یا اباصالح پس کی میایی؟
.
یار سبزپوش رویاهای من
.
ای که سوار بر اسب سفید رویا و ذوالفقار به دست میایی
.
می دانم که میایی به زودی زود ولی پس کی؟
.
پس کی میایی و انتقام سیلی مادرت زهرا و انتقام خون حسینت را می گیری؟
.
آخر پس کی این انتظار به پایان میرسد؟
.
از آن زمانی واهمه دارم که بیایی و من نباشم
.
ای تمنای همیشگی دلم
.
ای مولای من زودتر بیا تورا به آن دعای عهدی که سحرگاهان میخوانم قسم میدهم
.
که اگر آمدی و من لیاقت زنده بودن و درک ظهورت را نداشتم لااقل نظری بر خاکم انداز!
.
هر جمعه چشمانم به راه است ای یوسف زهرا این جمعه هم رفت و تو نیامدی
.
چشمانمان همچون چشمان یعقوب از فراق تو کور شد ولی باز تو نیامدی...