یک عمر تو زخم های ما را بستی هر روز کشیدی به سر ما دستی شعبان که به نیمه می رسد آقا جان ما تازه به یادمان می آید هستی هم چاه سر راه تو باید بکنیم هم این که از انتظار تو دم بزنیم این نامه ی چندم است که می خوانی؟ داریم رکورد کوفه را می شکنیم هر چند که خسته ایم از این حال نیا شرمنده . اگر ندارد اشکال . نیا ما خط تمام نامه هامان کوفی است آقای گلم زبان من لال... نیا آقا تو که خوب می توانی مارا.... از این همه غربت برهانی مارا.... لای کلمات ندبه پنهان شده ایم تا این که بیایی و بخوانی مارا نه شرم و حیا نه عار داریم از تو ما گله بی شمار داریم ازتو ما منتظر تو نیستیم آقا جان! تنها همه انتظار داریم از تو از شنبه درون خود تلنبار شدیم تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم خیر سرمان منتظر دیداریم جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم ما را نه غم در به دری خواهد کشت نه غصه ی بی بال و پری خواهد کشت او آمده است و ما همه بی خبریم [ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 2:30 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |