سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش رادر خانه خدا (مسجد) بخواند . لباس پوشید و راهی خانه خداشد در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد ، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت . مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد .در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید .


 

   
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،از اینرو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم . مرد اول از اوفراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند .مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.مرد اول درخواستش را دوباردیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.شیطان در ادامه توضیح می دهد: ((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودمکه باعث زمین خوردن شما شدم.))وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدمو حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد،بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگرباعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان
را خواهد بخشید. بنا براین، من  شما را به خانه خدا (مسجد) رساندم.

منبع :دل نوشته سمت خدا

[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 6:7 صبح ] [ رضا اشرفی ]

از دوری تو غمین و نالان هستیم

وز کرد? خود کمی پشیمان هستیم

اصلیت ما را تو اگر می پرسی

از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!

*****
ما لشگری از سلاح روسی داریم

در دوز و کلک رگ ونوسی داریم

هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم

این هفته فقط نیا عروسی داریم

*****

از جور زمانه ما شکایت داریم

انداز? کوه و صخره حاجت داریم

ما مشکلمان گرانی و بیکاریست

آقا به نبودنت که عادت داریم…

*****

ما قیمت روز ارز را می دانیم

معیار بهای بورس در تهرانیم

منبع :سمت خدا

[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 6:6 صبح ] [ رضا اشرفی ]
هر روز سر ساعت مشخص می رفتیم دیدگاه، هر چه می دیدیم ثبت می کردیم و آنها را با روزهای قبل

 

مقایسه می کردیم. یک روز همین طور که شش دانگ حواسم به کار بود، کسی پرده سنگر را کنار زد و آمد تو:

سلام کرد، برگشتم نگاهش کردم، دیدم کاوه است او هر چند روز یک بار می آمد می نشست پشت دوربین و

راه کارها را نگاه می کرد. کنارش ایستادم، شروع کرد به دوربین کشیدن روی مواضع دشمن. کمی که گذشت

یک دفعه دیدم دوربین را روی یک نقطه ثابت نگه داشت، دقت که کردم، دیدم صورتش سرخ شده، چشمش به

جنازه شهدایی افتاده بود که بالای ارتفاع 2519 جا مانده بودند، دشمن آن ها را کنار هم ردیف کرده بود تا

روحیه ما را ضعیف کند، چند لحظه گذشت، کاوه چشمش را از چشمی های دوربین برداشت، خیس اشک بود،

گفت: یکی پاشه بریم این شهدا را بیاریم، اینا رو می بینم از زندگی بی زار می شم. این حرف ها همین

طوری تو ذهنم بود تا شب دوم عملیات« کربلای 2 » که از قرارگاه حرکت کرد و رفت خط، هنوز یادم هست،

آخرین تماسی که با بی سیم داشت، گفت: از بین لاله ها صحبت می کنم.

( برگی از زندگی شهید محمود کاوه)

منبع :سمت خدا


[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 6:3 صبح ] [ رضا اشرفی ]

از سر شب حالتی داشت که احساس می کردم می خواهد چیزی به من بگوید، بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت: بابا! خبرداری که ضد انقلاب تو کردستان خیلی شلوغ کرده؟ اگه بخوام برم اون جا، شما اجازه می دی؟ گفتم: بله. اجازه می دم، چرا که نه، فرمان امامه همه باید بریم دفاع کنیم. پرسید: می دونین اون جا چهوضعیتی داره؟ جنگ، جنگ نامردیه؛ احتمال برگشت خیلی ضعیفه. با خنده گفتم: می دونم، برای این کهخیالش را راحت کنم، ادامه دادم: از همان روز اولی که به دنیا آمدی، با خدا عهد کردم که تو را وقف راه دین وحق کنم. اصلا آرزوی من این بود که تو توی این راه باشی؛ برو به امان خدا پسرم.گل از گلش شگفت. خندیدوصورتم را بوسید. بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود: آن شب آقاجان، امتحان اللهی اش را خوب پس داد.

( برگی از زندگی شهید محمود کاوه)

منبع :سمت خدا


[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 6:2 صبح ] [ رضا اشرفی ]

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت. وزیر همواره میگفت : هر اتفاقی که رخ میدهد

 

به صلاح ماست.

روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید، وزیر که در

آنجا بود گفت : نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !

پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را

داد…

چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب

سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد، در حالی که پادشاه به دنبال راه

بازگشت بود به محل سکونت قبیله ای رسید که مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند،

زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم

به خدای آنهاست!!!

آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید :

چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه

کنید !!!

به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد.

پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت : ا کنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به

زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!

وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید، اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما

بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند، بنابراین

میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!

منبع : سمت خدا


[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 6:1 صبح ] [ رضا اشرفی ]

شب عید بود و هوا سرد و برفی
پسرک در حالی که پاهای برهنه اش را روی برف جابه جا میکرد تا شاید سرمای برف های پیاده رو کمتر ازارش دهد سورتش را چسبانده بود به شیشه ی سرد فروشگاه و به داخل ان نگاه میکرد
در نگاهش چیزی موج میزد انگاری که با نگاهش نداشته هایس را از خدا طلب میکرد انگاری با چشمهایش ارزو میکرد
خانمی که قصد ورود به فروشگاه راداشت کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود بعد رفت داخل فروشگاه چند دقیقه بعد در حالی که یک جفت کفش در دستش بود بیرون امد
ـاهای ،اقا پسر
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت
چشمانش برق می زد وقتی ان خانم کفش هارا به او داد
پسرک با چشمان خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
شما خدا هستید؟ نه پسرم من تنها یکی از بندگان خدا هستم
اها،می دونستم که با خدا نسبتی دارید!

منبع :سمت خدا


[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 6:0 صبح ] [ رضا اشرفی ]
شخصی را به جهنم می‌بردند.
در راه بر می‌گشت و به عقب خیره میشد.
ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید.
فرشتگان پرسیدند چرا؟
پروردگار فرمود: او چند باربه عقب نگاه کرد ….. او امید به بخشش داشت
 
 
  
خـــــدا پـرسید: می‌خوری یا می‌بری!؟
گفتم: می‌خورم،
چه می‌دانستم حسرت ها را می‌خورند،
لـــذت‌ها را می‌بــــرند .
دو نفر تصمیم گرفتن به خدا برسند

یکی رفت مکه اون یکی رفت فکه

اونی که رفت مکه حاجی شد برگشت عکس دوستش رو بالای دیوار دید

بالای عکس دوستش نوشته بود

شهید نظر میکند به وجه الله...

 
منبع :سمت خدا

[ سه شنبه 91/1/29 ] [ 5:59 صبح ] [ رضا اشرفی ]


فروتنانه یادم کن تا مهرورزانه یادت کنم ، روی خاک مرا بخاطر آور تا در زیر خاک تو را بخاطر آورم ، در سلامتی و بی نیازی نامم ببر تا در سختی و گرفتاری نامت ببرم ، با یاری درماندگان به یادم باش تا در بهشت رضوان به یادت باشم ، در گمنامی و خلوت مرا بخوان تا در جمعیت و شهرت تو را بخوانم ، به زبانت با من سخن گوی تا در جانت با تو سخن بگویم .

سوال – عوامل کاهش فشار قبر چیست ؟
پاسخ – از عوامل رفع فشار قبر صدقه و نماز شب اول قبر برای میت است . دیگری نماز شب است که اگر فرد خودش بخواند فشار قبر او برداشته می شود . دیگری خواندن قرآن است . اگر کسی برای خودش قرآن بخواند بخصوص سوره ی یاسین و ملک و سوره ی تکاثر هنگام خوابیدن و مداومت بر خواندن سوره ی زخرف . هم چنین قرآن خواندن بر سرقبر مرده بخصوص خواندن سوره ی یاسین و ملک . دیگری پاشیدن آب روی قبر بخصوص هنگام دفن و هر بار که برای زیارت اهل قبور می رویم .دیگری گذاشتن جریرتین در کفن است . دیگری مرگ از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه است . هر کس بین او دو وقت فوت کند خدا عذاب را از او بر می دارد . دیگری دفن در اماکن مقدس بخصوص کربلا و نجف . البته درست است که خیلی از این امور اعمال میت در زمان حیاتش نبوده است و اعمالی است که دیگران برای میت انجام می دهند و این تفضلات خاص الهی است منتها برای کسی که صلاحیت حداقلی برای این تفضلات الهی را داشته باشد . یعنی اینکه حق الناس عمده ای برگردنش نباشد و ظلم فاحشی از او سر نزده باشد . ممکن است که خطاهایی هم کرده است ولی خدا درهای لطفی برای این افراد باز کرده است . اگر هنگام دفن چهل نفر بگویند که ما از این فرد بدی ندیدیم و فرد خوبی بود خدا او را می آمرزد . اینها باب تفضلات الهی است که صلاحیت حداقلی را داشته باشد اما اگر کسی آبروی کسی را برده یا مال کسی را خورده باشد با این چیزها فشار قبر از او برداشته نمی شود. دمیَری در کتاب حیات الحیوان نقل می کند که یکی از حکام مصر از دنیا رفت . حکومت قاری قرآنی را با حقوق خوب سر قبر او گذاشت که برایش قرآن بخواند . بعد از دو روز دیدن که قاری نیست . او گفت من دیگر قرآن نمی خوانم . شبی در خواب روح متوفا با من درگیر شد که هر آیه ای که تو می خوانی من را عذاب می دهند . مثلا به آیه امربه معروف می رسی ، من را کتک می زنند که چرا این کار را نکردی و ... برای فرد ظالم ، این قرآن خواندن فایده ندارد که عذاب قبر او را کم کند . دیگری هدایا و خیرات و مبراتی است که زنده ها به برای متوفا هدیه می کنند مثل نماز و خیرات . خیراتی که فرزند صالح برای متوفا می فرستد . مدت فشار قبر بستگی به آلودگی ها دارد .اگر آلودگی ها و گناهان فرد زیاد باشد باید مدت زیادی عذاب آنها را پس بدهد . لذا این هدایا بسیار می تواند موثر باشد . در روایت از پیامبر داریم که حضرت عیسی از قبرستانی رد می شد و متوجه شد که فردی در فشار قبر است . سال بعد از همانجا رد شد و متوجه شد که عذاب قبر از او برداشته شده است . علت را خداوند پرسید. خطاب رسید که این شخص فرزند صالحی داشت که به حد بلوغ رسید و کارهای خوب کرد و بواسطه آن خدا از گناهان صاحب قبر گذشت . البته کارهای خیر انجام دادن خوب است ولی مهم این است که میت خودش خیر و صالح باشد . یکی دیگر از عواملی که رفع فشار قبر می کند در مورد خانم ها است . پیامبر فرمود که سه دسته از زنان فشار قبر ندارند و در قیامت با دخترم فاطمه زهرا مشهور می شوند . یکی زنانی که با فقر شوهرشان بسازند و با او مدارا می کند با فرض اینکه شوهر کوتاهی نمی کند ولی درآمدش کم است . دیگری زنانی که با بداخلاقی شوهرشان بسازند . البته این حدیث معنایش آزاد گذاشتن مرد در بداخلاقی نیست . در روایات ما تاکید کرد اند که اگر مرد بداخلاقی در خانه داشته باشد فشار قبر می بیند . اگر مرد بداخلاق باشد بالاخره زن باید کوتاه بیاید .دیگری زنی که مهریه ی خودش را ببخشد. مهریه حق زن است و می تواند آنرا مطالبه بکند . مرد هم باید بنا را بر پرداختن مهریه بگذارد ولی زندگی زوجین یک معامله ی حقوقی نیست . زندگی بر اساس رفاقت ، اخلاق وسازش است .پس اگر زنی مهریه اش را ببخشد یا آنرا در زندگی بیاورد و باری از دوش شوهرش بردارد ، فشار قبر از او برداشته می شود. خدا برای اینکه تعادلی در خانواده بوجود بیاید خیلی زیبا عمل کرده است . در حدیث به مرد توصیه ی اکید کرده است که خانواده ی خودش را در رفاه نسبی قرار بدهد وتوسعه ایجادبکند واز طرفی به زن توصیه کرده است که اگر مرد زحمت کشید و نتوانست ای رفاه را فراهم کند تو با او بساز . از طرفی به مرد توصیه کرده که خوش اخلاق باشد و اگر بداخلاقی باشد عقوبت دارد و از طرفی دیگر گفته که اگر مرد بداخلاق بود و زن با او ساخت ، فشار قبر از زن برداشته می شود. از طرفی به مرد گفته شده که هنگام ازدواج مهریه را بعنوان یک دِین ببیند و باید بدهید .در روایت داریم که اگر مردی بنا را بر این بگذارد که مهریه را ندهد این دزدی است و سرقت بحساب می آید و از طرفی به زن توصیه شده که مهریه را سبک بگیرد زیرا مهریه برای ایجاد مهر است و هدیه ای است که مرد به زن می دهد . کینه ی سنگین عداوت و دشمنی می آورد. حتی اگر زن می بیند که بخشیدن مهریه محبت ایجاد می کند آنرا ببخشد و با خدا معامله کند تا فشار قبر برداشته بشود . این موهبتی برای خانم ها است که اگر در فشار قرار گرفتند برای اینکه جو تفاهم در خانه ایجاد بشود ابدیت را برای خودشان بخرند و آخرین عامل بحث ولایت و محبت اهل بیت است . مهمترین عامل در برداشتن فشار قبر محبت اهل بیت است . ما در هنگام احتضار و سکرات موت ، هنگام قبض روح و آمدن ملکه ی مرگ ، هنگام ورود به عالم برزخ ، هنگام سوال نکیر و منکر ، هنگام فشار قبر و دیدن مناظر هولناک قیامت به اهل بیت نیاز داریم . در هیچ لحظه ای از دنیا و آخرت ما بی نیاز از دستگیری اهل بیت نیستیم . دستگیریهای اهل بیت شامل کسی خواهد بود که در دنیا دستش را به اهل بیت داده باشد. شفاعت اهل بیت مثل واسطه گیری های دنیایی نیست که با خواهش و تمنا بخواهند کاری را راه بیندازند . شفاعت اهل بیت سرمایه گذاری است که اهل بیت برای بعضی ها انجام می دهند . شفاعت شامل حال بعضی ها نمی شود. بعضی ها نمی توانند شفاعت اهل بیت را جذب بکنند. اهل بیت می خواهند که دست او را بگیرند ولی او دستش را به آنها نداده است . دستگیری و شفاعت اهل بیت از دنیا شروع می شود. یعنی اینها بگونه ای شروع به تربیت و دستگیری می کنند . شبیه به معلمی که برای تعلیم و تربیت شاگردان سرمایه گذاری می کند . در بین این شاگردهای شیطان و تنبل و باهوش هست . برای همه ی آنها زحمت می کشد . در موقع امتحان از شاگردی زحمت خودش را کشیده باشد و نمره کم بیاورد معلم به او کمک می کند و معلم به تناسب صلاحیت و لیاقت کمک هایی می کند . آیا کسی که اصلا به مدرسه نیامده است می تواند از کمک معلم برخوردار بشود ؟
حالا اگر کسی در دنیا به کلاس اهل بیت نیامده است که درس اهل بیت را بگیرد .درس آنها صراط مستقیم است . پیامبر فرمود که صراط مستقیم یکی است بقیه اش انحرافی است . اگر کسی در این دنیا در کلاس آنها ننشیند از هدایت آنها بهره ای نمی برد. این مثل شاگردی می ماند که در کلاس معلم نبوده است . پس او نباید آخر سال توقع ارفاق داشته باشد و شفاعت شامل حال او نخواهد شد . در بین معصومین شفاعت امام حسین (ع) تاکید شده است . خدا در آخرت به امام حسین (ع) شفاعت عجیبی داده است زیرا دستگیری عجیبی در دنیا داده است . شفاعت همان هدایت و دستگیری است . امام حسین (ع) در دنیا بخاطر شهادتش در قلبها نفوذ کرده است و همه حق طلبانه را جذب کرده است . شفاعت در آنجا تابع هدایت در این دنیا است . کسی که هدایت شد شفاعت را در آن دنیا می گیرد . حتی امام حسین با شهادتش بعضی از افرادی که مسلمان هم نیستند جذب کرده است . بخاطر همین خدا به امام حسین (ع) شفاعت گسترده ای داده است . در زیارت عاشورا می خوانیم که شفاعت حسین را در بدو ورود به عالم قبر و بعد از مرگ نصیب من بکن . در کتاب کامل الزیارة که استادشیخ مفید این کتاب را نوشته است ، امام باقر (ع) می فرماید : اگر فضایل زیارت اباعبدالله را می دانستند جانشان برای این کار پر می کشید . جزو فضایل زیارت امام حسین (ع) ( گاهی زیارت یک جمله است السلام علیک یا اباعبدالله ، السلام علیک رحمة الله و برکاته ) این است که عالم قبر توسعه پیدا می کند و خدا او را از فشار قبر در امان نگه می داد و از ترس سوال منکر و نکیر او را در امان می دارد . مرحوم رجبعلی خیاط با عده ای وارد قبرستانی شدند و ایشان به امام حسین (ع) سلام داد . از او سوال کردند که این سلام برای چه بود؟ ایشان گفتند که بوی خوشی را استشمام می کنید ؟ آنها گفتند : خیر . از مسئول قبرستان پرسید ه کسی را اینجا دفن کرده اند ؟ مسئول گفت که یک ساعت پیش فردی را دفن کردند و رفتند . آنها سر قبر رفتند . ایشان گفتند که صاحب این قبر از محبین و متوسلیان اباعبدالله بوده است و ایشان برای دفن او بر قبر آمده اند و بخاطر همین عذاب از این قبرستان برداشته شد . مرحوم آیت الله مرعشی نجفی در وصیت نامه اش می نویسد که دستمالی که من برای امام حسین (ع) گریه کرده ام در کفن ، روی سینه ام بگذارید . بعد تابوت من را در حسینه ام ببرید . یک سر عمامه ی من را به تابوت و یک سر آنرا به منبری که بر روی آن خوانده می شد ببندید و آنجا روضه بخوانید . اینها به شفاعت اعتقاد عجیب داشتند. وقتی نظام رشتی از دنیا رفت . پرسیدند که در عالم قبر وضعت چطور است ؟ گفت : شکر خدا را که در پناه حسینم در عالم از این خوبتر پناه ندارم . کسی که حب اباعبدالله در قلبش است تردید نکند . وقتی من او را دوست دارم کم کم می خواهم مثل او باشم . امام حسین (ع) خیلی از کسانی که با منبر و خدا قهر بوده اند آشتی داده است و این اثر همان محبت است . منظور ما از محبت اهل بیت ، محبتی است که انسان از آنها تربیت پذیر شده باشد یعنی بگونه ای کلاس آنها نشسته و دست به دست آنها داده است و فقط در حد ادعا نبوده است . اگر من رنگی از آنها در زندگی خودم نگرفته باشم و سعی نکنم که آثار کمالات معلمین بزرگ را رد زندگی ام پررنگ تر بکنم معلوم است که درسی نگرفته ام و در این کلاس شرکت نکرده ام و ادعای شرکت در آن کلاس را داشته ام . ما باید سعی کنیم که آثار این محبت در زندگی مان بیاید .
سوال – سوره انبیاء آیات 1 تا 10 را توضیح دهید .
پاسخ – آیه اول یک موعظه ی الهی است و موعظه تکان دهنده ای است . خدا می فرماید : حسابرسی مردم نزدیک شده است ولی به آن غافلانه پشت می کنند و می روند . درست است که حسابرسی دقیق و جزء به جزء در روز قیامت است اما ما یک حسابرسی اجمالی بعد از مرگ داریم . از ابتدای آخرت زمان حسابرسی شروع می شود . در یک لحظه می شود که پرونده ی عمر کسی بسته بشود و وارد آخرت بشود . و همان لحظه شروع به حساب دادن بکند . پس حسابرسی این قدر نزدیک است و انسان در اثر غفلت پشت کرده و کارش خودش را می کند . در آیه ی بعدی می فرماید که آنچه از موعظه های خدا می آید که می تواند باعث تذکر او بشود همه را به بازی و شوخی می گیرد .اگر دل زنده و روشنی باشد و این دو آیه را مرور بکند ، حتما هدف آیه که تلنگر به دلها است تحقق پیدا می کند .
سوال – تجسم اعمال به چه معناست ؟
پاسخ – بحث تجسم اعمال از مسلمات روایات و آیات ماست . ما از ابتدا تا انتهای منزل آخرت ، هیچ چیزی از پاداش ها و کیفرها ، لذتها و عذابهای خدا را نخواهیم دید مگر اینکه همان اعمال خودمان را ببینیم . صورت دنیای ما در آخرت مجسم می شود و صورت زشت یا زیبا پیدا می کند. یعنی ما بعد ازمرگ سر سفره ی خودمان هستیم . و به ما می گویند که دست پخت خودتان را بخورید . در واقع خودمان بهشت و جهنم خودمان را می سازیم . داریم که بهشت خالی است. مصالح آن همان اعمال این دنیا است . اگر اعمال خیر بود آنجا لذت های بهشت می شود ولی اگر اعمال شر بود مار و عقرب جهنم را از جای دیگر برای ما نمی آورند . این همان نیش هایی است که به کسی می زنیم . البته اعمال دنیایی ما به این شکل آن طرف نمی رود یعنی این طور نیست که اگر من پولی به فقیر دادم در برزخ پولی به من بدهند بلکه ای کمکی که به فقیر کردم باعث توانمند شدن او در زندگی می شود و در آخرت و مسیر زندگی آخرتی هم این کار من را توانمند می کند . اگر من در اینجا نیشی به کسی زدم یا طعنه ای زدم ، همین الان عقرب درست کرده ام ولی آنرا نمی بینم و فقط نیش آنرا می بینم . این عقرب در قبر همراه ما خواهد بود و بقول مولوی : آن سخن های چو مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرد دمت . تجسم اعمال یعنی اعمال انسان به شکل آخرتی به ما بر می گردد و بصورت لذت های یاعذاب های عالم آخرت در می آید . خدا در قرآن می فرماید : هیچ جزایی نمی بیند مگر اعمال خودتان را . کیفرهای آخرت نتیجه ی اعمال ما نیست بلکه خود اعمال ماست . می فرماید :هر کسی در گروی اعمال خودش است . یکی از اصحاب صحرا نشین به پیامبر گفت که من را موعظه ای بکنید. پیامبر فرمود که تو بعد از مرگ با کسی همراه خواهی بود که تا قیامت همراه تو هست . اگر همنشین تو کریم و زیبا باشد به تو احسان خواهد کرد ولی اگر همنشین تو زشت باشد در آنجا تو را تسلیم بدبختی آخرت می کند و همنشنی تو عمل تو است. این عمل اگر زشت باشد چیزی است که در قبر از آن وحشت می کنی . این عملی است که از آن سوال می شود و همیشه با تو خواهد بود . مرحوم قاضی سعید قمی یکی از عرفای شیعه در کتاب اربعین از شیخ بهایی نقل می کند که ایشان می گوید که من رفیقی داشتم که اهل معرفت بود . بیشتر مواقع به تنهایی به قبرستان می رفت و فکر می کرد . شیخ بهایی می گوید که از دوستم پرسیدم که در قبرستان چیز عجیبی به چشم تو نخورد ؟ او گفت : دیروزی فردی را دفن کردند و رفتند . مکاشفه ای داشت م و دیدم که یک جوان بسیار زیبارو و لباس فاخر و بوی خوش به قبر نزدیک شد و بعد ناپدید شد . بعد از مدت کوتاهی دیدم بوی متعفنی به مشام می رسد که نفسم گرفت دیدم که سگی می آید و آن سگ به قبر نزدیک شد . بعد دیدم همان جوان معطر از قبر خارج شد در حالیکه خونین است و داشت می رفت . از او پرسید که این داستان چیست؟ گفت که من اعمال خوب این شخص هستم و قرار بود که همراه اوباشد . آن سگ تجسم اعمال زشت او بود . چون بدیهایش بر خوبی هایش غلبه داشت من را خارج کرد. تا وقتی اعمالش تسویه بشود آن سگ همنشین او است تا من برگردم . این واقعیتی است که ما در تجسم اعمال خواهیم داشت . ما نباید اعمال را شوخی بگیریم و هیچکدام از عمل من بی پاسخ نمی ماند و همه چیز ثبت می شود . پس باید مراقبت بیشتری داشت .
سوال – در مورد کیفیت خواندن نماز شب توضیحاتی بدهید .
پاسخ – در مفاتیح دستور العمل مفصلی آمده است . من دستور العمل ساده ی آنرا توضیح می دهم . نماز شب یازده رکعت است که چهار تا دو رکعتی به کیفیت نماز صبح و به نیت نماز شب خوانده می شود . حتی می توان آنرا نشسته خواند . دو رکعت نماز به نیت نماز شفع ( جفت ) بخواند که در رکعت اول حمد و فلق و در رکعت دوم حمد و ناس خوانده می شود . بعد یک رکعت نماز وتر ( فرد) خوانده می شود که یک مرتبه حمد ، سه مرتبه قل هوالله ، یک مرتبه سوره فلق و یک مرتبه سوره ناس در آن خوانده می شود و در قنوت آن هفتاد مرتبه استغفر الله ربی و اتوب الیه و بعد چهل تا مومن زنده یا مرده را دعا کند . می تواند به فارسی بگوید : خدایا فلانی را ببخش . حتی می توانیم اقوام و دوستان را دعا کنیم و این خودش یک نوع صله رحم است . یک نوع خیر خواستن است . چهل نفر بعنوان حداقل است . بعد تشهد و سلام داد ه می شود

منبع :سایت برنامه سمت خدا 

 


[ دوشنبه 91/1/28 ] [ 6:51 صبح ] [ رضا اشرفی ]

 

 

 

 


[ دوشنبه 91/1/28 ] [ 1:33 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 

آغاز ایام فاطمیه و شهادت بانـــــــــــــوی

دو عالم حضرت فاطمه الزهرا (س) رو

به همسرشون حضرت علی(ع)

ائمه المعصومین(ع)

ساحت مقدس امام زمان(عج)

و شما دوستان گرامی

و مسلمانان جهان تسلیت می گویم


[ دوشنبه 91/1/28 ] [ 1:20 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
   1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 1479635
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد