سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

 

حسادت ؛‌ آثار و راه‌های درمان

 خداوند متعال خواهان جسم، ذهن و روحی سالم برای انسان هاست تا زندگی پر نشاط و با طراوتی داشته باشند، اما برخی ذهنیت های نادرست ، شرایط مطلوب رفتار انسانی را بر هم می ریزد.

یکی از این رفتارهای نا مطلوب و ذهنیت های نادرست ، حسادت است که ضروری است عوامل پیدایش و رشد آن در خانواده ، جامعه و مهم تر از این دو در خود شخص بررسی شده و به دلیل اثرات بد جسمی و روحی که برای فرد به همراه دارد ، با روش های علمی و اخلاقی از بروز آن جلوگیری و در صورت ابتلا ، در جهت ریشه کنی این معضل اقدام کرد.

مقدمه

 «حسادت » یک عکس العمل هیجانی است که تقریباً از دو سالگی شروع و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگ سالی ادامه یابد و البته با توجه به الگوهای مختلف فرهنگی، به شکل های متفاوتی جلوه گر شود.

 این حسادت درکودکان، پاسخی طبیعی به محرک هاست و زمانی ایجاد می شود که عاطفه یا محبتی را از دست داده باشند.

در حسادت، غالباً نوعی ترس وجود دارد، زیرا حسود احساس می کند که دیگری ،عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبت به وی به خطر انداخته و یا مقامی را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، احراز کرده است، بنابراین، موقعیتی که حسادت را برمی انگیزد، معمولاً یک موقعیت اجتماعی است.

کودکان در ابتدا، از این حس درونی (حسادت) و علل پیدایش و پیامدهای آن را در رفتار خود، اطلاع ندارند و نمی دانند که چرا رفتارهای آنان تغییر کرده است. در واقع رفتارهای کودک حسود تا حدودی ناآگاهانه است ، ولی با رشد عقلی و نزدیک شدن به دوران نوجوانی و جوانی و پس از آن تا بزرگسالی و کسب تجربه ، به علل و انگیزه های رفتار حسادت آمیز خود پی می برند.

به همین دلیل در اسلام ، رفتارهای حسادت آمیز پس از بلوغ مورد تکلیف قرار گرفته و فرد وظیفه دارد آن ها را مهار کند.

منشأ حسادت

 محرک های حسادت در وجود هر شخص بستگی به موقعیت ها، شرایط محیطی و روابط اجتماعی دارد که به ویژه باید در وجود اشخاص جست و جو کرد. در این جا به برخی از این موارد اشاره می کنیم:

الف - خانواده و تفاوت های فردی؛ رقابت یکی از فرزندان نسبت به سایر خواهران و برادران، یکی از زمینه های مساعد و عمده رشد حسادت در کودکان است و والدین آن را طبیعی می دانند.

- حسادت اولین فرزند نسبت به کودکان بعدی ، زیرا تاکنون تمام محبت و توجه والدین را به خود اختصاص داده بود و حال با تولد فرزند دوم، این فرصت از او گرفته می شود .

- حسادت درخانواده های 2 یا 3 فرزندی، بیش از خانواده های پرجمعیت است.

- توجه افراطی و نگرانی و مراقبت بیش از حد به بچه ها ، حسادت بین کودکان را به همراه دارد.

- شیوه منظم و ثابت در تربیت فرزند در مقایسه با والدینی که برخورد بی ثبات و متغیر دارند ، رفتار های حسادت آمیز در فرزند را افزایش می دهد.

- حسادت در بین دختران بیشتر از پسران است.

- حسادت در بین فرزندان باهوش تر بیشتر است.

 

ب - برخوردهای تبعیض آمیز مانند «امتیاز و تبعیض » حسادت را به همراه خواهد داشت.کسی که نسبت به دیگران از امتیاز ویژه ای برخوردار است در معرض حسادت قرار می گیرد.

امام علی (ع) فرموده است: «کل ذی رتبه سنیه محسود؛ هر شخص دارای امتیاز و رتبه شایسته، مورد حسادت واقع می شود. » (1)

برخی از پدران و مادران به دلایل گوناگون، بعضی از فرزندان را بر خواهران و برادران خود ترجیح داده، مورد توجه و محبت بیشتری قرار می دهند. گاهی جنسیت فرزندان عامل تبعیض می شود، مثلاً مادران با پسران خود صمیمی هستند و پدران بیشترین محبت خود را متوجه دختران می کنند. در نتیجه، فرزندی که از طرف یکی از والدین محبت کمتر و رفتار ناعادلانه می بیند، نسبت به فرزند دیگر حسادت داشته و ازاو متنفر 
می شود.

 گاهی والدین برخی از فرزندان خود را به دلیل زیباتر، باهوش تر، زرنگ تر، ساکت تر ، عاطفی تر بودن و یا به دلیل معلولیت جسمی و ذهنی مورد محبت بیشتر قرار می دهند و در نتیجه درخواست های این کودکان سریع تر مورد پذیرش واقع می شود ، این چنین رفتار ها برای سایر فرزندان، تبعیضی آشکار تلقی گشته، آنان را به حسادت وامی دارد.

 ج - احساس محرومیت ، یعنی شرایطی که کودک احساس می کند از دارایی مادی و یا عاطفی محروم شده ، مثلاً اسباب بازی، لباس یا هر شیء مورد علاقه دیگری ممکن است زمینه به وجود آمدن حسادت کودک را نسبت به دیگری فراهم آورد.

ادامه مطلب...

[ جمعه 91/1/11 ] [ 12:35 عصر ] [ علی فغانی ]

بهترین اعمال ؛ انتظار فرج امام زمان (ع)

 

در روایات اسلامی مقام و منزلت والایی برای منتظران موعود آمده است که گاه انسان را به تعجب وا می دارد . چگونه ممکن است عملی در ظاهر ساده از چنین فضیلتی برخوردار باشد . توجه به فلسفه انتظار و وظایفی که برای منتظران واقعی آن حضرت بر شمرده شده ، پاسخ این سوال را روشن
 می سازد :

1-  از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است که فرمودند :  برترین عبادتها انتظار فرج است .

2-  همچنین رسول اکرم فرمودند :  برترین جهاد امت من انتظار فرج است .

3- شیخ صدوق  از امیرالمؤمنین (علیه السلام ) نقل می کند که آن حضرت فرمودند :

 منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند نا امید نشوید ؛ بدرستی که خوشایند ترین اعمال نزد خداوند صاحب عزت و جلال ، انتظار فرج است .

4- درکتاب خصال از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که آن حضرت به نقل از 
پدران بزرگوارشان فرمود :  منتظر امر ما ، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد .

5- در کمال الدین به نقل از امام صادق ( علیه السلام ) روایت دیگری در فضیلت انتظار به این شرح وارد شده است : خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین می شوند .

     با روایات یاد شده ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا انتظار ، از این فضیلت برجسته برخوردار است ؟ برای رسیدن به یک پاسخ مناسب ، چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد :

1- انتظار حلقه ارتباط شیعه با امام معصوم : همان طور که می دانید " ولایت " و " امامت"  مکمل یک دیگر و رکن اساسی مکتب تشیع است . اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتبهاست . از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضیلتها و شرط قبولی همه اعمال عبادی است . البته انتظار به معنای درست آن ، یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) ،که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فیض الهی ، زنده وشاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریاد رس آنها در گرفتاریها و نا ملایمات است .

2- معیار ارزش انسانها : آرزوها و آمال انسانها معیار خوبی برای سنجش رشد کمال و تعالی آنهاست ، تا آنجا که برخی می گویند : بگو چه آرزوئی داری تا بگویم کیستی ؟ آرزوهای متعالی و ارزشمند نشان از کمال روح و رشد شخصیت انسانها و بلندای همت آنان دارد . به عکس ، آرزوهای حقیر و
 بی اهمیت حکایت از بی همتی و عدم رشد افراد می کند . امام علی (ع) در همین زمینه می فرمایند :  ارزش مرد به اندازه همت اوست . پس از این مقدمه می توان گفت چون انسان منتظر ، برترین و
 ارزشمند ترین آرزوها را داراست ، به طور طبیعی از بهترین و والاترین ارزشها نیز برخوردار است . آرزوی نهائی انسان منتظر ، حاکمیت دین خدا و مکتب اهل بیت در سراسر دنیا ، استقرار حکومت صالحان و مستضعفان در تمام جهان ، کوتاه شدن دست ظالمان و مستکبران ، برقراری نظام قسط و عدل بر پهنه زمین و گسترش امنیت و رفاه در این کره خاکی است .

3-  عامل پویایی فرد و جامعه : انتظار نقش مهمی در سازندگی و پویایی فرد و جامعه در زمان غیبت دارد و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او در نظرگرفته شده عمل کند ، به الگوی مطلوب انسان مومن دست یافته و به جایگاه و مرتبه والائی خواهد رسید . به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار ، به همان شأن و منزلتی که مورد نظر دین اسلام است و به بالاترین نقطه کمال نائل خواهد شد. ( برگرفته از ماهنامه موعود ، شماره 28)

چرا «احب الاعمال الی الله انتظار الفرج» ؟

     دلیل برتری انتظار فرج نسبت به دیگر اعمال، عدالت خواهى و حقیقت‏جویى است که در فطرت
 انسان ها نهاده شده است، زیرا آن حضرت با ظهور خویش، حق را احیا و عدالت را در جامعه حاکم خواهد ساخت. دعا براى تعجیل در ظهور ایشان، رسیدن به آرزوهایی است که بشر تشنه رسیدن به آن بوده است.

     انتظار اعتقادى است در گرو عمل، عمل کردن به آنچه که فرهنگ انتظار ایجاب مى‏کند.
رسول اکرم(ص) مى‏فرماید: افضل اعمال امتى، انتظار الفرج؛ برترین عملها، انتظار فرج است. (مجمع البحرین فخر الدین طریحى، مقدمه و تصحیح آیت‏الله شهاب الدین مرعشى نجفى(ره) ص 57)
بنابراین انتظار را می توان از دشوارترین تکالیف شرعى محسوب کرد. کشف ویژگى " انتظار" هضم چرایى عظمت پاداش منتظران را آسان‏تر مى‏کند. امام على(ع) مى‏فرماید: المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیل الله ، منتظر امر ما بسان کسى است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد.
 (بحارالانوار، ج 52 ، ص 123)

     جوهر اصلى انتظار، آمادگی است و وظیفه منتظران، در سر داشتن و آماده بودن برای قیام و ظهور مهدى(عج) است . این آمادگى به چه صورت باید باشد ؟

1ـ آراسته شدن به عدالت و تقوا : فرد منتظر باید به زیور عدالت، تقوا و پارسایى مجهز باشد ، پیرو واقعى و صدیق حضرت ولى عصر(عج) کسى است که رفتار و مکتب را الگوى عملى خود قرار دهد.
 رسول خدا(ص) در توصیف اوج مجاهدت و دین داری منتظران مهدى مى‏فرماید: لاحدهم اشدّ بقیة على دینه من خرط القتاد فى اللیلة الظلماء، او کالقابص على جمر الغضا، اولئک مصابیح الدجى؛ ... هریک از ایشان بیش از کسى که بر زجر پوست کندن درخت خاردار با دست خالى در شب تاریک یا نگاهدارى آتش سوزان چوب درخت در کف دست صبر مى‏کند در دیندارى خود استقامت و پایدارى مى‏ورزد، به راستى که آنان چراغ هدایت در شب‏هاى ظلمانى‏اند.(بحارالانوار، ج 52 ،ص 124)
اگر فردى بتواند با اجتناب از معاصى ، ملکه عدالت را در خود بپروراند و با حفظ تعادل در میان قواى نفسانى خود، ارکان حیات اخلاقى را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه مى‏تواند در عصر ظهور که عصر استقرار عدل است، خود رابا شرایط جدید هماهنگ سازد.

2ـ آراسته شدن به بردبارى: فرد منتظر باید صبور و با استقامت باشد : زیرا با توجه به گزارش تاریخى از عصر ظهور (اکمال الدین، ج 1، ب 23، حدیث 1، الارشاد مفید، ص 318 و الاحتجاج الطبرسى، ج 2، ص 318). در دوران ظهور فشار زاید الوصفى بر منتظران مخلص و صدیق مهدى موعود وارد مى‏شود، که مقاومت و پایدارى در چنین شرایطى به توان بالاى روحى نیازمند است. منتظران باید باتلاش بیشتر به درجات بالاى صبر نایل آیند.


3ـ تلاش در جهت اصلاح جامعه : فرد منتظر باید به سهم خود در راه اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بکوشد، آن که منتظر مصلح جهانى است، خود نیز باید صالح باشد، امر به معروف و نهى از منکر کند. منتظر مهدى(عج) در برابر فساد و ستم حکومت‏هاى جور بى تفاوت نیست و مؤید آنان نیز نمى‏باشد . پیامبر اکرم(ص) در خصوص وظایف منتظران مهدى مى‏فرماید:
طوبى لمن ادرک قائم اهل بیتى و هو مقتد به قبل قیامه، یتولى ولیه و یتبرأ من عدوه و یتولى الائمة الهادیة من قبله، اولئک رفقائى و ذوو ودّى و مودّتى و اکرم امتى علىّ ؛ خوشا به حال کسى که به حضور قائم برسد و حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد، آنکه با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و مخالف است و با رهبران و پیشوایان هدایتگر پیش از او نیز دوست است، اینان همنشین و دوستان من وگرامى‏ترین امت در نزد من هستند. (بحارالانوار، ج 52، ص 130)
     انتظار فرج در واقع، انتظار حکومت جهانى اسلام است، انتظار تشکیل حکومت توحیدى در سطح جامعه است، انتظار تحقق عدالت است، انتظار وراثت زمین و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراین
 " انتظار" نه به معناى " نشستن و دعا کردن " است، " انتظار" یعنى " برخاستن و دعا کردن "، یعنى بکوشیم هر چه بهتر دین اسلام را به عنوان یک دین توحیدى فراگیر بشناسیم، بفهمیم و خود و جامعه را بر اساس آن پیش ببریم ، این همان زمینه‏سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است. 
آثار و نتایج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگی او برای ظهور است و این آمادگی میسر نمی شود مگر از طریق نزدیکی، سنخیت و همانند سازی شخصیت و ترتیب دادن زندگی خود آن طور که مورد رضای آن حضرت(عج) باشد. به طور کلى هر انسان داراى سه مرتبه وجودى است : افکار، صفات و اعمال و هیچ انسانى از این قاعده مستثنى نیست ، حتى ائمه معصومین (ع) .

      ارتباط و نزدیکى به هر انسان نیز تنها از همین طریق ممکن است یعنى اگر کسى بخواهد به انسان دیگرى نزدیک شود، چاره‏اى ندارد جز این که بکوشد ابتدا افکار، باورهای آن شخص را بشناسد نماید و خود را از جهت فکرى با آن شخص هماهنگ نماید و سپس بکوشد که از جهت صفات و کمالات اخلاقى میان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نماید. ما به عنوان شیعه و پیرو اهل بیت عصمت و طهارت (ع) وظیفه داریم ابتدا کیفیت اعتقاد، باورها، صفات، کمالات، نوع منش معصومین را بشناسیم و در مرتبه بعد بکوشیم زندگى، باورها و اعمال خود را به ایشان نزدیک نماییم تا از این طریق شیعه و پیرو واقعى آنها باشیم .

     مقصود از انتظار فرج، امید ودلبستگى به مهدى (عج) است. بنابراین انتظار فرج ، مقصود دین وبه تعبیر شهید مطهرى، انتظارى سازنده و نگه‏دارنده، تعهدآور و تحرک‏بخش است، به گونه‏اى که خود نوعى عبادت و حق‏پرستى است.

شایسته است منتظر واقعى مهدى(عج) چندین خصوصیت را دارا باشد:

1- عمل به تکالیف دینى و احکام الهی

2- محزون بودن به علت محروم بودن از زیارت آن وجود مبارک

3-  خواندن دعای عهد براى تقویت ارتباط با امام (ع)

4- جلوه گر شدن انتظار فرج آن حضرت در ظاهر و باطن  

     انتظار فرج در حقیقت ، خود فرج است زیرا کسى که منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر اوست ، زندگى خود را بر اساس عدل و داد استوار مى‏سازد و او انسانى است که حضور و غیبت امام در نحوه رفتار و سیر و سلوکش تفاوتى ندارد وپیش از تشکیل حکومت عدل او سعی می کند چنین حکومتى را در زندگى خود پایدار کند. انتظار فرج تعهدآفرین و مسؤولیت‏ساز است و با بى‏تفاوتى و بى‏اعتنایى به سرنوشت بشر و حقیقت و فضلیت منافات دارد.

به طور خلاصه انتظار فرج یعنى:

الف) ایمان به امامت و رهبرى الهى و معرفت امام معصوم و عادل

ب) عشق به عدالت وارزش‏هاى انسانى

ج) امیدواری به آینده‏اى روشن

د) تلاش براى برقرارى حکومتى عدل گستر

   ه) تقویت روحیه تعهد و مسؤولیت‏پذیری

   و) رعایت موازین و قوانین دینى و اخلاقى.


[ جمعه 91/1/11 ] [ 12:32 عصر ] [ علی فغانی ]

جوان خوبی بودهمیشه وقتی صدای اذان را می شنید به مسجد می رفت و نمازش

را با پیامبر به جماعت می خواند اما یک عیب بزرگ داشت وان این بود که گاهی 

دزدی می کرد.واین برایش عادت شده بود.

شبی برای دزدی ازدیواری بالا رفت از بالای دیوار خانه را برای دستبرد بازرسی می

کرد که ازپنجره خانه چشمش به زنی جوان افتادکه درخانه تنها بود .

ابلیس همان که گفته اگردو نامحرم دریک جا باشند نفر سوم من هستم وسوسه

اش راشروع کرده بود به جوان نهیب می زد که  شب است وتاریکی . وزنی زیباوتنها

وفرصتی طلایی که شاید دیگر پیش نیاید .

جوان بین وسوسه های دلفریب ابلیس وندای وجدان وایمانش درکشمکش بود.

صدایی دردرونش می گفت ازخدا ورسولش خجالت بکش دزدی که می کنی دیگر

خودت رابه زنا الوده مکن.

بالاخره وجدان وایمان پیروزشدند.جوان ازدیوار پایین امد به خانه رفت وخوابید.

صدای اذان که بلند شد جوان راهی مسجد شدونماز رابه پیامبراقتداکرد.

نمازجماعت تمام شده بودومی رفت تانمازگزاران پراکنده شوند که صدای زنی

درصحن مسجد پیچید.

یارسول الله من زنی بیوه ام وتنها زندگی می کنم دیشب دزدی به خانه ام امده بود

که تاصبح ازترس چون بید لرزیدم .

پیامبرفرمود:ایا دزد را شناختی ؟

جوان که ماجرای دیشب رابه کل فراموش کرده بودبه خود امدکفش هایش رادر

دست گرفت واماده فرارشد.

زن گفت : نه یا رسول الله هواتاریک بود نشناختمش.

پیامبرفرمود: من چه کارمی توانم برایت انجام دهم ؟

زن گفت : برایم شوهری پیدا کن که تنها نباشم.

پیامبرجوان راصداکرد وپرسید: زن داری؟

جوان گفت : نه یا رسول الله.

سپس پیامبر رحمت با لبخند درگوشش فرمود: می شناسی که!

جوان از شرم زمین رامی نگریست.

پیامبربه زن فرمود: برایت همسری یافته ام ببین می پسندی؟

زن گفت : همسری راکه پیامبر برایم برگزیده ندیده می پسندم.

این حکایت راحاج اقا دانشمند در تفسیر ایه زیر ازسوره طلاق بیان کرده اند.

ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب.

وهرکس خداترس شودخداراه بیرون شدن(ازگناهان وبلاوحوادث سخت عالم را)براو میگشایدوازجایی که گمان نبرد به اوروزی می دهد.


[ سه شنبه 91/1/8 ] [ 6:42 صبح ] [ رضا اشرفی ]

ازرسول خدا علت نمازهای پنجگانه را که درپنج وقت واجب شده پرسیدند.

حضرت فرمود:علت وجوب نماز ظهر این است که در هنگام زوال افتاب (ظهر)همه چیز خداوند سبحان راتسبیح می گویندو

به حمد او مشغول می شوندمگر عرش خدا.

 در این وقت خداوند بر من صلوات می فرستدودر این ساعت خداوند نماز را بر من وامتم واجب ساخت.

ازاین روست که خداوند می فرماید: نماز را وقت زوال افتاب تا اول تاریکی به پا دارواین ساعتی است که جهنمیان رادر قیامت

به جهنم می برند.پس دراین ساعت هر مومنی درحال رکوع وسجود وقیام باشدخداوند سبحان جسدش رابراتش جهنم حرام

می گرداند.

علت وجوب نماز عصراین است که حضرت ادم دراین ساعت ازان میوه خوردوخداوند اورا ازبهشت دنیا اخراج کردوبه

فرزندان اونمازعصررافرمان داد.

واما علت وجوب نمازمغرب وان ساعتی است که خدا توبه ادم راقبول کرد وادم سه رکعت نماز خواندوخدا این نمازرابرامت من

واجب فرمودودراین ساعت دعا مستجاب می شود.

واما نماز عشاء همانادرقبر وقیامت تاریکی همه جارافراگرفته است پروردگارم به من وامتم نماز عشاءرا واجب فرموده برای

نورانیت قبروقیامت وان نوریکه درپل صراط به من وامتم داده می شود...ازاین نمازاست.وهرکس قدمی درراه نماز عشاء

برداردخداوند بدنش رابراتش جهنم حرام می گرداند.

منبع:عبد شکورص15


[ سه شنبه 91/1/8 ] [ 6:27 صبح ] [ رضا اشرفی ]

موسی (ع) کرم خاکی را دید گفت :خدایا ما انسانها ودیگر مخلوقات را افریدی درست دیگر چرا این کرم را افریدی ؟

خطاب امد موسی تو برای اولین بار ازمن می پرسی که چرا این کرم را افریده ام.در حالیکه این کرم تا حالا هزاران بار از من

پرسیده است خدایا مرا افریدی درست دیگر چرا موسی را افریدی.


[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 11:25 عصر ] [ رضا اشرفی ]

هرچه بود مثل خیلی ازماها عصبانیتش رابه خانه اورده بود.وبا بهانه گیری هایش کفر زنش را نیز در اورده بود.

واکنون خانه در اتش خشم مرد می سوخت.

ومی رفت تا دود این اتش که خود مرد بر افروخته بود چشمانش را کور کند.

نا گهان مرد ناخواسته لیوان رابه طرف همسرش پرتاب کرد .

واکنون صورت زیبای همسرش غرق درخون بود.وهیولای درون مرد ارام وخاموش شده بود.

سکوت بر خانه حکمرانی می کردو مرد هنوز گیج ومبهوت به نقطه ای خیره بود .

نمی دانم چقدر طول کشید تا مرد به خود بیاید .

مانده بود چه کند؟ جواب خانواده همسرش راچه دهد؟ ...

حتما قصاص می شد.اما او هنوز جوان بود وزندگی را دوست داشت.

باید نقشه ای می کشید که زنده می ماند وسرزنش نمی شد.اما هر چه به مغز خود فشار اورد چیزی به ذهنش نیامد.

یاد دوست صمیمی اش افتاد.هرچند مدت زیادی بود که همدیگرراندیده بودند ولی جز او به کسی اعتماد نداشت .

باید از او کمک می گرفت.راهی خانه دوستش شد .

دوستش بعداز شنیدن ماجرا در فکر این بود تا هر طور شده به او کمک کند.    

ساعت ها بود که در فکر بود وبه دنبال راهی بودتا دوستش را از این مهکه نجات دهد.

ناگهان فکری به ذهنش رسید .یه فکر خوب وعالی.

به دوستش گفت : به شهر می روی جوانی می یابی او رابا مکر وحیله به خانه خویش می بری .او را می کشی وجسدش را در کنارجسد همسرت می گذاری و....

سپس نزد پدر زن وخانواده همسرت می روی ومی گویی به خانه که امدم دیدم زنم با غریبه ای در خانه تنهاست و....

نتوانستم این ننگ راتحمل کنم وهر دو انها را کشتم.

نقشه خوبی بود .(به قول امروزی ها مو لای درزش نمی رفت.)

خود مرد نیز این نقشه را پسندید ولی متعجب بود که چرا این فکر به ذهن خودش نرسیده بود.

خانواده همسرش بابهت به حرف هایش گوش می دادند.وعرق شرم بر چهره پدر دختر نشسته بودارزو می کرد زمین دهان باز

کند واو را ببلعد.

ظاهرا همه چیز به خوبی پیش رفته بود.دیگر هیچ کس اورا سرزنش نمی کرد.در اولین فرصت  باید برای تشکر از دوستش

پیش او می رفت.

اما در دل ان دوست غوغایی برپا بود .شب به نیمه رسیده بود .وتنها پسرش هنوز برنگشته بود .


[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 11:23 عصر ] [ رضا اشرفی ]

ازابوسعید بسطامی (ازعرفای قرن دوم هجری ) نقل است که می گفت : روزی مردی نزدم امد وپرسید که کجا می روی ؟

گفتم : به حج.

سوال کرد چه داری؟

جواب دادم دویست درهم.

گفت :ان را به من بده وهفت بار گرد من بگرد که بچه های کوچک دارم ودست تنگم .که حج تو این است.

ومن چنان کردم وباز گشتم.

منبع :گاهی به اسمان نگاه کن ص19


[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 6:15 صبح ] [ رضا اشرفی ]

حاج شیخ رجبعلی خیاط ذکر(( یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد وال محمد ))را

بعد ازدیدن نامحرم بسیار موثر می دانسته وبارها این ذکرراسفارش وتوصیه نموده اند.

منبع:اذکارنافعه ص94


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:38 صبح ] [ رضا اشرفی ]

سیاه بودیپش پیامبرامدبادلی گرفته پرسید:ایاسیاه پوستان نیزبه بهشت می روند؟

پیامبرفرمود:اری فرقی بین سیاه وسفیددررفتن به بهشت نیست.

(ان اکرمکم عندالله اتقاکم.هرکه باتقواتراست نزدخداگرامی تراست.)

سیاه گفت:اگراین گونه است که می فرمایید پس چرابرخی ازاصحاب سربه سرمن می گذارند؟

پیامبررحمت برای اینکه دل شکسته وی راشاد کندفرمود:ایاازدواج کرده ای؟

گفت:نه.

پیامبرفرمودتابه خواستگاری دختریکی ازبزرگان برود.

بعد ازخواستگاری وگرفتن بله ازدختر( که ان هم جریان مربوط به خودرادارد)مردسیاه پوست شادمان خدمت پیامبررسید.

پیامبرفرمودتابه بازاربرودووسایل ازدواج راتهیه کند.گفت که پولی ندارد.اصحاب مقداری پول به او دادندواوروانه بازارشد.

دربازارمشغول خریدبودکه صدایی شنید.

جارچی جارمی زد:ای مردم رسول خدافرمان جهادداده اند اماده جهادشوید.

باخوداندیشیدکه درجهادشرکت کندوازدواج باشد برای بعدازجهاد.باپولی که به اوداده بودندشمشیری خریدوراهی جهادشد.

مردی شجاعانه می جنگیدایمانش به اوجسارت وقدرتی شگفت بخشیده بود

یاران کنجکاوانه ازخود می پرسیدنداوکیست که چنین دلاورانه می جنگد؟اما...

امانقابی که برصورت ان دلاورمرد بودجواب این معما رامشکل کرده بود.

شربت شهادت راکه سرکشیدبرای حل معمابه سویش شتافتند.

پیامبرنقاب ازصورت ان شهید برداشت شگفتی حاضران رافراگرفت .

پیامبر محزون وناراحت غرق نظاره جسد ان شهید بودکه شادمانی چهره مبارکش رافراگرفت وروی ازجسدبرگرداند ونگاهش رامتوجه جای دیگری ساخت.

یاران ازحضرت پرسیدند:ای رسول خدا چرابادیدن ان شهیدابتداناراحت سپس شادمان شدیدوروی ازجسدبرگرداندید؟

حضرت فرمود:ناراحت شدم چون چنین اشخاصی درمیان ماهستندکه ماقدرانها رانمی دانیم وسربه سرانها می گذاریم.

شادمان شدم چون ایشان به سعادت واقعی(شهادت)رسیدند.

و دیدم که زنان بهشتی باسرعت به طرف این شهیدمی ایندوگویی برای رسیدن به این شهید مسابقه گذاشته اند وروی ازجسدبرگرداندم تامباداانها خجالت کشیده وازسرعتشان کاسته شود.

(شادی تمامی شهدای اسلام صلوات)

منبع:سخنان استادشهاب کاظمی مدرس دانشگاه همدان


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:34 صبح ] [ رضا اشرفی ]

:

گویند:کافری ازابراهیم (ع)غذایی خواست.

ابراهیم گفت:اگرمسلمان شوی تورامهمان کنم وطعامی دهم.

کافررفت.خداوحی فرستاد که ای ابراهیم ماهفتادسال است که این کافرراروزی می دهیم واگرتو یک شب اوراغذا می

دادی وازدین اونمی پرسیدی چه می شد؟

ابراهیم درپی ان کافررفت اوراباز اورد وغذاداد.

کافرگفت:چه شدکه ازحرف خود برگشتی وبرایم سفره گستردی؟

ابراهیم ماجرارابازگفت.کافرگفت :اگرخدای توچنین کریم ومهربان است پس دین خودرابرمن عرضه کن تاایمان اورم.


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:31 صبح ] [ رضا اشرفی ]
<   <<   6   7   8   9   10      >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 72
بازدید دیروز: 93
کل بازدیدها: 1467699
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد