با سلام خدمت دوستان خوب و پاکم امیدوارم در این ماه عزیز نهایت استفاده را از توفیقاتی که خدای متعال قرارداده برده باشید. مطلبی بود که می خواستم بدانید البته قبل از آن یادی از پدرم می کنم:
پدر بزرگوار و مهربانم که در این ماه عزیز جایش بین خانواده بسیار خالیست همیشه در ماه رمضان مخصوصا رمضان سال قبل ، قبل از افطار زمانی که ربنا خوانده می شد سجاده اش را پهن می کرد و قرآن می خواند به محض اینکه طنین اذان در خانه ما به گوش می رسید پدرم را در حال نماز می دیدم و بعد از نماز روزه اش را باز می کرد، درسی بود که از پدرم گرفتم یاد خدارا یک دم از یاد نباید برد هرچند گاهی اوقات غفلت مارا فرا می گیرد نصیحت پدرم به من به یاد خدا بودن بود و نماز...نماز....نماز که واقعا ضامن امن انسان است و تاثیر فوق العاده ای دارد.
اما مطلب مورد نظرم که می خواستم برای دوستانم بیان کنم:
دوستان ، عزیزان و بزرگواران پدرم علاقه بسیار زیادی به شهر عشق آباد داشت و همانطورکه می بینید وبلاگ شخصی ایشان نیز به نام شهر عشق آباد است بارها شاهد بودم که نگرانی بسیار زیادی بابت عشق آباد داشت از زمانی که شهر شد تابه حال سعی می کرد تجربیاتی که در گذر زمان و با سختی به دست آورده بود به گونه ای منتقل کند، اگر یادتان باشد در سفری که به عشق آباد داشتیم پدرم برنامه ای را با موضوع هجوم خاموش که به بیان دیدگاه شیطان پرستی و اوضاع و تشریح آن پرداخت و واقعا نگران بود که مبادا تاثیرات منفی غرب جوانان مارا بگیرد این از بحث فرهنگی اما یک بحث هم هست و آن بحث شهر است الانم که من جویای احوال شهر هستم و حتی برای مراسم هفتم پدر بزرگوار و مهربانم به عشق آباد آمده بودم یاد دغدغه پدرم افتادم در حالی که اوضاع روحی مناسبی نداشتم. من نیز سعی می کنم تا برخی از سخنان پدرم که برای شهر عشق آباد بود همیشه بیان کنم باشد که راهگشا باشد.
اجرکم عندالله - محمد مهدی فغانی