گویای حضور پررنگ و فعّال حضرت خضر در تاریخ اسلام است.(8) در این دوران خانه خضر و محلّ سکونت او در «مسجد سهله» است.(9) روایات نقل شده در منابع شیعه و سنّی حاکی از آن است که خضر اوّلین تسلیت گوینده به امیرالم?منین(علیه السلام) در رثای پبامبر(صلی الله علیه و آله) بود10 و او را صحابه حاضر نیز مشاهده کرده بودند. حضرت علی(علیه السلام) خضر را با عنوان «برادرم» یاد میکردند و خضر نیز ارادتی ویژه به امیرم?منان(علیه السلام) داشت و گاه و بیگاه و در منظر دیگران آن را به نمایش میگذاشت، شاید به اشتباه خود در شناخت جایگاه ایشان پی ببرند.(11) جالب این است که گاه حضرت علی(علیه السلام) بلافاصله پس از این صحنه، اعلام میکردند هر س?الی دارید با من مطرح کنید که من به راههای آسمان از زمین آگاهترم و در مقابل، حاضران میپرسیدند: تعداد موهای سر ما چند تاست؟!!! خضر، پیغمبر مرسل بود و حق تعالی او را بر قوم او مبعوث گردانید و او قوم خود را به توحید و به اقرار انبیا و رسل و کتب انبیا دعوت نمود و معجزه او این بود که بر بالای چوب خشکی یا بر زمین ساده بیگیاهی نمینشست جز آنکه آنها سبز میشد و او را خضر از این جهت نامیدند؛ زیرا که خضر مشتق از سبزیست و اسم او تالیا بن ملکانست که اجداد او به نوح منتهی می شوند روزی امیرالم?منین(علیه السلام) همراه حسن بن علی(علیه السلام) میآمد و به دست سلمان تکیه کرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیرالم?منین(علیه السلام) سلام کرد، حضرت جوابش را دادند. او نشست آنگاه عرضه کرد: یا امیرالم?منین سه مسئله از شما میپرسم و سپس پرسشهای خود را طرح میکند و امام(علیه السلام) به حضرت مجتبی(علیه السلام) امر میکنند که او پاسخ دهد و ایشان نیز پاسخ داده و مایه تحیّر حاضران میشوند.(12) در منابع جریان دیدار خضر با دیگر امامان(علیهم السلام) و تسلّا دادن به ایشان در مصائب و ناراحتیها(13) و گاه بزرگانی مانند مرحوم نخودکی اصفهانی(14) قابل مشاهده است که برای پرهیز از طولانی شدن مطلب به همین مقدار اکتفا میشود. •خضر و امام زمان(علیه السلام) خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که درباره طول عمر امام زمان(عج) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفه انسانها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(عج) بیشتر است.(15)علاوه بر این، او در دوره غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دلسوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود: «خضر (علیه السلام) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما میآید و بر ما سلام میکند و ما صدای او را میشنویم، گرچه او را نمیبینیم و او در هر جا که یاد شود، حضور مییابد. پس هر کس از شما که او را یاد نمود به او سلام کند. او در هنگام حج در مکّه حضور مییابد و جمیع عبادات و مناسک را به جا میآورد و در عرفه، وقوف میکند و برای م?منان دعا مینماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را، به انس مبدّل میسازد و او در کنار حضرت مهدی(عج) حضور مییابد.»(16) سلام بر او به گاه ولادت و حیات و در تمام لحظاتی که با ماست و در خدمت مولای ما. [ سه شنبه 91/7/18 ] [ 4:5 عصر ] [ علی فغانی ]
خالق بخشنده
خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا شب فیض است و در توبه و رحمت باز است خیز، اى عبد پشیمان و خطاکار بیا پرده شب که بود آیت ستّارى من دور از دیده مردم، به شب تار بیا این تویى، بنده آلوده و شرمنده من این منم، خالق بخشنده ستّار بیا مگشا دست نیازت به عطاى دگران دل به من بسته و بگسسته ز اغیار بیا فرصت از دست مده، مى گذرد این لحظات منشین غافل و بى حاصل و بیکار بیا بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیا [ سه شنبه 91/7/18 ] [ 3:59 عصر ] [ علی فغانی ]
تا کی حسرت نرخ ارز و سکه را بخوریم؟!
کسی که توبه می کند خود را در آغوش رحمت خدا انداخته است، و خداوند متعال که مهربانترین مهربانان است به بهترین نحو ممکن از این مهمان تازه وارد و نفس بریده پذیرایی می کند ، از خطاهایش چشم می پوشد و آرامش و برکات را راهی زندگیش می کند .
در این آشفته بازار اقتصاد ، خیلی ها با خودشان حسرت ها میخورند که ای کاش با مقدار پولی که داشتم چند سکه می خریدم که الان دو برابر شده بود یا مقداری ارز می خریدم، هر روز صبح با یأس و حسرت تیترهای روزنامه ها و سایت های خبری را دنبال می کنیم و حساب و کتاب دوباره که تا الآن چقدر ضرر کرده ایم ،و باز آه حسرت می کشیم که ای کاش چنین کرده بودم و چنان.... اما افسوس که فرصت ها سوخته، گذشته و رفته است نه دیگر قیمت ها با نرخ چند سال پیش خود بر می گردد و نه با این اوضاع پس انداز ما به جایی خواهد رسید ... با این حال دل خوش می داریم تا شاید مس?لان و دست اندر کاران بتوانند کاری کنند، تا این قیمت های افسار گسیخته را کنترل کنند و باز بتوانیم با همین حداقل در آمدمان زندگیمان را سر و سامانی دهیم . باور بفرمایید نمی خواهیم دست روی دل خونتان بگذاریم و نمک بر زخمتان بپاشیم ،فقط قصدمان یک هشدار است ، اول به خودمان بعد هم به همه شما عزیزان. هشدار از اینکه این سرمایه های مادی که تصور میکردیم در اختیار ماست به یکباره دیدیم از چنگ خیلی از ما به در رفت و قدرتی بر بازگشتشان نداریم پس وای به سرمایه هایی که خودمان هم خوب می دانیم که هیچ جوره در کم و زیاد کردنش نقشی نداریم ،روزی به ما دادند و روزی هم خواهند گرفت ،حتی نمیدانیم کی خواهند گرفت ، بله صحبت از فرصت عمر و زندگی دو روزه دنیاست . صحبت از غنیمت دانستن عمر و فرصت ها موضوعی است که به نظر خیلی از ما تکراری و کلیشه ای می آید اما می خواهیم ببینیم چقدر ما بر آن حریصیم ،سرمایه ای که لحظه ای از آن را تمام دلار ها و سکه های دنیا نمی تواند به ما باز گرداند . اگر تمام ثروتمندان جهان جمع شوند نمی توانند به هیچ قیمتی عمر گذشته ما را به ما برگردانند، من خودم را عرض می کنم از زمان اوج گرفتن قیمت ها بارها و بارها با خودم حساب کرده ام که چقدر می توانستم در این آشفته بازار سود ببرم و نبردم ،بارها حسرت خوردم و از بی تدبیری خودم را سرزنش ها کردم،غصه ها خوردم و آه های سوزناک از وجودم بر خواست، اما این همه عمر به باد داده ام و وقت تلف کرده ام هرگز حساب نکردم که در آن وقت چه کارهایی شایسته و پر برکتی می توانستم انجام دهم ، هرگز حساب نکرده ام که این چند سال عمر من چگونه گذشت ؟چه کارش کردم؟ این سرمایه های مادی که تصور میکردیم در اختیار ماست به یکباره دیدیم از چنگ خیلی از ما به در رفت و قدرتی بر بازگشتشان نداریم پس وای به سرمایه هایی که خودمان هم خوب می دانیم که هیچ جوره در کم و زیاد کردنش نقشی نداریم ،روزی به ما دادند و روزی هم خواهند گرفت ،حتی نمیدانیم کی خواهند گرفت ، بله صحبت از فرصت عمر و زندگی دو روزه دنیاست اینقدر امروز و فردا کردم و با خدا قول و قرار دروغین گذاشتم که تا سر بلند کردم دیدم ای دل غافل جوانیم چون یخ در حال آب شدن است و من هنوز قول می دهم و قرار می گذارم و به باد می سپارم و نرخ دلار می گیرم و حسرت میخورم. ! در بین مردم دنیا تنها کسانی موفق می شوند که قدر عمر خودشان را خوب می دانند ،بحران های اقتصادی و سیاسی را می بینند و با کمال سیاست از آن بهره برداری می کنند به این ترتیب که در هر شرایطی سعی می کنند به اولویت های زندگیشان برسند عمر خود را بیهوده صرف چیزهایی نمی کنند که در تغییر دادنشان هیچ نقشی ندارند ،و هر جا ببیند می توانند تغییری ایجاد کنند قدم پیش می گذارند . و در راستای آرمان هایشان تلاش می کنند. ما اگر واقعا می خواهیم در زندگیمان پیشرفتی داشته باشیم چه از نظر مادی چه از نظر معنوی باید بیاموزیم که در ابتدا قدر وقتمان را بدانیم ،و بیاموزیم که هدر ندادن سرمایه خودش بزرگترین سرمایه گذاری است. آن هم سرمایه ای مه هیچ جایگزینی ندارد هیچ جایگزینی.! عمر هدر شده قابل بازیابی است! اما نکته ای که باید خیلی به آن دقت کنیم این است که "جلوی ضرر را هر جا بگیریم منفعت است" خدا را شاکریم که از لطف و کرم خود اسبابی را فراهم کرده که هر نقطه از زندگیمان به اشتباه خود رسیدیم همانجا بتوانیم راه رشد پیش بگیریم ، خداوند توبه را به عنوان در گشوده برای بازگشت و بهره وری از عمر ما قرار داده تا علاوه بر به دست آوردن برکات و سرمایه های فراوان اعم از مادی و معنوی در آینده ،همه شکست ها و اتلاف سرمایه های گذشته هم جبران شود . توبه نشانی از رحمت واسعه خداوند است، آغوش گشوده خداوند به سوی همه کسانی که پشیمانند و در حسرت، التیامی است بر زخم هایی که از جهل بر وجود لطیف روح ها و قلب ها خورده است. خداوند متعال می فرماید : «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (زمر / 53)؛ بگو: اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بىتردید خداوند همه گناهان را (به وسیله توبه هر چند شرک باشد) مىآمرزد، زیرا اوست آمرزنده و مهربان. کسی که توبه می کند خود را در آغوش رحمت خدا انداخته است،و خداوند متعال که مهربانترین مهربانان است به بهترین نحو ممکن از این مهمان تازه وارد و نفس بریده پذیرایی می کند ،از خطاهایش چشم می پوشد و آرامش و برکات را راهی زندگیش می کند . اما افسوس و هزار افسوس که ما به همه چیز و همه کس امید داریم و چشم یاری ، به جز او که در نهایت عزّت و احترام با ما برخورد می کند و بهترین ها را نصیبمان می کند.
برکاتی که توبه نصیبمان می کند:1- محبوبیت نزد خداوند ـ قرآن می فرماید: «اِنَّ اللهَ یحِبَّ التَّوابینَ» ؛به درستی که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.(1) ـ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «اَلتّائِبُ حَبیبُ اللهِ » ؛ توبه کننده محبوب خداست.(2) اینقدر امروز و فردا کردم و با خدا قول و قرار دروغین گذاشتم که تا سر بلند کردم دیدم ای دل غافل جوانیم چون یخ در حال آب شدن است و من هنوز قول می دهم و قرار می گذارم و به باد می سپارم و نرخ دلار می گیرم و حسرت میخورم ـ امام سجّاد(علیه السّلام) (در صحیفه ی سجّادیه) عرض می کند: «وَ اَوْجِبْ لی تَوْبَة تُوجِبُ لی مَحَبَّتِک» ؛ خدایا! با توبه ی حقیقی مرا به درجه ی محبّتت نائل فرما! 2- استجابت دعا خدای متعال دعای کسانی که عمل صالح انجام می دهند (و ترک گناه کرده اند) را به اجابت می رساند. «وَ یستَجیبُ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ یزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِه» ؛ خداوند دعای کسانی که ایمان آورده و نیکوکار شوند (توبه نمایند و عمل صالح انجام دهند) را مستجاب و از کـرم و فضل خود بر ثواب آن ها می افزاید.(3) 3- بهشتی شدن ـ قرآن کریم می فرماید: « وَ الَّذینَ اِذا فَعَلُوا فاحِشَةَ اَوْ ظَلَموا اَنْفُسَهُْم ذَکَرُواللهَ فَاسْتغَفِروا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یغْفِرُالذّنوبَ اِلاّ اللهَ وَ لَمْ یصِرّوا عَلی ما فَعَلوا وَ هَم یعلَمُونَ » ؛ خوبان کسانی هستند که هر گناهی کنند، یا به خود ظلمی کنند، خدا را به یاد آورند و از گناه خود توبه و استغفار کنند که می دانند غیر او کسی نمی تواند گناه خلق را بیامرزد و آن ها هستند که اصرار در کار زشت نکنند؛ چون به زشتی آن آگاهند. «اولئِکَ جَزا?ُهُمْ مَغْفِرَةَ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنْاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاَنْهارُ خالِدین فیها وَ نِعمَ اَجْرُ العامِلینَ»؛ آن ها هستند پاداش آمرزش پروردگار و باغ هایی که از زیر درختان آن نهرها جاری است. جاوید در آن بهشت ها متنعّم خواهند بود و چه نیکوست پاداش نیکوکاران عالم.(4)
پی نوشت ها : 1 - سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 222 2 - جامع السّعادات، ج3، ص51 3 - سوره مبارکه شوری، آیه شریفه 26 4 - سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه135و136 فرآوری: محمدی بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان [ سه شنبه 91/7/18 ] [ 3:52 عصر ] [ علی فغانی ]
نقش استغفار در گشایش گرفتاری ها
در روزگاری که انواع سختیها زندگیها را درگیر خود ساختهاند س?الی اساسی ذهن آدمی را به خود مشغول میسازد که دین برای رهایی از این مشکلات چه راهی را پیش روی مسلمانان قرار داده است؟
در لابه لای آیات قرآن و کلمات معصومین (علیهم السلام) پاسخهای گوناگونی برای این س?ال وجود دارد که یکی از اصلیترین آنها استغفار نمودن میباشد. بدین معنا که انسانها میتوانند با آمرزش خواستن به پیشگاه خداوند متعال دربهای رحمت الهی را به سوی خود باز کرده و از نعمات بیکران او بهره گیرند. بر اساس آیات چهل و یکم از سوره روم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون (فساد، در خشکى و دریا به خاطر کارهایى که مردم انجام دادهاند آشکار شده است خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید [به سوى حق] بازگردند!) و سیام سوره شوری: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُم و یَعفو عَن کَثیر، (هر مصیبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام دادهاید، و بسیارى را نیز عفو مىکند!) سختیها و مشکلاتی که در طول دورانها برای مردم اتفاق میافتد نشات گرفته از گناهانی است که آنها در جهان انجام دادهاند. در نتیجه برای رفع این مشکلات باید علت آن که انجام گناه میباشد را از بین برد و به پیشگاه خداوند متعال توبه نمود. همچنانکه در آیات شصت و ششم سوره مائده أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ... : (اگر آنها تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است بر پا دارند، از آسمان و زمین روزى مىخورند (و برکات زمین و آسمان آنها را فرا خواهد گرفت) ... ) و نود و ششم سوره اعراف آمده است: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون ؛ (و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم ولى (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم).
استغفار نمودن از گناهان علاوه بر داشتن علت معنوی که همان بخشش گناهان و رفتن به بهشت میباشد دارای عللی مادی نیز میباشد. چرا که شخص با ارتکاب به گناه خویشتن را از رحمت الهی دور میسازد و دور گشتن از خدا که علت العلل میباشد سبب خواهد شد بسیاری از برکات و موفقیتهایی که ممکن بود در زندگی نصیب افراد گردد از آنان دور شود از دیگر شواهدی که بر این مطلب در قرآن میتوان یافت وعدههایی است که خداوند متعال به قوم نوح (علیه السلام) میدهد که اگر استغفار نمایند درهای رحمت خویش را بر آنها خواهد گشود. این مفاهیم در آیات 10، 11 و 12 سوره نوح (علیه السلام) بدین شکل آمده است: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً*یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً*وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا (به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است*تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد*و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!)
در نتیجه بر اساس این آیات استغفار نمودن از گناهان علاوه بر داشتن علت معنوی که همان بخشش گناهان و رفتن به بهشت میباشد دارای عللی مادی نیز میباشد. چرا که شخص با ارتکاب به گناه خویشتن را از رحمت الهی دور میسازد و دور گشتن از خدا که علت العلل میباشد سبب خواهد شد بسیاری از برکات و موفقیتهایی که ممکن بود در زندگی نصیب افراد گردد از آنان دور شود. زمانی که فرد در پیشگاه خداوند متعال اظهار ندامت و پشیمانی مینماید در حقیقت روی به سوی رحمت خداوند آورده و خویشتن را به سرچشمه فیوضات نزدیک ساخته است. در این زمان است که آغوش رحمت الهی دیگر بار به رویش گشوده میگردد و خداوند، او را در پناه خویشتن قرار میدهد. به این خاطر است که مولای متقیان امیرالم?منین علی بن ابی طالب (علیه السلام) در توصیهای به جناب کمیل میفرمایند: «یَا کُمَیْلُ قُلْ عِنْدَ کُلِّ شِدَّةٍ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ تُکْفَهَا وَ قُلْ عِنْدَ کُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ تَزْدَدْ مِنْهَا وَ إِذَا أَبْطَأَتِ الْأَرْزَاقُ عَلَیْکَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ یُوَسِّعْ عَلَیْکَ فِیهَا»؛ (تحف العقول، 171) ای کمیل! به هنگام هر سختى بگو: لا حول و لا قوة الا باللَّه، تا خدا آن را کفایت کند، و به هنگام هر نعمت بگو: الحمد للَّه، تا زیاد شود، و چون روزیت دیر رسد استغفار کن تا خدا گشایش دهد.) همچنین از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: «من أکثر من الاستغفار جعل اللَّه له من کلّ همّ فرجا و من کلّ ضیق مخرجا و رزقه من حیث لا یحتسب»؛ (نهج الفصاحه، ص 755، ح 2941: هر که استغفار کند خدا براى او از هر غمى گشایش و از هر تنگنایى مفرى پدید آرد. و او را از جایى که انتظار ندارد روزى دهد.) سختیها و مشکلاتی که در طول دورانها برای مردم اتفاق میافتد نشئتگرفته از گناهانی است که آنها در جهان انجام دادهاند. در نتیجه برای رفع این مشکلات باید علت آن که انجام گناه میباشد را از بین برد و به پیشگاه خداوند متعال توبه نمود و فرمودهاند: «مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ وَ مَنِ اسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللَّهَ وَ مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ فَلْیَقُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ (صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، 84 ، ح 192) ؛ کسى که خداوند نعمتى به او بخشیده شکر خدا را بجا آورد، و کسى که روزیش تأخیر کرده از خدا طلب آمرزش کند، و کسى که بر اثر حادثهاى غمگین گردد بگوید: لا حول و لا قوة الا باللَّه). آری این وعدهای است که خداوند متعال و پیشوایان دین به مسلمانان دادهاند و خلف وعده در سخنانشان راه ندارد. لکن توجه به این مطلب امری ضروری است که توبه و استغفار باید خالصانه، همراه با پشیمانی و تلاش برای جبران گذشته باشد. مداومت بر استغفار در صورتی تأثیرگذار خواهد بود که توجه و حضور قلب را نیز به همراه داشته باشد و زندگی فرد را تغییر دهد. اگر هر کس به نوبه خود تلاش مینمود تا از گناه و رذائل اخلاقی دوری گزیند به حتم ظلم، فساد، فقر و بسیاری سختیهای دیگر که دامنگیر زندگی مردمان گشته است از جوامع دور میشد. به همین علت است که در روایات آمده است در دوران حکومت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رحمت الهی بر جهان سرازیر خواهد شد و تمامی ثروتهای نهان در زمین آشکار میگردند و هیچ فقر و مشکلی باقی نخواهد ماند. امید است بتوانیم با تمسک جستن به تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و دوری از گناه زمینهساز ظهور هرچه نزدیکترشان گردیم. زینب مجلسی راد بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
[ سه شنبه 91/7/18 ] [ 3:46 عصر ] [ علی فغانی ]
کی و کجا باید توبه کرد؟
بازگشت به آغوش پر مهر الهی و پشیمانی از گناهان جا و مکان نمی شناسد. چنانچه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن پربارى مى فرمایند: زیاد استغفار کنید، در خانه ها و مجالستان، سر سفره ها و در بازارهایتان.
مکان و زمان استغفار پروردگار متعال برای نجات انسان از آثار سوء گناهان، باب توبه و استغفار را به روی بندگان خویش گشوده، آن ها را به پشیمانی دعوت می کند تا راه برای بازگشت او باز باشد و با امید به لطف و رحمت بیکران الهی، بار دیگر برای تعالی روح خویش تلاش کند. حال می خواهیم ببینیم که آیا برای این بارش باران رحمت توبه، زمان ومکان خاصی وجود دارد یا خیر.
هر کجا که بودید استغفار نماییدبازگشت به آغوش پر مهر الهی و پشیمانی از گناهان جا و مکان نمی شناسد. چنانچه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن پربارى مى فرمایند: زیاد استغفار کنید، در خانه ها و مجالستان، سر سفره ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت و آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار نمایید). چرا که شما نمى دانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى شود.1 اما برخی مکان ها در پاک شدن ما از گناهان م?ثرترند. بهترین آن ها عبارتند از مساجد به خصوص مسجد الحرام2 و در حرم مطهر پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم (علیهم السلام)3 .
محدودیت زمانى براى استغفار نیستتوبه و بازگشت به سوى خداوند واجب است و وجوب آن فوریست. به این معنى که شخص گنهکار بلافاصله باید از کردار زشت خویش استغفار کند و از گناهانش دست بکشد و تصمیم جدّى بر ترک آن بگیرد و بگوید: أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ، عالمُ الْغَیْبِ والشَّهادَة ، العَزیزُ الحَکیمُ ، الغَفُورُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ. در این حالت چیزی در نامه عملش نوشته نمیشود. ولى این هرگز به معناى محدودیت زمانى براى استغفار نیست. چنانچه در روایتی آمده است اگر کسى گناه کند و مدّت زمانى بر آن بگذرد و از توبه کردن غافل شود، هر زمان که از گناه خود پشیمان شود و تصمیم بر ترک گناه بگیرد و دیگر به سوى آن برنگردد و سپس استغفار کند، خداى مهربان او را مى بخشد و از سر تقصیرش در مى گذرد.4 هر چه استغفار انسان به گناهش نزدیکتر باشد، سریع تر به آمرزش خداوند دست مى یابد و چنانچه قبل از هفت ساعت استغفار و توبه کرده باشد، از عقوبت هاى گناه در دنیا نیز در امان مى ماند. در حالى که اگر هفت ساعت بر او گذشت و توبه و استغفارى نکرد ، گناه در نامه عملش ثبت مى شود و چنانچه بعد از گذشت زمانى رو به توبه و استغفار آورد، ممکن است بعد از دیدن بلاهایى در دنیا از قبیل فقر، مرض، قرض و ناراحتى هایى از این قبیل ، توبه اش پذیرفته و گناهش آمرزیده شود از سوى دیگر از بعضى روایات استفاده مى شود: از زمانى که انسان گناه مى کند، تا هفت ساعت بیشتر براى استغفار و عذرخواهى از خداوند مهلت ندارد و چنانچه استغفار نکند، گناه در نامه عملش ثبت مى شود.5 به این صورت که اگر هفت ساعت بگذرد، حسنهای انجام ندهد و توبه و استغفار هم نکند، مأمور حسنات به مأمور سیئات میگوید: اُکْتُبْ عَلیَ الشَّقِیِّ المَحْرومِ.6 بنویس گناه او را که (به خاطر انجام ندادن عمل نیک و ترک توبه و استغفار ) شقیّ و بدبخت، و از رحمت خدا محروم گردید. نتیجه آن که مهلت هفت ساعت براى این است که گناه در نامه عمل انسان ثبت نگردد. یعنى اگر قبل از هفت ساعت استغفار و توبه کند؛ اصلاً گناهى در نامه عمل او نوشته نمى شود. ولى چنانچه توبه و عذرخواهى نکند، گناه نوشته مى شود و اگر بعد از هفت ساعت توبه کند و اصرار در طلب آمرزش از خدا نماید امید مى رود که آنچه برایش نوشته شده است از نامه عملش پاک گردد. امام صادق (علیه السلام) در حدیثى مى فرمایند: م?من بعد از گذشت بیست سال به یاد گناهش افتاده و از آن استغفار مى کند و خدا او را مى بخشد . در حالى که کافر همان ساعتى که گناه مى کند، گناه خویش را از یاد مى برد. در امان ماندن از عقوبت الهی در دنیا با استغفار به موقع هر چه استغفار انسان به گناهش نزدیکتر باشد، سریع تر به آمرزش خداوند دست مى یابد و چنانچه قبل از هفت ساعت استغفار و توبه کرده باشد، از عقوبت هاى گناه در دنیا نیز در امان مى ماند. در حالى که اگر هفت ساعت بر او گذشت و توبه و استغفارى نکرد ، گناه در نامه عملش ثبت مى شود و چنانچه بعد از گذشت زمانى رو به توبه و استغفار آورد، ممکن است بعد از دیدن بلاهایى در دنیا از قبیل فقر، مرض، قرض و ناراحتى هایى از این قبیل ، توبه اش پذیرفته و گناهش آمرزیده شود. رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخنى زیبا و نورانى مى فرمایند: خوشا به حال بنده اى که از گناهى استغفار کند که کسى جز خودش از آن با خبر نیست. به راستى مَثَل استغفار به دنبال گناه، مَثَل آبى را ماند که روى آتش ریخته مى شود و آن را خاموش مى کند.7
استغفار در لحظه 90 دقیقه بازی زندگیسهل انگاری در توبه و امروز و فردا کردن آن دو خطر عمده را به دنبال دارد که اگر کسی از یکى نجات پیدا کند، شاید از خطر دیگر نجات نیابد. خطر اول : رسیدن مرگ ناگهانی: در واقع اولین خطرى که آدمى را تهدید مى کند و چه بسا نمى گذارد انسان به توفیق توبه دست یابد، رسیدن اجل و مرگ ناگهانى است، گناه مى کند و امروز و فردا مى کند و بر این باور است که در آینده توبه خواهد کرد. اما اجل از راه مى رسد و بین او و توبه فاصله مى اندازد و نمى گذارد توبه کند. پیامبر بزرگوار اسلام ، حضرت محمد صلى الله علیه و آله مى فرمایند: توبه را به تاءخیر نیندازید، زیرا مرگ ناگهانى فرامى رسد.8 بازگشت به آغوش پر مهر الهی و پشیمانی از گناهان جا و مکان نمی شناسد. چنانچه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن پربارى مى فرمایند: زیاد استغفار کنید، در خانه ها و مجالستان، سر سفره ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت و آمدهایتان و هر جا که بودید ( استغفار نمایید ). چرا که شما نمى دانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى شود خطر دوم : تباه شدن روح ایمان : هیچ چیزى بیشتر از گناه قلب و دل انسان را تباه و فاسد نمى کند، زیرا دل انسان مرتکب گناهى مى شود و بر آن اصرار مى ورزد تا این که سخن حق و موعظه در او اثر نمى کند. حضرت امیرالم? منین على علیه السلام مى فرمایند: بر هر بنده اى چهل پرده کشیده است تا وقتى چهل گناه کبیره مرتکب شد، چون مرتکب چهل گناه کبیره شد، پرده ها از او برداشته مى شوند، آنگاه خدا به آن فرشته ها وحى فرماید که : بنده ام را به بالهاى خود بپوشانید، فرشتگان او را با بالهاى خود مى پوشانند، سپس آن بنده کار زشتى را نگذارد جز آن که مرتکب شود، تا آنجا که مرتکب شود، تا آنجا که به ارتکاب زشتکارى میان مردم ببالد. آنگاه فرشتگان گویند: پروردگارا! این بنده تو هر عملى را مرتکب مى شود و ما از اعمال او خجالت مى کشیم . خداى عزوجل به آنها وحى فرماید: بالهاى خود را از او بردارید و چون کارش بدینجا کشید، بنیان دشمنى با ما گذارد و آنگاه است که پرده او در آسمان و زمین دریده مى شود. سپس فرشتگان گویند: پروردگارا ، این بنده تو پرده دریده مانده است . خداى عزوجل به آنها وحى فرماید: اگر خدا در او نیاز و توجهى مى دید، به شما دستور نمى داد بالهاى خود را از او بردارید.9 برخی زمان ها در پاک شدن گناهان ما م?ثرند که در این جا با پاره ای از آن ها اشاره می کنیم : ماه شعبان10 و رمضان11 با گرفتن روزه و شب قدر، هنگام دادرسی از مظلوم و بر طرف نمودن اندوه م?منان،12 هنگام غصه خوردن به جهت مردن،13 هنگام رفتن به مسجد برای انجام نماز بعد از اذان م?ذن،14 هنگام تلاوت قرآن،15 هنگام گریه بر مصائب امام حسین (علیه السلام)16 هنگام گناه نکردن در مکان خلوت به جهت شرمساری از خداوند،17 تلاش برای بر آورده شدن احتیاجات م?من مریض،18 هنگام نگاه کردن به خانه خدا (کعبه)19 هنگام خواندن نماز شب در قنوت نماز وتر، هنگام صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد20 از مجموع روایاتى که در فضیلت استغفار روایت شده است ، استفاده مى شود که آثار مادّى و برکات معنوىِ استغفار براى کسى است که زیاد و پى درپى، شب و روز، در هر حال و همه جا، از خدا عذرخواهى کرده و آمرزش طلبد. [ سه شنبه 91/7/18 ] [ 3:44 عصر ] [ علی فغانی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |