سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

وبلاگ اختصاصی استاد فغانی سربرگ پیشنهادی خود را برای همایش هم اندیشی موسسه تبیین آفاق تقدیم می کند 

نمونه طراحی شده سربرگ پیشن نویس همایش توسط وبلاگ عشق آباد شهر من

برای دریافت سربرگ با اندازه واقعی لطفا ادرس زیر را در ادرس بار مرورگر خود وارد کنید:
http://www.uploadtak.com/images/i8sleck0o117ewztqo94.jpg 


[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 1:36 صبح ] [ علی فغانی ]

عید سعید فطر و جالی خالی استاد فقید و هنرمندمان علی فغانی

سلام ای غروب غریبانه دل                   سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه‌های جدایی      خداحافظ ای شعر شب‌های روشن
خداحافظ ای شعر شب‌های روشن             خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق              خداحافظ ای عطر شعر شبانه

 عید سعید فطر و جای خال استاد علی فغانی اسطوره اخلاق و ورزش

خداحافظ ای همنشین همیشه                خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی‌مانی ای مانده بی من         تو را می‌سپارم به د‌ل‌های خسته
تو را می‌سپارم به مینای مهتاب                  تو را می‌سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته              تو را می‌سپارم به رویای فردا

از سمت راست تصویر علی شاگرد استاد، تصویر وسطی محمد مهدی فرزند استاد و سمت چپ محمدرضا شاگرد استاد

به شب می‌سپارم تو را تا نسوزد     -    به دل می‌سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد    -    اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من    -         خداحافظ ای سایه‌سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم    -     خداحافظ ای نوبهار همیشه

شعر از: اهورا ایمان

 


[ چهارشنبه 90/6/9 ] [ 2:40 عصر ] [ علی فغانی ]

اویاما بنیانگذار کیوکوشین:
کیوکوشین یعنی حقیقت، حقیقت یعنی زندگی، زندگی یعنی مبارزه

اویاما: کیوکوشین یعنی حقیقت، حقیقت یعنی زندگی، زندگی یعنی مبارزه
   تصویری از استاد عباس و هنرجویان کلاس کیوکوشین کاراته در شهر عشق آباد که در مراسم روز جهانی قدس در راهپیمایی بر علیه رژیم جعلی و دروغین اسرائیل و حمایت از مردم مظلوم و مسلمان فلسطین؛ گرفته شده است که حاکی از ارزشی بودن کلاس های ورزشی و ورزشکاران در شهر عشق آباد می باشد.
تصویری از فعالیت کیوکوشین در شهر عشق آباد زادگاه استاد علی فغانی
     با سلام و درود فراوان به مردم غیور و بزرگوار شهر عشق آباد از توابع شهرستان طبس، زادگاه استاد فقید و فرزانه جناب سرهنگ علی فغانی؛ از آنجاییاستاد علاقه فوق العاده به زادگاه خود داشتند قطعا" مردم نجیب و دوست داشتنی عشق آباد مردمی فهیم و دارای استعدادهای فوق العاده هستند لذا بر آن شدیم تا عکسی از اعضای تیم کیوکوشین کاراته شهر عشق آباد را در وبلاگ فرهنگی ارزشی عشق آباد شهر من یادگار استاد عزیزمان به نمایش بگذاریم تا بدینوسیله از تلاش ها و علاقمندیهای آن شهر نسبت به استاد قدردانی کنیم و از این به بعد نیز خوشحال خواهیم شد از فعالیت های شهر عشق آباد در وبلاگ یادگار استاد که اکنون توسط فرزند برومند ایشان آقا محمد مهدی و اینجانب شاگرد کوچک استاد محمد رضا؛ اداره می شود؛ استفاده نماییم

[ سه شنبه 90/6/8 ] [ 5:45 عصر ] [ علی فغانی ]

متن کامل وصیت نامه استاد فقید و فرزانه علی فغانی خطاب به فرزندان خود و فرزندان ایران زمین

وصیت نامه استاد علی فغانی

 

        فرزندان دلبندم، ( محمد مهدی ، زهرا و محدثه ) و کلیه فرزندان ایران اسلامی سلامی دلپذیرتر از نسیم بهاری و خوشبوتر از گل‌های کوهساری و گرمتر از چشمه خورشید و روشنتر از سپیده‌دمان به شما تقدیم می‌دارم؛ سلامی برخاسته از پرده جان، سلامی پرورده شور و اشتیاق. گرامی فرزندانم، ای شکوفه آرزو و بهار امیدم، امید آن دارم که چون باد همیشه تکاپوگر و چون برق، همواره ظلمت‌شکاف و چون مهر، همیشه پرتو‌افشان و چون بدر، هماره شب‌زنده‌دار و چون شباهنگ همه شب سحرخیز باشی. ای دل‌پسندان دلخواه، دلم می‌خواهد چون ستاره بر لب بام هستی بدرخشید و چون کهکشان از افق‌های بلند بتابید؛ چون قلّه هیمالیا، بر آسمان سرکشی و چون شفق، نور آفتاب را در سینه خود نگهدارید؛ چون ارواح پاک از فرط صفا به عرش پر گیرید و چون مسیح بر آسمان عروج کنید؛ چون امواج یک لحظه از حرکت باز‌نایستید؛ چون دریا عمیق و بی‌کران باشید. دلم می‌خواهد چون صدف، پر گوهر اما خاموش باشید؛ چون براق، مرکب جان خویش گردید و آسمان‌ها را درنوردید تا پیمبر جانتان را به معراج قُرب جانان برسانید. دلم می‌خواهد در اخلاص، سلمان و در زهد اباذر و در اسرار، کمیل و در شوق و استقامت حجر بن عدی، در بیان حجّت، هشام بن حکم و در علم و حکمت، مؤمن الطّاق و در عرفان و عمل اویس قَرن و در صبر و ثبات، زینب زمان باشید. نور چشمانم، چشم دارم که کم از ذره نباشید که با همه خردی، همتی بلند دارد و تا به آفتاب نرسد، پای از سیر و دست از طلب نکشد. ذر? خرد به خورشید رسید از سبـکی ماند سرگشـته به راه آن که سبـک‌بار نشد آشنا باش کزین پـرده خبرها شنـوی گوش بیـگانه ز اسرار، خبـر‌دار نشد می‌خواهم کم از نحل نباشید، نمی‌بینید که با همه ضعف و ناتوانی چه شیرین‌کار و سازمان‌دیده و پرتلاش، دوست‌نواز و دشمن‌گداز است. جز از گل‌های پاک ننوشد؛ از گل‌های هرزه و بدبو بپرهیزد و جز بر گیاهان پاک ننشیند و برنخیزد. می‌خواهم دریا باشی نه حباب، دریا باشی که قطرات سرگردان باران و رودهای بی‌قرار و جوی‌ها و نهرهای بی‌پناه را در سینه خود جای دهید و از الطاف بی‌دریغ خویش همه را بهره‌مند سازید، حباب نباشید که سبک‌مایه و تنگ‌حوصله بوده، از پروا آکنده باشید که فرجام هوا زوال و فناست. حباب آسا هوای خودنمائی کرد دلتنگم شدم هم صحبت دریا چو ترک این هوا کردم چو دریا باشید که ظاهرش از باطنش بهتر است؛ نه چون حباب که ظاهری آراسته دارد و باطنی خراب، بر باطن تهی خویش پرده از ریا و تزویر کشیده و سر به کبریائی برافراخته است و بدین جهت است که بد‌عاقبت است؛ نسیمی پرده‌اش بدرد و بادی آبرویش ببرد. می‌خواهم چون شمیم گل‌های کوهستانی باشید که از خود به‌درمی‌رود و به نقطه‌های دور پراکنده می‌گردد تا از عطر خویش دل‌های پریشان را جمع و جان‌های محزون را شاد و شکفته سازد و مبادا هرگز چون شعله به گِرد خویش پیچی و چون گردباد خودمحور باشید، نبینید که شعله از خودخواهی، دور و نزدیک را بسوزد تا خود برافروزد و گردباد از خودمحوری، غبار برانگیزد و فضا را تیره سازد؟! فرزندان دلبندم، نصیحتی خواسته بودید، چند جمله می‌نویسم شاید از آن میانه یکی کارگر افتد و تو را می‌سزد که اندرز پدرتان را به جان بپذیرید که هم شماشایسته و عاشقید و هم من، دلسوز و مشفق. فرزندانم، بزرگترین مانع رسیدن به کمال آلوده بودن به گناه است که گناه سمّ قتّال است و اسباب وبال. هر اندازه از گناه فاصله گیری، به خدا نزدیک شوی و هر چه بیشتر گناه را ترک کنی، رضای حق را بهتر جذب کنی. حافظ می‌گوید: در ره منزل لیـلی که خطرهاست در آن شرط اول قـدم آنست که مجنـــون باشی غوطه در اشک بزن، کاهل طریقت گویند پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز! عزیزانم، اول‌گام راهیان طریق حق، اطاعت فرمان و ترک عصیان است. جائی که صفی‌الله را با ترک اولائی ز بهشت می‌رانند؛ چگونه آلودگان را با آن همه گناه به بهشت فراخوانند؟! اگر می‌خواهی به قرب خدا رسی؛ باید ترک هوا کنی که صاحبان گناه، آبروئی ندارند و آنان را به کعبه رضای حق راهی نیست. بیچارگی و واماندگی و بدبختی بشر، همه از معصیت است که گناه، عامل ذلت و باعث نکبت و وسیله سلب توفیق و سبب لغزش از طریق است. دعای کمیل را با تفکر در واژه واژه آن بخوان تا از عواقب شوم گناه آگاه گردی.
      خوب بیندیش که علی(علیه‌السلام) چه می‌گوید و آثار شوم گناه را چگونه بیان می‌فرماید. گاهی گناه، بلا نازل می‌سازد و گاه برکت می‌برد و گاه مانع رفع دعا و اجابت التماس بنده می‌گردد؛ گاهی حلاوت عبادت را از آدمی می‌گیرد که دل از گناه تیره می‌شود و توفیق از انسان دور می‌گردد. آن گاه در پایان دعا، بی‌تابی علی را با همه عصمت و طهارتش بنگر؛ درست چون مجروحی خون از بدن رفته و چون زمین‌خورده‌ای دست و پا شکسته و چون مصدومی در تصادف متلاشی گشته، دست استغاثه برمی‌آورد و فریاد برمی‌دارد و پریشان و بی‌طاقت می‌نالد که خدایا زود باش، شتاب کن، همین شب، همین ساعت، همین لحظه دستم را بگیر که می‌افتم، توفیقم بخش که این زهر هلاکم می‌کند، درمانم کن که این درد هم اکنون مرا می‌کشد. از درد به خود می‌پیچد که هر نفس، خطر مرگ تهدیدش می‌کند، ناله می‌زند و خدا را قسم می‌دهد که: «...ان تهب لی فی هذه اللّیله و فی هذه الساع کلّ جرم اجرمته و کلّ ذنب اذنبته...» راستی چه بی‌انصافی و بزرگ‌ستمی است که انسان با مولای مهربان خویش درافتد و با آن همه عنایت و نوازش و مرحمت که از او می‌بیند، باز جرئت ورزد و فرمان او را مخالفت نماید. آه، چه بی‌شرمی از این بالاتر و چه وقاحتی از این زشت‌تر؟ و چه گستاخی از این رسواتر؟ آه، چه خجلت‌آور است که او با بی‌نیازی، ناز تو کشد و تو با آن همه نیاز، به او پشت کنی!! او تو را فراخواند و تو فاصله گیری و به عقب برگردی؛ او در حق تو، وفا کند در پی وفا، کرم کند بر سر کرم و نعمت دهد پیاپی و نوایت رساند دمادم و تو در حق او، جفا کنی بر سر جفا و جرئت‌ ورزی در پی جرئت!! دعوتش را نپذیری و محبتش را ناسپاسی کنی. کفران ورزی و سرپیچی کنی. وای و صد وای از این جسارت که او تو را جوید و خواند و تو از او در غفلت به سر بری. او به تو رو می‌آرد و تو از او بگریزی. او به گرمی پاسخت گوید و تو دعوتش را اجابت نکنی. عزیز ان من، هر گناهی جسارت به خداست. این همه جسارت را چگونه تحمل می‌کنید؟! آیا روزی می‌توانی آن را تلافی کنید. دعای توبه امام زین العابدین (ع)را بخوانید؛ ببینید و بیندیشید، بخوانید و بازبخوانید. بنگر یدکه چگونه گناه در نظر وی عظیم و غیر‌قابل‌جبران است. می‌فرماید: «اگر آن قدر دستم را به درگاه تو بلند سازم تا بازوانم از پیکر فروافتد و اگر در برابرت به معذرت رکوع روم و آن‌قدر رکوعم را طولانی کنم تا پشتم بشکند و اگر در برابر تو آن‌قدر به خاک افتم تا مهره‌های گردنم از کار افتد و اگر تلافی گناه را همه عمر به جای نان و آب، خاک و خاکستر خورم با این همه شایسته بخشش یک گناه نگردم.» فرزندانم، خوب در گناهان گذشته و حال خویش بیندیشید و همواره آن را به یاد داشته باشید و همواره هراسان و بیمناک باشید که کار گناه وخیم است و عاقبتش نامعلوم. اگر شماآن را فراموش کنید، خدا فراموش نخواهد کرد. هر زمان که حالی دارید، استغفار کنید و از خد آمرزش بخواهید که پیامبر گرامی با عصمت عظیمش هر روز هفتاد بار استغفار می‌کرد. خوف از گناه علامت ایمان است که پیامبر(ص) به اباذر فرمود: «نشان مؤمن آن ست که اگر گناهی کند چنان هراسان باشد که گوئی در کنار صخره‌ای لرزان قرار گرفته که هر لحظه بیم آن می‌رود که آن صخره عظیم فروغلتد و بر او فروافتد.» فرزندم، به خود اجازه هیچ گناهی مده اگرچه خرد و حقیر باشد؛ که هر گناهی مخالفت خداست و مخالفت خدا در هر امر عظیم است و علی(علیه السلام) فرمود: «اشدّ الذنوب ما استخفّ به صاحبه؛ سخت‌ترین گناه گناهی‌ست که گنه‌کار آن را کوچک شمارد.» مگر نه این است که کوه‌های بزرگ از سنگ‌ریزه‌های خرد و دریای بی‌کران از قطرات باران فراهم می‌آید؟ شاعر عرب می‌گوید: خلِّ الذنوب صغیرها و کبیرها فَهُوَ التُّقی لا تُحقِرنَّ صغیرهً ان الجِبال مِن الحِصی و امام بزرگوار موسی بن جعفر(علیه‌السلام) فرمود: «خشم خدا در میان گناهان پنهان است، پس هیچ گناه را مرتکب مشو چه دانی شاید همان گناه کمین‌گاه خشم خداست و تو با ارتکاب آن به خشم خدا دچار خواهی شد.» عزیزانم، گاه یک شعله موجب حریقی بزرگ می‌گردد و کبریتی خرمنی را آتش می‌زند و موئی دیده را کور می‌سازد؛ پس مبادا هیچ گناهی را کوچک شمارید که در دید بزرگان معرفت هر گناهی کبیره است. هر چند که پند در جهان بسیار است پندی دهمتان که گوهری شهوار است مشمار گنه خرد و گر چند کم است یک شعله کم آفت صد نیـــزار است اگرچه سخن به درازا کشید، بگذار سخنی دیگر از زین‌العابدین(علیه‌السلام) که دردشناس و درمان‌دان است، در خطر گناه، برای شمابخوانم که تو فروغ چشم و آرام دل منید و دریغم آید که شمارا از خطرات گناه در حدّ توان خویش آگاه نسازم. دوست دارم که شما را پیش از سقوط در چاه، بیدار سازم تا به چاه نیفتید و اگر خدای ناکرده افتادید، رهائی خویش را به سرعت چاره‌ جوئی و در چاه نمانید که ماندن همان است و هلاکت همان. در مناجات نخستین از مناجات پانزده‌گانه زین‌العابدین(علیه‌السلام) چنین می‌خوانی: «الهی البستنی الخطایا ثوب مذلّتی وَ جَلّلنی التباعد منک لباس مسکنتی و امات قلبی عظیم جنایتی؛ یعنی، خدایا گناهان لباس ذلّت و خواری بر تنم پوشانده و دوری از تو جامه بدبختی و بیچارگی در برم کرده و جنایت بزرگ من، دلم را نه افسرده که مرده ساخته است.» در هر حال مردانه کوشش کن و به هر طریق که می‌توانی از راه مراقبه یا محاکمه یا ندامت و توبه و یا استغفار و التماس، گرد معصیت و غفلت را از آینه دل بزداید و مراقب باشید تا دگر باره غبار بر آن ننشیند. فرزندان محبوبم، از شما که کم گناه کرده‌اید و دلی پاک و باصفا دارید، فراوان التماس دعا دارم. مبادا پدر گنه‌کارتان را فراموش کنید، شما دلبندانم را به خدا می‌سپارم.التماس دعا **پدرتان علی**

یکشنبه 21 شهریور 89 , ساعت 10:34 عصر   

 

 


[ چهارشنبه 90/6/2 ] [ 6:4 عصر ] [ علی فغانی ]

2 تصویر متفاوت از استاد علی فغانی و فرزندش محمد مهدی

 با سلام خدمت دوستان خوب و پاکم امیدوارم در این ماه عزیز نهایت استفاده را از توفیقاتی که خدای متعال قرارداده برده باشید. مطلبی بود که می خواستم بدانید البته قبل از آن یادی از پدرم می کنم:
   پدر بزرگوار و مهربانم که در این ماه عزیز جایش بین خانواده بسیار خالیست همیشه در ماه رمضان مخصوصا رمضان سال قبل ، قبل از افطار زمانی که ربنا خوانده می شد سجاده اش را پهن می کرد و قرآن می خواند به محض اینکه طنین اذان در خانه ما به گوش می رسید پدرم را در حال نماز می دیدم و بعد از نماز روزه اش را باز می کرد، درسی بود که از پدرم گرفتم 
 یاد خدارا یک دم از یاد نباید برد هرچند گاهی اوقات غفلت مارا فرا می گیرد نصیحت پدرم به من به یاد خدا بودن بود و نماز...نماز....نماز که واقعا ضامن امن انسان است و تاثیر فوق العاده ای دارد.
اما مطلب مورد نظرم که می خواستم برای دوستانم بیان کنم:
   دوستان ، عزیزان و بزرگواران پدرم علاقه بسیار زیادی به شهر عشق آباد داشت و همانطورکه می بینید وبلاگ شخصی ایشان نیز به نام شهر عشق آباد است بارها شاهد بودم که نگرانی بسیار زیادی بابت عشق آباد داشت از زمانی که شهر شد تابه حال سعی می کرد تجربیاتی که در گذر زمان و با سختی به دست آورده بود به گونه ای منتقل کند، اگر یادتان باشد در سفری که به عشق آباد داشتیم پدرم برنامه ای را با موضوع هجوم خاموش که  به بیان دیدگاه شیطان پرستی و اوضاع و تشریح آن پرداخت و واقعا نگران بود که مبادا تاثیرات منفی غرب جوانان مارا بگیرد این از بحث فرهنگی اما یک بحث هم هست و آن بحث شهر است الانم که من جویای احوال شهر هستم و حتی برای مراسم هفتم پدر بزرگوار و مهربانم به عشق آباد آمده بودم یاد دغدغه پدرم افتادم در حالی که اوضاع روحی مناسبی نداشتم. من نیز سعی می کنم تا برخی از سخنان پدرم که برای شهر عشق آباد بود همیشه بیان کنم باشد که راهگشا باشد.
اجرکم عندالله - محمد مهدی فغانی 


[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 2:9 صبح ] [ علی فغانی ]
<      1   2   3      
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 90
بازدید دیروز: 122
کل بازدیدها: 1466623
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد