در شهادت فاطمه زهرا علیهاسلام اختلافات زیادی در روایات به چشم می خورد. ![]() البته شاید این دو دسته روایت با هم منافاتی نداشته باشد چرا که معمولا لحظه دقیق مرگ بر اطرافیان پوشیده است؛ مثلا گاهی سنگینی حال و جواب ندادن و یا شنیده نشدن صدای نفس را مرگ میپندارند در حالی که هنوز روح از بدن جدا نشده و محتضر هنوز زنده است و چه بسا بعد از لحظاتی، کلماتی بگوید و آن وقت بمیرد. روایتی که می گوید امیرالمومنین در لحظه جان دادن زهرا علیهاسلام در خانه حاضر نبوده، این است: اسماء بنت عمیس می گوید: وقتی شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا (علیهاسلام) نزدیک شد، فرمود:« ای اسماء، جبرئیل در رحلت پدرم مقداری کافور از بهشت آورد و پدرم آن را سه قسمت نمود. ثلثی برای خودش، ثلثی برای علی علیه السلام و ثلثی برای من. این کافور را بیاور و کنار بستر من بگذار.» من کافور را آوردم. سپس در حالی که خوابیده بود، روی خود را انداخت و فرمود:« وقت نماز، مرا صدا بزن. اگر جواب دادم که هیچ، و الا بدان که من به سوی پدرم شتافته ام.» بعد از لحظاتی، فاطمه علیهاسلام را صدا زدم ولی او جوابی نداد. گفتم:« ای دختر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم! ای دختر آن کسی که به خداوندش تا قاب قوسین نزدیک شد.» اما جوابی نشنیدم. روپوش از صورت مبارک فاطمه کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است. خود را روی بدن مبارکش انداختم و آن صورت نیلی را بوییدم و گفتم سلام مرا به پدرت برسان. در این هنگام دو فرزند آن بانو، حسن و حسین، که در حدود 6 و 7 سال داشتند، از راه رسیدند و پرسیدند:« چرا مادر ما در این ساعت خوابیده؟» گفتم:« ای یتیمان فاطمه، مادرتان نخوابیده بلکه دنیا را وداع کرده است.» امام حسن و امام حسین خود را روی بدن مطهر مادر انداختند و او را بوسیدند. امام حسن گفت:« مادر جان، من حسنم، با من حرف بزن قبل از آن که روح از بدن من بیرون رود.» امام حسین گفت:« مادر جان، من پسرت حسینم، با من سخن بگو قبل از آن که قلبم از حرکت بایستد و بمیرم.» یتیمان گریه و ناله سر داده بودند. گفتم:« ای دو ریحانه رسول خدا، بروید و پدرتان امیرالمومنین را خبر کنید.» ![]()
امیرالمومنین داخل خانه شد ولی با یک دنیا حسرت با جسد بی روح فاطمه روبرو گردید و این شعر را سرود:« هر دو دوست بالاخره یک روز از هم جدا می شوند و طعم فراق را خواهند چشید. اینکه من فاطمه را بعد از احمد صلی الله علیه و آله و سلم از دست دادم و بین ما فراق و جدایی حاصل شد، دلیل است بر اینکه هیچگاه دوستیها و نزدیکی ها پایدار نیست و این چرخ گردون بین آنها تفرقه می افکند.»
منابع:
مراجعه شود به:
[ یکشنبه 91/1/20 ] [ 1:31 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |