به گزارش «تابناک» ،متن این نامه به شرح زیر است : دخترم نمیدانم از کجا برایت بگویم؛ از روزهای جنگ و جنایات صدام و یا از ایثار و فداکاری امت که هر روز گلهای پرپر شده خود را روی دوش خود قرار میدهند و یا از اماممان همچون کوهی استوار در مقابل مکر و حیله دشمنان و همچون پدری دلسوز که هر روز با رهنمودهای پیامبر گونهاش، نور امید را در دل فرد فرد این ملت میتاباند.
حالا که این نامه را میخوانی نمیدانم چگونه هستی. انشاءالله که خداوند عمر اماممان را به بلندی آفتاب قرار دهد و اگر ما در زندگیمان حکومت اسلامی را درک نمودیم، تو در زندگیت حکومت مهدی را درک نمایی، زینبم، بابا در شرایطی به جبهه رفت که جنایتکاران هر روز و شب بدون هیچ عذر و بهانهای و تنها به جرم مسلمان بودن شهرهای مرزی ما را موشک باران مینمودند و هر روز تعدادی از مردم بیدفاع ایران و کودکان را به خاک و خون میکشیدند یا در جبهههای جنگ، هنگامی که ایستادگی و پایداری فرزندان اسلام را میدیدند به ستوه میآمدند و توان جنگیدن را نداشتند. بر سر سربازان امام زمان بمبهای شیمیایی اهدایی ابرجنایتکاران را میریختند و باکی هم از این کار نداشتند.
زینبم من در حالی برایت این نامه را مینویسم که تا عملیات چند روزی باقی نمانده، خواستم در این لحظات آخر سخنی با میوه دلم بگویم:
[ جمعه 91/11/6 ] [ 1:8 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |