مطلبی را یکی از همراهان ارزشی در وبلاگشان درج بدلیل بار ارزشی واینکه خالصانه واز دل برخواسته بود عینا برا شما همراهان گرامی درج نمودم. سلام متن زیر شاید فاقد صنایع ادبی باشد اما فاقد دل تنگی نیست امید که بر جان های سبز و هشیارتان خوش نشیند..... یادم نمی رود آن دقایق عشقناکی را که رهبری برای آن که مردمش زیر باران سرما نخورند سخنانش را کوتاه کرد. یادم نمی رود رهبری را که ساعت ها در مهر و ماه شاعران جوان گوش جان به اشعارشان می سپارد فراموش نخواهم کرد از یاد ره بری که فصل الخطاب انتخاباتی شد که قرار بود انقلاب مخملی بشود . اما آقای من آن نماز جمعه ی پس انتخابات چه قدر حزن آلود بود ... جگرمان سوخت برای آن بدن ناقصی که جانباز ی هدف والایش شده است گویی ارکستری جهانی موسیقی غم نواختند بغض گلوی آسمان را می فشرد وتنها یک سیلی می توانست کاری بکند که ابرها تا قیامت برای آن بدن ناقص گریه کنند ... امروز جهانیان می دانند که باغ ایران از وجود گل شما معطر است واهریمن لحظه ای از دشمنی با شما غفلت نمی ورزد . خوش حالم چون هر چه بیشتر دشمنی کنند نشان از این است که رهبری شما به کمال بیشتری رسیده است درود خداوند بر روح بلند آن روح الله که از صفای باطن سیدعلی جوان آگاه شد و امروز کسی رهبر سرزمین آریانا است که روح آزادگی و استقلال را با نفس مسیحایش در جامعه می دمد. وقتی خیل جمعیت راهپیمایان 9 دی را دیدم به خودم گفتم: بادا که به دریا برسد کوشش این رود هم پای تو پرچم بسپاریم به موعود.... خیلی وقتتان را گرفتم.با تشکر از همراه همیشگی خانم فاطمه کنعانی [ دوشنبه 89/11/4 ] [ 11:30 عصر ] [ علی فغانی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |