سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

یک عمر تو زخم های ما را بستی

هر روز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه می رسد آقا جان

ما تازه به یادمان می آید هستی

هم چاه سر راه تو باید بکنیم

هم این که از انتظار تو دم بزنیم

این نامه ی چندم است که می خوانی؟

داریم رکورد کوفه را می شکنیم

هر چند که خسته ایم از این حال نیا

شرمنده . اگر ندارد اشکال . نیا

ما خط تمام نامه هامان کوفی است

آقای گلم زبان من لال... نیا

آقا تو که خوب می توانی مارا....

از این همه غربت برهانی مارا....

لای کلمات ندبه پنهان شده ایم

تا این که بیایی و بخوانی مارا

نه شرم و حیا نه عار داریم از تو

ما گله بی شمار داریم ازتو

ما منتظر تو نیستیم آقا جان!

تنها همه انتظار داریم از تو

از شنبه درون خود تلنبار شدیم

تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم

خیر سرمان منتظر دیداریم

جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم

ما را نه غم در به دری خواهد کشت

 نه غصه ی بی بال و پری خواهد کشت

او آمده است و ما همه بی خبریم


[ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 2:30 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

دکلمه نیمه شعبان ، میلاد امام زمان (عج)

 

 

 

قا تو رو خدا

سلام بر حضرت آخرین

سلام بر مولای دوازده

سلام بر عصمت چهارده

شاعر نیستم که قافیه ها و ردیفها رابچینم تا برای منتظرین شعر بگویم تا خوششان بیاید

من برای مولا سخن می پراکنم

برای غریب بین دوستان

برای اشنای  بین دشمنان 

 

 

 

 

 

 

 

دکلمه نیمه شعبان ، میلاد امام زمان (عج)

 

آقا تو رو خدا

سلام بر حضرت آخرین

سلام بر مولای دوازده

سلام بر عصمت چهارده

شاعر نیستم که قافیه ها و ردیفها رابچینم تا برای منتظرین شعر بگویم تا خوششان بیاید

من برای مولا سخن می پراکنم

برای غریب بین دوستان

برای اشنای  بین دشمنان

به خدا دشمنان او را بهتر از من می شناسند

حضرت عشق میدانیم مرا می شناسی خوب هم می شناسی گرگم در لباس بره

گرگ هوسم جامعه های ایمان را پاره کرده

اما چکار کنم هر جور که نگاه می کنم تورا دوست دارم نمی دانم  چرا فقط می دانم  بخاطر پاکی و مظلومیتت

اقا تو غایب نیستی ما در غیبت به سر می بریم برای  ظهور و حضور ما در کنارت دعا کن

در غیبتی بی پایان

اما امید داریم هرقدر که ما بد باشیم شما بیشتر خوبی و مهربان آقا ما در بین دشمنان همیشه کنایه ها را تحمل می کنیم بیا لطفی کن دست ما را بگیر

ما را از نامهربانی های نفسمان نجات بده

نفس افسار را به هر طرف که می خواهد می کشد ما موجودی بی ارداده شده ایم ولی در ته دل همیشه تو را دوست داریم

بیا و ما را نجات بده

آقا کم آوردیم از دنیا  و نفسمان

نجاتمان بده از اینها که بگذریم که شرح حال ماست که شما بهتر بران واقفید حالتان چطور است خوبید

خدا کند که یکی از منتظرین دل شما را شاد کرده باشد به خاطر عمل نیکش

شما خوشحال باشید   بس

می دانم از دست ما ناراحتید

آقا تو روخدا

دعایی به حال کویریمان  کن

تو دریایی


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 8:43 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

مهمترین علائم هشدار دهنده ضعف حافظه

مهمترین علائم هشدار دهنده ضعف حافظه
ناتوانی در به یاد آوردن یک کار مشخص بدون اینکه آن را در جایی یادداشت کنید

 اگر ضعف حافظه با بالا رفتن سن همراه باشد، معمولا امری طبیعی و متداول است اما گاهی اوقات ممکن است تحلیل رفتن حافظه، علامت هشدار دهنده یک اختلال یا مشکل جدی تر از افزایش سن باشد که حتما باید به موقع و در اسرع وقت مورد بررسی قرار بگیرد.

کارشناسان علوم بهداشتی در کلینیک کلیولند در این مقاله تاکید کردند که علائم هشداردهنده زیر می‌توانند نشان دهنده ضعف غیرعادی حافظه باشند: - ناتوانی در به یاد آوردن حوادث و رویدادهای اخیر

- ناتوانی در به یاد آوردن یک کار مشخص بدون اینکه آن را در جایی یادداشت کنید

- مشکل در انجام وظایف و مسوولیت‌های معمول روزانه

- ناتوانی در انجام کارهای پیچیده تر نظیر رانندگی و پرداخت صورت ‌حساب‌های مالی

- آگاه نبودن فرد از اینکه دچار ضعف حافظه شده است

- ناتوانی در قضاوت کردن

- بروز تغییرات رفتاری مهم مانند نگرانی افراطی یا احساس سوء ظن
 
گردآوری : گروه سلامت سیمرغ
www.seemorgh.com/health
منبع : Salamatnews.ir


[ یکشنبه 91/4/11 ] [ 8:17 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

مفهوم صبر در قرآن و دلالت‌های فلسفی و تربیتی آن
 
دکتر بابک شمشیری*
علی شیروانی شیری**
 
چکیده
پژوهش حاضر قصد دارد به روشن‌سازی معانی گوناگون مفهوم صبر که از مفاهیم بنیادی اخلاقی، تربیتی قرآن مجید است، بپردازد و سپس دلالت‌های فلسفی و تربیتی آن را استنتاج کند. از این‌رو، مسئلة اصلی این مطالعه چیستی مفهوم صبر در قرآن مجید و دلالت‌های فلسفی و تربیتی آن است. با توجه به مسئله کلی فوق، سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از: 1. صبر در قرآن، بر کدام معانی دلالت دارد؟ 2. دلالت‌های فلسفی مفهوم صبر کدامند؟ 3. دلالت‌های تربیتی مفهوم صبر کدامند؟ به منظور پاسخگویی به پرسش‌های بالا از روش تحلیلی ? استنتاجی استفاده شده است. بنابراین، مطالعة حاضر در زمرة مطالعات فلسفی و با رویکردهای بنیادی محسوب می‌شود. این مطالعه نشان می‌دهد که مفهوم صبر در قرآن بر معانی متعددی مانند شکیبایی در هنگام مصیبت، پایداری در عبادت و اطاعت خداوند، استقامت در ترک گناه، سازگاری در مناسبات انسانی، عجله نکردن در گفتار و کردار، شکیبایی در دستیابی به معرفت، شکیبایی در دستیابی به حقیقت و استقامت در راه حق دلالت دارد. از سوی دیگر، این تحقیق نشان می‌دهد که به لحاظ فلسفی افزون بر حیطه ارزش‌شناسی، مفهوم صبر از دو جنبه انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی نیز قابل بررسی است. به علاوه، استنتاج‌های تربیتی حکایت از آن دارند که مفهوم صبر را باید هم در اهداف آموزش و پرورش و هم در دیگر اجزای برنامه درسی مورد توجه قرار داد. همچنین مفهوم صبر هم در آموزش و پرورش رسمی و هم غیر رسمی کاربرد دارد.
 
واژه‌های کلیدی: صبر، قرآن مجید، تعلیم و تربیت اسلامی، اخلاق اسلامی، فلسفه تعلیم و تربیت


* عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز (تأییدکننده نهایی مقاله)Email: bshamsiri@rose.shirazu.ac.ir    
** دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان
تاریخ دریافت: 01/09/1389          تاریخ تأیید: 09/12/1389


[ دوشنبه 91/3/22 ] [ 5:16 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

بررسی تحلیلی مفهوم تزکیه در آثار اخلاقی و فلسفی
 
حجت‌الاسلام دکتر محمد داوودی*
 
چکیده
هدف اصلی این مقاله بررسی تحلیلی مفهوم تزکیه در آثار اخلاقی و فلسفی متفکران مسلمان است. پرسش اصلی تحقیق این است که تزکیه در آثار اخلاقی و فلسفی در چه مواردی و در هر یک از این موارد در چه معنایی به کار رفته و عناصر معنایی آن کدام است؟ این تحقیق مشخص کرد که اولاً این واژه پیش از ابن‌سینا در ادبیات فلسفی و اخلاقی کاربرد نداشته و در آثار ابن‌سینا و پس از وی تا قرن هفتم به عنوان یک واژة فرعی و از قرن هفتم به بعد به عنوان یک واژة کلیدی به کار رفته است. ثانیاً این واژه در چهار گفتمان محوری ? گفتمان معالجت، ریاضت، سعادت و گفتمان ترکیبی ? و در چهار معنا به کار رفته است: الف) تزکیه به معنای رفع رذایل و کسب فضایل اخلاقی؛ ب) رفع رذایل اخلاقی؛ ج) ریشه کن کردن حبّ دنیا از ساحت نفس و د) رفع رذایل اخلاقی و رذیلة حبّ دنیا. ثالثاً هستة اصلی معنایی تزکیه زدودن رذایل است و کسب فضایل لازمة آن و نه جزئی از معنای آن است. رفع رذایل و کسب فضایل دو روی یک سکه‌اند.
 
واژه‌های کلیدی: تزکیه، اخلاق، فلسفه، تربیت اسلامی، ریاضت، سعادت، معالجت، متفکران مسلمان



عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاهEmail: mdavoudi@rihu.ac.ir
تاریخ دریافت: 02/03/1390         تاریخ تأیید: 03/08/1390


[ دوشنبه 91/3/22 ] [ 5:14 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 از مکه تا کربلا: دومین نامه به مردم کوفه
متن سخن :


((
 اَمّا بَعْدُ: فَقَدْ وَرَدَ عَلَىَّ کِتابُ مُسْلِمِ بنِ عَقیل 

یُخْبِرُنى بِاجْتِماعِکُمْ عَلى نَصْرِنا وَالطَّلَبِ بِحَقِّنا 
فَسَاءَلْتُاللّهَ اَنْ یُحْسِنَ لَنَا الصُّنْعَ وَیُثیبَکُمْ عَلى ذلِکَ اَعْظَمَ الاَجْرِ 
وَقَدْ شَخَصْتُ اِلَیْکُمْ مِنْ مَکَّةَ یَومَ الثّلاثاءِ لَِثمانٍ مَضَیْنَ مِنْ ذى الْحِجَّةِ 
فَإ ذا قَدِمَ عَلَیْکُمْ رَسُولى فَانْکَمِشُوا فى اَمْرِکُمْ فَاِنِّى قادمٌ فى اَیّامى هذِهِ )) .
ترجمه و توضیح لغات :

صُنعَ (به ضمّ و کسر صاد): آنچه انجام مى پذیرد. یُثیِبُ (از اَثابَهُ اِثابَةً): جزاى نیک دادن . شَخَصْتُ:(از شخوص ): حرکت نمودن . ثَلاثاءِ: سه شنبه . اِنْکِماش : سرعت نمودن ، به سرعت به کارها سروسامان بخشیدن . قُدُوم : وارد شدن مسافر.
ترجمه و توضیح :

وقتى حسین بن على علیهما السلام در مسیر خود به سوى کوفه به منزلى به نام ((حاجر)) وارد گردید این نامه را خطاب به مردم کوفه و در پاسخ نامه مسلم بن عقیل نگاشت و به وسیله قیس بن مسهر صیداوى به آنان ارسال داشت :
((اما بعد: نامه مسلم بن عقیل را که مشعر به اجتماع و هماهنگى شما در راه نصرت و یارى ما خاندان و مطالبه حق ما بود دریافت نمودم از خداوند مسئلت دارم که آینده همه ما را به خیر و شمارا موفق و در این اتحاد و اتفاق بر شما ثواب و اجر عظیم عنایت فرماید.
من هم روز سه شنبه هشتم ذیحجه از مکه به سوى شما حرکت نموده ام با رسیدن پیک من ، شماها به کارهاى خویش به سرعت سروسامان بخشید که خود من نیز در این چند روزه وارد خواهم گردید)).


چرا کوفه ؟
در قیام و حرکت حسین بن على علیهما السلام گاهى مساءله دعوت و اظهار پشتیبانى مردم کوفه و تشکیل حکومت اسلامى در قیافه علة العلل و انگیزه اصلى تصویر و ترسیم گردیده است و این تصویر، گذشته از اینکه برخلاف واقعیات و مسلمات است از اهمیت و عظمت این قیام کاسته و مساءله را به صورت یک موضوع عادى که هر مسلمان سیاستمدار منهاى مقام معنوى و وظیفه شخصى الهى نیز ملزم به اجراى چنین طرح و برنامه بود درآورده است ولى ما که قدم به قدم با سخنان امام علیه السلام حرکت مى کنیم مى بینیم مساءله دعوت مردم کوفه و تشکیل حکومت در این حرکت حیات بخش ‍ و اراده امام علیه السلام داراى نقش اساسى و جنبه اصلى نبوده است ؛ زیرا امام علیه السلام در مدینه از بیعت با یزید امتناع ورزیده و بر اساس مخالفت و مبارزه سخت با دشمن سرسخت و با برنامه منظم به سوى مکه حرکت نموده است تا آنجا که در پاسخ ابن عباس مى گوید:((اینها دست از من برنمى دارند تا خون مرا بریزند)).
و در پاسخ ابن زبیر مى گوید:((اگر در لانه مرغى باشم باز هم مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رسانید)).
و پس از تصمیم امام علیه السلام و پس از ورود آن حضرت به مکه و پس از آگاهى مردم کوفه از موضع مخالف امام علیه السلام مساءله دعوت شروع گردیده است و پر واضح است که این دعوت نمى تواند علة العلل و انگیزه اصلى در حرکت و قیام امام علیه السلام باشد بلکه یک مساءله فرعى و جنبى بوده در کنار یک تصمیم و اراده محکم و در ضمن یک هدف عالى و برنامه گسترده و منظم .
اینک امام علیه السلام باید مبارزه با یزید را تعقیب و پیگرى نماید ولى ادامه آن در مکه مساوى است با ترور و قتل مخفیانه آن حضرت که در نتیجه از طرفى موجب هتک حرمت و اهانت به بیت خدا و از طرف دیگر به نفع یزید بن معاویه منجر خواهد گردید. ولذا دیدیم سعید بن عمروعاص مسؤول و ماءمور ترور امام علیه السلام اول از رهگذر صلح و سازش و با تسلیم نمودن امان نامه و سپس با توسل به زور مى خواهد امام را از حرکت باز دارد و به مکه برگرداند و موضوع را بدون سروصدا در خود مکه فیصله بخشیده و این قیام را در نطفه خفه سازد.
و اما امام علیه السلام کدام منطقه را انتخاب نماید؟ متن کشور اسلامى ، بزرگترین نقطه انفجار، عراق و کوفه را؛ زیرا این استان یکى از استانهاى بزرگ مرکز ارتش اسلام ، رقیب و مقابل شام و از نظر سوق الجیشى داراى اهمیتى حتى بیش از مکه و مدینه و از نظر آگاهى مردم آن سامان همین اندازه کافى است که این همه دعوتنامه از سوى آنان به مکه سرازیر شده و آمادگى و پشتیبانى خویش را اعلان نموده اند و اگر در یک زمان معین و برهه خاصى جلو این آگاهى و آمادگى جبرا گرفته شود ولى بالا خره این افکار در انقلاب آینده مؤ ثر گردیده انقلابهاى آینده از همین نقطه آغاز خواهد شد.
گذشته از این مساءله ، آیا براى حسین بن على علیهما السلام که امام و رهبر امت است در مقابل این نامه ها و درخواستها عذرى در تعطیل برنامه سفر عراق و کوفه وجود دارد و اگر مردم کوفه ادعا مى کردند که ما حاضر بودیم در راه حسین بن على علیهما السلام از جان و مال خود بگذریم و این همه از وى درخواست نمودیم که رهبرى ما را به عهده گیرد ولى او اعتنایى به درخواستهاى ما ننمود پاسخ امام علیه السلام قانع کننده بود که بگوید چون من مى دانستم شما نسبت به من بى وفایى خواهید نمود لذا به درخواستهاى شما پاسخ مثبت ندادم ؟ آیا نمى توانستند ادعا کنند که ما در دعوت خویش ‍ وفادار بودیم ؟
به عبارت دیگر: در اینجا امام حسین علیه السلام بر سر دوراهى تاریخ است که اگر به تقاضاهاى مردم کوفه پاسخ مثبت ندهد در مقابل تاریخ محکوم است و تاریخ در آینده قضاوت خواهد کرد که زمینه فوق العاده مساعد بود ولى امام حسین از این فرصت طلایى نتوانست استفاده کند یا نخواست یا ترس و رعب مانع گردید و...
امام علیه السلام براى اینکه با چنین مردمى که دست به سوى او دراز کرده اند اتمام حجت کند به تقاضاى آنان پاسخ مى گوید.
نتیجه اینکه :
امام از نظر تکلیف شرعى ، باطنى و واقعى که خود واقف و متوجه آن بود ماءموریت داشت که در راه مبارزه با فساد و دستگاه حکومت یزید و براى اعتلاى کلمه حق تا آخرین قطره خون خود را نثار کند.
و از نظر حکم ظاهرى که براى هر فردى روشن بود در رابطه با پاسخگویى به درخواست مردم کوفه و شرایط خاص محیط عراق لازم بود که این مبارزه را به این ناحیه بکشاند و برنامه خویش را در این نقطه عملى و پیاده نماید و به روال عادى حرکت خویش را به مردم کوفه اعلان نموده و به آنها دستور آمادگى هرچه بیشتر بدهد گرچه تفکیک این دو نوع تکلیف از همدیگر براى عموم قدرى مشکل است ولى شاید گفتار یکى از علماى بزرگ شیعه نیز ناظر به همین مطلب باشد که مى گوید ((حسین بن على علیهما السلام بین تکلیف ظاهرى و تکلیف واقعى جمع کرده و در حرکت خویش به سوى کوفه هردو وظیفه را انجام داد)) .
و جالب این که امام علیه السلام به هردو جنبه موضوع بارها اشاره کرده ، ماءموریت اولى خود را به تعبیرهاى مختلف مانند ماءموریت از طرف رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حال رؤ یا، خواست و مشیت خداوند و... بیان نموده است . و اما ماءموریت دوم و تکلیف ظاهرى امام که با علم و آگاهى بر بى وفایى مردم کوفه یک روش معمولى و متعارف در پیش گرفته است ، این حقیقت در سخنان مختلف آن حضرت مانند گفتار او به ابن زبیر و... منعکس گردیده است .
و از جمله این موارد گفتار دیگرى است از آن حضرت که در مطلب بعد مطالعه خواهید نمود.


بر گرفته از کتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا کربلا

مؤ لف : محمّد صادق نجمى
 
EBOOK.TARIKHEMA.IR

http://nooralhussein.blogfa.com/89092.aspx


[ یکشنبه 91/3/21 ] [ 12:39 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

اللهم صلی و سلم على محمد وآل محمد

 * لطمیات الرادود الحسینی الحاج باسم الکربلائی *


بنا به درخواست " نوحه های عربی " شما دوستان عزیز سه نوحه جدید با صدای 
مداح اهل البیت " الحاج باسم الکربلائی "  برای شما آماده کردیم که امیدواریم مورد قبول شما دوستان عزیز باشند انشاء الله .

 
سه نوحه جدید عربی نوع فرمت نوحه ها
 mp3

تقدیم به شما دوستان عزیز 

1 . نوحه اول (اخاف امن اعوفک)   حجم فایل 11.8 مگابایت : دانلود نوحه

2 . نوحه دوم (سکینه) "این نوحه با زبان فارسی خوانده شده " حجم فایل   5.8 مگابایت : دانلود نوحه

3 . نوحه سوم (حیرنی الدهر ) حجم فایل 10.4 مگابایت : دانلود نوحه


[ شنبه 91/3/20 ] [ 11:54 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

شب تنهایی خوب
گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند 
شب سلیس است و یکدست و باز 
شمعدانی ها 
و صدا دار ترین شاخه فصل ماه را می شنوند 
پلکان جلو ساختمان 
در فانوس به دست و در اسراف نسیم 
گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را 
چشم تو زینت تاریکی نیست 
پلکها را بتکان کفش به پا کن وبیا 
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد 
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو 
و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت :ـ
بهترین چیز رسیدنم به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

   (صدای خسرو شکیبائی)


[ شنبه 91/3/20 ] [ 1:0 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 

نشانی 
خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار 
آسمان مکثی کرد 
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت 
نرسید به درخت 
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است 
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است 
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد 
پس به سمت گل تنهایی می پیچی 
دو قدم مانده به گل 
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی 
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد 
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی 
کودکی می بینی 
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور و از او می پرسی 
خانه دوست کجاست

   (صدای خسرو شکیبائی)


[ شنبه 91/3/20 ] [ 12:56 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

چگونه توکل بر خدا کنیم؟

 

توکل به خدا

توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند ... آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد ... نه دوستی و نه آشنایی ... نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند ... وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و ... هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ ... کمی فکر کن ... می بینم راست می گوید ... درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند ... پس ... الهی به امید خودت و نه بنده هایت ...

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید. قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده‏ اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می ‏کردند و سد راه آنها می ‏شدند، می‏گفتند: «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می ‏کند.

خداوند در آیه دیگری می ‏فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: 159 )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم‏ گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.» قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت. این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 1:2 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 59
بازدید دیروز: 85
کل بازدیدها: 1478935
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد