راههاى درمان مفاسد اخلاقى به صورت اصولى تقریبا همه جا یکى است که به طور کلى در دو راه علمى و عملى خلاصه مىشود.الف-راه علمىمنظور از راه علمى،این است که انسان در آثار و پیامدهاى شهوت پرستى بیندیشد وببیند که چگونه تسلیم شدن در برابر شهوات،انسان را به ذلت،بدبختى،اسارت،تضعیفشخصیت اجتماعى و دورى از خدا مىکشاند که زندگى خفتبار افرادى که آلودهشهوت شدهاند،بیانگر این واقعیت است. بنابراین تامل در امور مذکور و اندیشه پیرامون شرح حال«اولیاء الله»و پیروانراستین آنها که بر اثر مبارزه با شهوات به مقامات بالا در دنیا و نزد خدا رسیدهاند،انسانرا از شهوت پرستى باز خواهد داشت. علاوه بر این که تحکیم پایههاى عقل و ایمان،انسان را قادر به کنترل شهواتمىکند،در این رابطه امیر مؤمنان على علیه السلام مىفرمایند:«من کمل عقله استهان بالشهوات،کسى که عقلش کامل شود،شهوتها را کوچک و بىارزش مىشمرد.» (52) در جاى دیگر نیز مىفرمایند:«من غلب شهوته ظهر عقله،کسى که بر شهوات خودغالب شود، عقل و خرد او ظاهر مىگردد» (53) همچنین فرمودهاند:«کلما قویت الحکمة ضعفت الشهوة،هر قدر حکمت و دانشانسان قویتشود،شهوات و تمایلات سرکش او ضعیف مىگردد.» (54) آن حضرت در پیام پر معناى دیگرى نیز مىفرمایند:«اذکر مع کل لذة زوالها و معکل نعمة انتقالها و مع کل بلیة کشفها،فان ذلک ابقى للنعمة،و انفى للشهوة،و اذهبللبطر،و اقرب الى الفرج و اجدر بکشف الغمة و درک المامول،هرگاه در لذت(حرامى) باشى،به یاد بیاور که روزى زایل مىشود،و اگر در هر نعمتى هستى،به خاطر داشته باش کهروزى سلب خواهد شد.در بلاها نیز انتظار بر طرف شدن آن را داشته باش،زیرا اینیادآوریها،نعمت را پایدارتر مىکند و شهوات را دور مىسازد و مستى و غرور نعمت را زایلمىکند و به فرج و گشایش امور نزدیکتر و در از میان رفتن اندوه و رسیدن به مقصود، نزدیکتر و شایسته است.» (55) به این ترتیب اندیشه در پیامدها،اثر عمیقى در بازدارندگى از آلودگى به شهوتهادارد،تمام تلاش رهبران الهى نیز این بوده است تا عواقب شوم گرفتارى در چنگالشهوات را به انسانها گوشزد نموده و آنها را از کام شهوات نجات دهند. این حدیث از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله،بیانگر این معنى است:«خمس ان ادرکتموهن فتعوذوابالله منهن:لم تظهر الفاحشة فى قوم قط حتى یعلنوها،الا ظهر فیهم الطاعون و الاوجاعالتى لم تکن فى اسلافهم الذین مضوا و لم ینقصوا المکیال و المیزان الا اخذوا بالسنینو شدة المؤنة و جور السلطان،و لم یمنعوا الزکاة الا منعوا المطر من السماء،و لو لاالبهائم لم یمطروا و لم ینقضوا عهد الله و عهد رسوله الا سلط الله علیهم عدوهم واخذوا بعض ما فى ایدیهم،و لم یحکموا بغیر ما انزل الله الا جعل الله عز و جل باسهمبینهم،پنج چیز است که اگر با آنها روبرو شدید،از آنها به خدا پناه ببرید،اعمال زشت و آشکاردر هیچ قومى ظاهر نمىشود،مگر این که گرفتار طاعون و بیمارىهایى مىشوند که در میانپیشینیان آنها نبوده است و هیچ قومى کم فروشى نمىکنند مگر این که گرفتار قحطى وسختى زندگى و ظلم حاکمان مىشوند و هیچ قومى منع زکات نکردند مگر این که،از بارانرحمت الهى محروم شدند و اگر به خاطر حیوانات نبود،بارانى به آنها نازل نمىشد و هیچجمعیتى،پیمان خدا و رسولش را نمىشکستند،مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنهامسلط کرد و قسمتى از آنچه را که آنها داشتند،از آنان گرفتند و هیچ گروهى به غیر احکامالهى حکم نکردند،مگر این که خداوند اختلاف در میان آنها افکند و با هم درگیر شدند.» (56) بىشک،تامل و تدبر در این پیامدها،تاثیر مستمر و یا موقت در بازداشتن اعمال غیراخلاقى دارد. ب-راه عملىاز نظر عملى راههاى مختلفى براى درمان«شهوت پرستى»وجود دارد از جمله: 1-یکى از بهترین راههاى عملى براى نجات از گرداب شهوت،اشباع صحیح امیالو خواستهاى جنسى است،زیرا اگر خواستها و امیالى که در درون انسان وجوددارند از راههاى صحیح،اشباع گردند،دیگر زیانبار و مخرب نخواهند بود،به تعبیردیگر،این خواستها را نمىتوان و نباید سرکوب کرد،بلکه باید از آنها در کانالهاىصحیح و سازنده استفاده کرد، در غیر این صورت ممکن است تبدیل به سیلابویرانگرى شود که حرث و نسل انسان را با خود خواهد برد. به همین دلیل،اسلام نه تنها تفریحات سالم و بهرهگیرى معتدل از خواستهاىدرونى را مجاز شمرده،بلکه نسبتبه آن تشویق نیز نموده است.خطبه معروفى که ازامام جواد علیه السلام در مورد عقد همسرش نقل شده است،شاهد گویاى این مدعاست.آنحضرت در این خطبه مىفرمایند:«اما بعد فقد کان من فضل الله على الانام ان اغناهمبالحلال عن الحرام، یکى از نعمتهاى الهى بر بندگان این است که آنها را به وسیله حلالاز حرام بىنیاز ساخته است.» (57) این حدیث معروف نیز بر همین نکته اشاره دارد:«للمؤمن ثلاث ساعات،فساعةیناجى فیها ربه، و ساعة یرم معاشه،و ساعة یخلى بین نفسه و بین لذتها فیما یحل ویجمل،انسان با ایمان ساعات زندگیش را به سه بخش تقسیم مىکند،قسمتى را صرفمناجات با پروردگارش مىکند و قسمت دیگر را در راه اصلاح معاش و بندگیش به کار مىگیردو قسمتسوم را به بهرهگیرى از لذتهاى حلال و دلپسند اختصاص مىدهد.» (58) 2-یکى دیگر از راههاى نجات از شهوت پرستى،برنامهریزى دقیق براى برنامههاىزندگى است،زیرا،هرگاه انسان،براى تمام اوقات خود برنامه داشته باشد(هر چند برنامهاو در پارهاى از موارد جنبه تفریحى و ورزشى داشته باشد)،دیگر مجالى براى کشیدهشدن به آلودگىهاى شهوانى باقى نمىماند. 3-برچیدن عوامل آلودگى نیز یکى از راههاى درمان و یا پیشگیرى است،زیراامکان آلودگى به شهوات در محیطهاى آلوده فراوان است،یعنى،اگر محیط،آلودهشهوت شود و اسباب آن در دسترس همه قرار گیرد و آزادى نسبى نیز وجود داشتهباشد،نجات از آلودگى،مخصوصا براى قشر جوان یا کسانى که در سطح پایینى از«معرفت»دینى قرار دارند،بسیار دشوار خواهد شد. 4-احیاى شخصیت معنوى و انسانى افراد جامعه نیز،از راههاى مهم درمان یاپیشگیرى از آلودگىهاى شهوانى است،زیرا انسان،هنگامى که از ارزش وجود وشخصیتخود،آگاه شود و دریابد که او عصاره جهان آفرینش و گل سر سبد جهانخلقت و خلیفه خدا در روى زمین است،به این سادگى خود را به شهوات نمىفروشد. امیر مؤمنان على علیه السلام در این رابطه مىفرمایند:«من کرمت علیه نفسه هانت علیهشهوته،کسى که به ارزش وجود خویش پىبرد،شهوات در برابر او بىارزش مىشوند» (59) ودر حدیث دیگرى از آن حضرت علیه السلام آمده است:«من عرف شرف معناه صائه عن دنائةشهوته...،کسى که شرافت ذاتى خود را بشناسد،او را از پستى شهوت مصون مىدارد!...» (60) آخرین نکتهاى که ذکر آن لازم به نظر مىرسد،این است که نه تنها در مساله مبارزهبا شهوات، بلکه در تمام موارد مبارزه با مفاسد اخلاقى،باید به مساله مبارزه عملىاهمیت داد،به این معنى که هر قدر انسان با خلق و خوى بد به مبارزه برخیزد و در جهتمخالف آن حرکت کند، آن خلق و خوها کم رنگ و ضعیف مىشود و این مبارزه ازصورت فعلى به صورت حالت و از صورت حالتبه صورت عادت و از صورت عادتبه صورت ملکه در مىآید و خلق و خوى ثانوى در جهت مقابل شکل مىگیرد،مثلا،اگر انسان بخیل بذل و بخشش را تکرار کند،آتش بخل به تدریج در درون او فروکشکرده و خاموش مىشود. اگر شهوت پرستان نیز در برابر طغیان شهوات،مقاومت و ایستادگى نمایند،طغیانشهوت فرو نشسته و روح عفت جایگزین آن مىشود. این نکته در سخن پرمعنایى از امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده است:«قاوم الشهوةبالقمع لها تظفر،در برابر شهوت و امیال نفسانى،به قصد قلع و قمع مقاومت کن تا پیروزشوى. (61) » شکم پرستى و شهوت جنسىبزرگان علم اخلاق همچون فیض کاشانى در«المحجة البیضاء»و محقق نراقى در«معراج السعادة»و مرحوم شبر در کتاب«الاخلاق»شکم پرستى و شهوت جنسى را بهصورت مستقل، مورد بحث قرار دادهاند.در واقع از روایات اسلامى و اشاراتى که درآیات قرآن مجید است، پیروى نموده و براى این دو بخش اهمیت ویژهاى قایل شدهاند. مرحوم فیض کاشانى در کتاب«المحجة البیضاء»مىگوید:«بزرگترین عوامل هلاکتانسان، شهوت شکم است،همان بود که آدم و حوا را از بهشتى که دار القرار بود به دنیا که دارنیاز و افتقار است فرستاد...،در حقیقتشکم سرچشمه شهوات و منشا دردها و آفات است،زیرا حتى شهوت جنسى نیز پیرو آن است و به دنبال این دو،شهوت در جمع آورى مال و مقاماست که وسیلهاى براى سفرههاى رنگینتر و زنان بیشتر محسوب مىشود و به دنبال آنها،تنازع در دسترسى به مال و مقام و کشمکشها به وجود مىآید و آفت ریا و خودنمایى و تفاخرو تکاثر و خود برتر بینى از آن متولد مىگردد،سپس این امور عاملى براى حسد،کینه،عداوتو دشمنى مىشود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلمها و منکرات و فحشاء مىکشاند...،حالکه چنین است،لازم استبه شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد (62) » از این خطرناکتر آن است که انسانهاى شکم پرست و شهوت پرست،دین و ایمانخود را در راه آن از دست دادهاند.در ذیل آیه: و آمنوا بما انزلت مصدقا لما معکم ولا تکونوا اول کافر به و لا تشتروا بآیاتى ثمنا قلیلا و ایاى فاتقون (63) که خداوند در آنیهود را به خاطر فروختن آیات الهى به بهاى ناچیز،مذمت مىکند،آمده است:جمعىاز علماى بزرگ یهود،به خاطر تشکیل مجالس میهمانى پر زرق و برقى از سوىیهودیان براى آنها،ایات الهى را تحریف کردند و عملا آنها را به بهاى ناچیزىفروختند(و پیامبرى را که تورات وعده ظهورش را داده بود و آنها سالها در انتظارشبودند،انکار کردند.) در روایات اسلامى نیز بحث گستردهاى درباره خطرهاى این دو نوع از شهوت دیدهمىشود که در ادامه به برخى موارد اشاره مىشود: 1-رسول خدا صلى الله علیه و اله مىفرمایند:«ثلاث اخافهن بعدى على امتى الضلالة بعد المعرفةو مضلات الفتن و شهوة البطن و الفرج،سه چیز است که از آنها بر امتم بعد از خودممىترسم،گمراهى بعد از آگاهى و آزمایشهاى گمراه کننده و شهوت شکم و شهوت جنسى.» (64) منظور از گمراهى بعد از آگاهى،این است که انسان بر اثر وسوسههاى منحرفان وایجاد شبهات گوناگون،راه راستى را که شناخته،رها کند و در راه انحراف در آید که اینموضوع در هر زمان-مخصوصا در زمان ما-وجود داشته و دارد. منظور از«مضلات فتن»امتحاناتى است که خداوند براى بندگانش پیش مىآورد کهگاهى انسانها به خاطر پیروى هواى نفس از عهده آن بر نمىآیند،و منظور از«شهوت بطن و فرج»شکم پرستى و افراط در شهوت جنسى است. مفهوم حدیث نشان مىدهد،خطرى که از ناحیه این سه امر،مردم را تهدید مىکند،بسیار جدى است. 2- پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله در جاى دیگر مىفرمایند:«اکثر ما تلجبه امتى النار الا جوفانالبطن و الفرج،بیشترین چیزى که سبب دوزخى شدن امت من مىشود،دو چیز میان تهىاست،شکم و فرج» (65) 3- امام باقر علیه السلام نیز در این رابطه مىفرمایند:«اذا شبع البطن طغى،هنگامى که شکمسیر شود،طغیان مىکند.» (66) 4- آن حضرت در جاى دیگر مىفرمایند:«ما من شىء ابغض الى الله عز و جل منبطن مملوء، هیچ چیزى نزد خداوند،منفورتر از شکم پر(و بیش از اندازه خوردن)نیست.» (67) 5- امیر مؤمنان على علیه السلام مىفرمایند:«لا یفسد التقوى الا بغلبة الشهوة،تقوا وپرهیزکارى را چیزى جز غلبه شهوت از بین نمىبرد.» (68) 6- حدیث دیگرى از همان حضرت علیه السلام نقل شده است:«لا تجتمع الحکمة والشهوة، دانش و حکمتبا شهوت پرستى جمع نمىشود» (69) . 7- همان حضرت علیه السلام در جاى دیگر فرمودهاند:«ما رفع امرءا کهمته و لا وضعه کشهوته،هیچ چیز مانند همت،انسان را بالا نمىبرد و هیچ چیز مانند شهوت،انسان رابر زمین نمىزند.» (70) 52- شرح فارسى غرر،حدیث8226. 53- همان،حدیث7953. 54- همان،حدیث 7205. 55- میزان الحکمة،جلد 4،ص 3484،حدیث21507. 56- اصول کافى،جلد 2،ص373. 57- بحار الانوار،ج 50،ص76. 58- نهج البلاغه،کلمات قصار،جمله 390. 59- بحار الانوار،ج 78،ص 71. 60- غرر الحکم،شماره9069. 61- شرح فارسى غرر الحکم،ج 4،ص 514،ح6803. 62- المحجة البیضاء،ج 5،ص 145. 63- بقره/ 41. 64- اصول کافى،ج 2،ص79. 65- همان. 66- کافى،ج6،ص 270،حدیث 10. 67- ؟ 68- شرح غرر الحکم،رقم10606. 69- غرر الحکم،رقم10573. 70- همان،ج 6،ص 114،رقم 9707. [ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 9:16 صبح ] [ علی فغانی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |