سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

گرامی میداریم یاد و خاطره امام خمینی بینانگذار انقلاب اسلامی ایران و تسلیت عرض می کنیم سالگرد ارتحال آن مرد بزرگ را که نامش با نام ایران و عزت و عظمت آن گره خورده است


[ شنبه 91/3/13 ] [ 11:51 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

 

منبع: http://www.delparizad.ir


[ شنبه 91/3/13 ] [ 11:50 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

ولادت و حسب و نسب

بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏ 
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏ 
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏ 
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان بسادگى و بطور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.

شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین در حالیکه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من بتو و بدانچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خوددیدیم که خانه کعبه از پشت(مستجار) شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار بهم بر آمد چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالیکه امیر المؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامیکه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأدیبش کردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بتها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسیکه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)

و چنین افتخار منحصر بفردى که براى على علیه السلام در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده بدست نیامده است و این سخن حقیقتى است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانکه ابن صباغ مالکى در فصول المهمه گوید:

و لم یولد فى البیت الحرام قبله احد سواه و هى فضیلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتکرمته. (4)

یعنى پیش از آنحضرت احدى در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است که خداى تعالى به على علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند.

در جلد نهم بحار در مورد وجه تسمیه آنحضرت بعلى چنین نوشته شده است که چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسینه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پیشگاه خداوند تعالى چنین مناجات نمود.

یا رب هذا الغسق الدجى‏ 
و القمر المبتلج المضى‏ء 
بین لنا من حکمک المقضى‏ 
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)

ادامه مطلب...

[ شنبه 91/3/13 ] [ 1:45 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 

پیامبر اعظم

 ولمّا نزلت علیه «ولاتمدّن عینیک إلى ما متعنا به ازواجاً منهم... الى آخر الآیة»، قال صلى الله علیه وآله وسلّم: مَنْ لَمْ یتعّز بعزاء اللّه انقطعت نفسه حسراتٍ على الدنیا ومن مدّ عینیه اَلى ما فی أیدی الناس من دنیاهم طال حزنه وسخِط ما قسّم اللّه له من رزقه وتنقصّ علیه عیشه.(تحف العقول صفحه 51)

پیامبر صلى الله علیه وآله وسلّم بعد از نزول آیه ی شریفه فوق (به نعمت هاى مادى که به بندگان خود دادیم چشم مدوز و حسرت نعمتهائى که در دست مردم است مخور)، فرمودند:

مؤمن باید خود را به تسلاى الهى تسلى دهد و به آن چه که نزد پروردگار است از قبیل رحمت بى‏پایانش و پاداش هایى که در قیامت براى مؤمنین قرارداده، دل خوش دارد. وگرنه اگر به مال و مقام و امکانات دیگران چشم بدوزد یا همیشه در حسرت و اندوه و غصه بسر برده و به مقدّرات الهى راضى نمى‏شود و زندگى پرملالى خواهدداشت و یا باید وارد مبارزه تلخى شده و مزرهاى حلال و حرام الهى را بشکند و از هر طریقى ولو نامشروع، خود را به دیگران برساند. پس براى این که در آتش حسرت زندگى دیگران نسوزید و یا در میدان مبارزه‏اى بى‏فرجام گرفتار نشوید، مایه‏هاى تسلاى خدا را براى خود برجسته کنید.


[ شنبه 91/3/13 ] [ 12:9 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 


[ جمعه 91/3/12 ] [ 1:53 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

هر چه را که انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى ‏ شود .

در منابع اسلامى آیات و روایات فراوانی به موضوع دوستی پرداخته اند. بخش وسیعی از این آموزه ها درباره تاثیر دوستی های دنیایی در صحنه قیامت است. در این روایات آمده: هر چه را که انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى ‏ شود، خواه آن محبوب برترین و مقدس ترین های خلقت یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد؛ خواه سنگ بی ارزشی.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا کَانَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَه ‏؛ هر کس ما را دوست داشته باشد، در قیامت با ما خواهد بود و اگر هم کسی سنگی را دوست داشته باشد بی تردید خدا او را با همان محشور خواهد کرد.»(1)
علت این که انسان با آن چیزهائى که به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى‏ شود این است که عشق و علاقه نسبت‏ به یک چیز، آن را هدف و غایت انسان قرار مى‏ دهد و آن هدف‏ سبب مى‏ شود که روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود.(2)
طبیعى است که محبت و ارادت به پاکان و انسانهای وارسته، در تمام ارکان‏ هستى انسان اثر گذاشته و سبب می شود تا انسان با قدم در راه محبوب، به آن قله ای که او در آن ایستاده، حداقل نزدیک شود.
در تاریخ اسلام، نمونه‏ هاى برجسته‏ و بى‏ سابقه‏ اى براى این موضوع مى‏ بینیم که در ادامه به نمونه ای از آنها اشاره می کنیم:
روزى «ثوبان‏» غلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله  به آن حضرت عرض کرد: اى رسول خدا! پدر و مادرم فداى تو باد. قیامت کى برپا مى ‏ شود؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : براى آن روز و آن وقتی که از تو سوال می کنند چه آماده کرده‏ اى؟ عرض کرد: یارسول‏ الله! عمل زیادى انجام نداده‏ام ولیکن خدا و رسول او را دوست دارم. حضرت فرمود: دوستى تو با رسول خدا به چه درجه اى‏ رسیده است ؟ عرض کرد: به آن خدائى که تو را به حق به نبوت‏ مبعوث کرده است ؛ محبت شما در قلب من به اندازه‏اى است که اگر مرا با شمشیر قطعه قطعه کنند و با ارّه تکه تکه نمایند و با قیچى ریزریز کنند و به آتش بسوازنند و زیر سنگ آسیا نرمم کنند ، براى من بهتر و آسانتر است از آن است که در دل خود نسبت‏ به شما یا یکى از اهل‏ بیت علیهم السلام و یاران شما ، کینه‏اى داشته باشم و محبوبترین خلق خدا بعد از شما نزد من کسى است که در دوستی شما از دیگران جلوتر باشد و منفورترین افراد هم نزد من کسى ‏ است که شما یا یکی از یارن شما را دشمن بدارد. سپس گفت: این، میزان دوستى من نسب‏ به شماست که اگر از من قبول شود، بی شک رستگار خواهم بود و اگر خداوند عملى غیر از این بخواهد عملی از خود سراغ ندارم که به آن اعتماد داشته باشم.
علت این که انسان با آن چیزهائى به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى‏ شود این است که عشق و علاقه نسبت‏ به یک چیز ، آن را هدف و غایت انسان قرار مى‏ دهد و آن هدف‏ سبب مى‏ شود که روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر تو بشارت و مژده باد! بی تردید در روز قیامت هر فرد، با کسى خواهد بود که او را دوست مى‏ داشته است. اى ثوبان! اگر ما بین زمین و عرش پر از گناهان تو باشد با این‏ دوستى از تو زایل مى‏ گردد و سریعتر از محو شدن سایه از سنگ صافی که خورشید بر آن بتابد و یا محو شدن نور از آن سنگ وقتى که خورشید از آن ناپدید شود.(3) 

 

  ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 6:11 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]


[ پنج شنبه 91/3/4 ] [ 12:8 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 

امام هادی النقی(ع)-محکومیت توهین ها

این صبر بدانتد که سرمی آید                      از گرده یشان دمار در می آید

توهین به امام مهربانی ، هیهات                       تنها زحرام زاده برمی آید

باسلام وعرض ارادت خدمت ولی عصر(عج) و همه شما دوستان عزیز  دنیای باصفا وآموزنده ی مجازی ، شعری زیبا در محکومیت خواننده ایرانی (شاهین نجفی) که توهین به ساحت مقدس امام هادی النقی(ع) کرده از دوشاعر بزرگوار سیدحسن رستگار وناصرشهریاری به نمایش گذاشتم:

در خون نشست دیده ی شب زنده دارها

 آتش گرفت سینه ی والا تبارها

از رشد رشدیان نفس باغ ها گرفت

 از هرزه های پرشده در سبزه زارها

آوازهایشان همه از روی کینه است

 نفرین ما به حنجره ی جیره خوارها

شالوده ی تمام غزل های منتظر

 تنها ردیف قافیه ی انتظارها

سوگند می خورم به تو و نام جد تو

 آماده اند پشت سرت جان نثارها

شاید خنک شود دل تبدار عاشقان

 در روز رقص گردنشان روی دارها

آنها که بی حیائیشان از صفت گذشت

 آن کاسه لیس سفره ی بی اعتبارها

 

یا رب بزن تو مهر خموشی بر آن دهان . . .

 . . . چون وا شود به یاوه و توهین بی امان

 شیطان سوارشان شده، جز این نمی شود

 افسارشان گسیخته گردیده، بی گمان

 گویا که قوتشان شده بیش از حدِ مجاز

 یا اینکه خیل گله شان مانده بی شبان

 عباسیان دوباره چه شد، زوزه می کشند

 گویا محل نداده کسی بر صدایشان

 این ها که روی نطفه شان شک و شبهه است

 از نسل و آل ابن زیادند در جهان

 آنها پی چه اند، خموشی نور حق؟

 خنده بر این تفکر و این وهم خامشان

 حیف از غزل که خرج چنین مردمی شود

 حیف از ردیف و قافیه و واژه و بیان

 باید که واژه ها همه خرج خدا شود

 خرج خدا و هادی دین، شاه انس و جان

 پس می شود تمام حروفم چهار حرف

 (هادی) ، که می شود همه جان ها فدای آن

 روزیِ عالمی به دو دستان هادی است

 عالم تمام گوش به فرمان هادی است

اللهم العن الجبت والطاغوت...

منبع:http://jannesaran.blogfa.com/

 


[ پنج شنبه 91/3/4 ] [ 12:3 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

به یاد آزاد سازی خرمشهر و شهید محمد جهان آرا

 خرمشهر!

نام حماسی تو را
بر یاقوت حک باید کرد
که مردان هر ایل و تبارت
تفنگ از طاقچه بر گرفتند
و خشابش را
از تیر تقاص پر ساختند
پیشانی خصم زخمی عمیق دید

خرمشهر!
هر گز از خاطر نخواهیم برد
صمیمیت سیال تو را
بوی مخملی کتفهایت را 
و شرجی ات را...
اگر رودخانه ماهیان خویش را 
و اگر ماه
دشت ستارگانش را
انکار کند
در توان جهان نخواهد بود
که تو را
ای ماه میهن
فراموش کند

خرمشهر!
هم از خاک پاک تو بود
که جنگاوران خورشیدی میهنم
از شانه های اروند
خدنگ نور
یه سین? توفان کاشتند 
و شانه به شان? هم
آفتاب آزادی را در آغوش گرفتند

شاعر / نویسنده : مجید زمانی اصل


[ چهارشنبه 91/3/3 ] [ 12:41 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

زندگینامه امام محمد باقر(ع)

 

 امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، مامت شیعیان را عهده دار بوده است. امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:

 آن حضرت در سال 114 هجری، در سن 57 سالگی زندگی را به درود گفته که از این مدت سه یا چهار سال را در جوار جد بزرگوارش امام حسین (ع) و 34 سال و ده ماه یا 39 سال با پدرش و 19 یا مطابق قول دیگر 18 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت دوره امامت آن حضرت محسوب می شود. امام باقر (ع) در طول سالهایی که مامت شیعیان را عهده دار بود، دوران خلافت ولید بن یزید و سلیمان و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و برادرش، هشام، و ولید بن یزید و برادرش. ابراهیم، را درک کرد و در اوایل خلافت ابراهیم، رحلت یافت. ابو جعفر بن بابویه گوید که ابراهیم بن ولید بن یزید، امام باقر (ع) را مسموم ساخت. در دو نسخه ای که از این کتاب در دسترس بود همین مطلب به چشم می خورد. ولی در این گفته از جانب ابن شهر آشوب یا نساخ و یا هر دو سهوی رخ داده که از دید آگاهان پوشیده نیست. چون در میان خلفای یاد شده تنها یک تن به نام ولید بن یزید وجود داشته و این همان کسی است که نامش در آخر عبارت ذکر شده. و نام درست کسی که در آغاز وایت به او اشاره شده ولید بن عبد الملک است که ولید بن یزید الخ نام، درست آن ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید بن عبد الملک و ابراهیم و برادرش می باشد. علاوه بر این هشام در سال 125 هجری، وفات یافت و پس از او ابراهیم به خلافت رسید که او هم در سال 127 هجری، کشته شد و اگر امام باقر (ع) در سال 114 هجری، وفات یافته باشد، چنان که ابن شهر آشوب نیز همین سخن را می گوید، می توان به آسانی پی برد که وفات آن حضرت در زمان خلافت هشام روی داده است نه ابراهیم.

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/3/2 ] [ 6:29 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 385
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 1480000
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد