سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

این مساله در منابع روایى اسلام،مورد توجه فراوان قرار گرفته است که بیشتر آنهابیانگر هشدار،درباره پیامدهاى خطرناک آن است.این احادیث تکان دهنده،هرخواننده‏اى را تحت تاثیر عمیق قرار داده و روشن مى‏سازد که آلودگى به‏«شهوت‏»-خواه‏به مفهوم عام و خواه به مفهوم خاص آن-از موانع اصلى سعادت و کمال انسان‏ها و از اسباب مهم گسترش گناه و جنایت در جامعه بشرى است که در ذیل،به بعضى از آن‏احادیث اشاره مى‏شود:

1-پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:«ما تحت ظل السماء من اله یعید من دون الله اعظم‏عند الله من هوى متبع،در زیر آسمان معبودى جز خدا پرستیده نشده است که در پیشگاه‏خدا،بدتر از هوا و هوسى باشد که انسان را به دنبال خود مى‏کشاند.» (18)

به این ترتیب،روشن مى‏شود که‏«شهوت‏»و هواى نفس از خطرناکترین عوامل‏انحراف انسان به سوى زشتى‏هاست.

2-امام امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام مى‏فرمایند:«الشهوات سموم قاتلات، شهوت‏ها،زهرهاى کشنده است‏» (19) (که شخصیت و ایمان و مروت و اعتبار انسان را نابودمى‏سازد).

3-در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار علیه السلام آمده است:«الشهوات مصائدالشیطان، شهوات دام‏هاى شیطان است.» (20) (که انسان‏ها را به وسیله آن در هر سن و سال‏و در هر زمان و مکان صید مى‏کند.)

4-همان حضرت علیه السلام در جاى دیگر مى‏فرمایند:«امنع نفسک من الشهوات تسلم‏من الآفات،اگر مى‏خواهید از آفات در امان باشید،خویشتن را از تسلیم شدن در برابر شهوات‏بازدارید.» (21)

5-در حدیث دیگرى نیز از همان پیشواى پرهیزکاران جهان آمده است:«ترک‏الشهوات افضل عبادة و اجمل عادة،ترک شهوت‏ها،برترین عبادت و زیباترین عادت‏است.» (22)

6-امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:«من ملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب و اذااشتهى،حرم الله جسده على النار،کسى که به هنگام غضب و تمایل و ترس و شهوت،ملک نفس خویش باشد،خداوند جسد او را بر آتش دوزخ حرام مى‏کند.» (23)

7-امیر مؤمنان على علیه السلام در حدیث دیگرى مى‏فرمایند:«ضادوا الشهوة مضادة‏الضد ضده و حاربوها محاربة العدو العدو،با خواهش‏هاى نفسانى در تضاد باشید،همچون تضاد دو ضد با یکدیگر و با آن به پیکار برخیزید(مانند)پیکار دشمن با دشمن.» (24)

این سخن با صراحت،این حقیقت را بازگو مى‏کند که‏«شهوت پرستى‏»درست مقابل‏«سعادت‏»و خوشبختى انسان قرار گرفته است.

پیامدهاى شهوت‏پرستى در کلام امیر مؤمنان على علیه السلام

درباره پیامدهاى شهوت پرستى و پیروى از هواى نفس،تعبیرات دقیق،حساب شده‏و تکان دهنده‏اى در احادیث اسلامى دیده مى‏شود که در این بحث تنها به کلام پیشواى‏متقیان حضرت على علیه السلام اشاره مى‏شود:

1-امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرمایند:«اهجروا الشهوات فانها تقودکم الى رکوب‏الذنوب و التهجم على السیئات،از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع‏گناهان و هجوم بر معاصى مى‏کشاند.» (25)

2-این مساله گاهى به قدرى شدید مى‏شود که به کلى دین انسان را بر باد مى‏دهد،چنان که در حدیث دیگرى مى‏فرمایند:«طاعة الشهوة تفسد الدین،فرمانبردارى ازشهوات نفسانى،دین انسان را فاسد مى‏کند.» (26)

3-آن حضرت در تعبیر دیگرى مى‏فرمایند:«طاعة الهوى تفسد العقل،هوا پرستى عقل انسان را فاسد مى‏کند.» (27)

4-در جاى دیگر مى‏فرمایند:«الجاهل عبد شهوته،انسان نادان بنده شهوت خویش‏است‏» (28) ، یعنى،انسان جاهل مثل برده خوار و ذلیلى است که در برابر شهوت خویش،هیچ اختیارى از خود ندارد.

5-در تعبیر دیگر مى‏فرمایند:«عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره،برده شهوت چنان اسیر است که هرگز روى آزادى را نخواهد دید.» (29)

6-آن حضرت علیه السلام در این که سرانجام‏«شهوت پرستى‏»،رسوایى است،مى‏فرمایند: «حلاوة الشهوة ینغصها عار الفضیحة،شیرینى شهوت را ننگ رسوایى از میان‏مى‏برد.» (30)

7-در تعبیر دیگرى،شهوت پرستى را کلید انواع شرها مى‏دانند:«سبب الشر غلبة‏الشهوة (31) سبب شر،غلبه شهوت است.»

با توجه به این که‏«الشر»با الف و لام جنس و به صورت مطلق ذکر شده است،معناى‏عموم را مى‏رساند که این امر بیانگر آن است که‏«شهوت پرستى‏»،سرچشمه تمام شرها وبدبختى‏هاست.

8-در جاى دیگر ضمن اشاره به این نکته که غلبه هوا و هوس،سبب بسته شدن‏راه‏هاى سعادت بشرى شده و او را در گمراهى نگاه مى‏دارد،مى‏فرمایند:«کیف یستطیع‏الهدى من یغلبها الهوى،چگونه مى‏تواند انسان به هدایت‏برسد،در حالى که هواى نفس براو غالب گردیده است.» (32)

9-آن حضرت در سخن دیگرى،غلبه شهوات را باعث تضعیف شخصیت انسان‏مى‏دانند:«من زادت شهوته قلت مروته،کسى که شهوات او فزونى یابد،شخصیت انسانى‏او کم مى‏شود.» (33)

10-در بیان دیگرى به این حقیقت اشاره مى‏کند که راه بهشت،راه‏«شهوت پرستان‏»

نیست:«من اشتاق الى الجنة سلا عن الشهوات،کسى که مشتاق بهشت‏باشد بایدشهوت پرستى را فراموش کند» (34)

11-در جاى دیگر این نکته را گوشزد مى‏کند که حکمت و آگاهى با شهوت پرستى‏سازگار نیست:«لا تسکن الحکمة قلبا مع شهوة،حکمت و دانش در قلبى که جاى‏شهوت پرستى است، ساکن نمى‏شود.» (35)

آثار زیانبار شهوت پرستى

از بحث‏هاى قبل روشن شد که‏«شهوت‏»داراى مفهوم عام و وسیعى بوده و شامل‏هر گونه دوست داشتن،تمایل و رغبت‏به درک لذت و خواهش نفس مى‏شود.بدون این‏که اختصاص به شهوت جنسى داشته باشد،گرچه گاهى در خصوص شهوت جنسى نیز به‏کار رفته است.

در قرآن مجید نیز این مفهوم در یازده مورد به صورت عام استفاده شده است و تنهادر دو مورد در معنى خاص آن به کار رفته است.در روایات اسلامى و کلمات علماى‏اخلاق نیز اغلب در مفهوم عام به کار رفته که در مقابل آن واژه‏«عفت‏»به معنى خویشتن‏دارى و چشم پوشى از لذایذ گناه آلوده مادى به کار مى‏رود.

این مفهوم بیشتر در موارد منفى به کار مى‏رود،اما گاهى در موارد مثبت نیز به کاررفته است، مانند،آن جایى که خداوند خطاب به بهشتیان مى‏فرماید:«... و لکم فیها ماتشتهى انفسکم ...، هر چه را دوست‏بدارید و به آن تمایل داشته باشید،در بهشت‏براى شمافراهم است‏» (36) یا آن جایى که مى‏فرمایند:«... فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین ...،دربهشت آنچه دل‏ها مى‏خواهد و چشم از آن لذت مى‏برد،موجود است.» (37)

به هر حال این واژه،بیشتر داراى بار منفى بوده و در مواردى که هوا و هوس افراطى‏بر انسان چیره گشته و تمایلات ویرانگر و گناه آلود بر تمام وجودش مستولى گردد به‏کار مى‏رود.

این واژه و مشتقات آن،در قرآن مجید،سیزده مورد به کار رفته که شش مورد آن‏داراى مفهوم مثبت و هفت مورد آن داراى مفهوم منفى است.

به هر حال‏«شهوت‏»به هر معنى که باشد،هرگاه مفهوم خاص آن که همان‏خواست‏هاى افراطى و شهوانى است مورد نظر باشد،آثار زیانبارى به دنبال خواهدداشت که به وضوح قابل مشاهده است که ضمن توجه به روایاتى که در فصل قبل‏آوردیم،باید اذعان داشت که سر تا سر تاریخ نیز مملو از پیامدهاى نامطلوب‏شهوت پرستى‏هاست که به طور خلاصه مى‏توان به عناوین زیر،اشاره کرد:

1-آلودگى به گناه

شهوت پرستى انسان را به سوى انواع گناهان مى‏کشاند و در واقع یکى ازسرچشمه‏هاى اصلى گناه و معصیت و نافرمانى خدا محسوب مى‏گردد،زیرا چشم وگوش انسان را بسته و به مصداق حدیث نبوى‏«حبک للشى‏ء یعمى و یصم (38) »آدمى راکور و کر کرده و قدرت درک واقعیت‏ها را از او مى‏گیرد و در چنین حال،زشتى‏ها درنظر او زیبا و زیبایى‏ها در نظر او زشت و بى‏رنگ مى‏شود.

به همین دلیل،در روایات سابق(روایت هشتم)خواندیم که امیر مؤمنان علیه السلام درباره‏پیروى از شهوات هشدار داده و مى‏فرماید:«از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به‏ارتکاب انواع گناهان مى‏کشاند.»

در حدیث دهم،از همان حضرت نیز به این نکته اشاره شد که:«هواپرستى عقل‏انسان را فاسد مى‏کند»و در حدیث نهم نیز فرمودند(اگر شهوت پرستى تشدید شود):«دین‏انسان را بر باد مى‏دهد و حتى انسان را به بت پرستى مى‏کشاند.»در این رابطه مفسران وارباب حدیث،در ذیل آیات 16 و 17 سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم‏بنى اسرائیل به نام‏«برصیصا»آورده‏اند که شاهد زنده‏اى براى این مدعاست،داستان‏گر چه معروف است،اما تکرارش خالى از صواب نیست:

...مرد عابد بنى اسرائیلى به خاطر سال‏ها عبادتش،به آن حد از مقام قرب الهى‏رسیده بود که بیماران با دعاى او سلامت‏خود را باز مى‏یافتند و به اصطلاح مستجاب‏الدعوة شده بود.

روزى،زن جوان زیبایى را که بیمار بود،نزد او آوردند و به امید شفاء در عبادتگاه‏او گذاردند و رفتند.

شیطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زینت داد که‏عنان اختیار را از کف او ربود،آن چنان که گویا عابد کر و کور گشته و همه چیز را به‏دست فراموشى سپرده است.دیرى نپایید که آن عابد دامان‏«عفت‏»خویش را به گناه‏بیالود.پس ارتکاب گناه به خاطر این که احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوایى او گردد،باز شیطان و هواى نفس به او پیشنهاد کرد که زن را به قتل رسانده و درگوشه‏اى از آن بیابان وسیع دفن کند.

هنگامى که برادران دختر،به سراغ خواهر بیمار خویش آمدند و عابد اظهاربى‏اطلاعى کرد، آنان نسبت‏به عابد مشکوک گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى،سرانجام جسد خونین خواهر خویش را در گوشه بیابان از زیر خاک بیرون‏کشیدند.

این خبر در شهر پیچید و به گوش امیر رسید.او با گروه زیادى از مردم به سوى‏عبادتگاه آن عابد حرکت کرد تا علت این قتل را بیابد.هنگامى که جنایات آن عابدروشن شد،او را از عبادتگاهش فرو کشیدند تا بر دار بیاویزند.

در ادامه این حکایت آمده است:هنگامى که عابد در کنار چوبه دار قرار گرفت،شیطان در نظرش مجسم شد و گفت:من بودم که با وسوسه‏هاى خویش تو را به این روزانداختم،حال اگر آنچه را که من مى‏گویم،اطاعت کنى،تو را نجات خواهم داد.

عابد گفت:چه کنم؟

شیطان گفت:تنها یک سجده براى من کافى است.

عابد گفت:مى‏بینى که طناب دار را بر گردن من افکنده‏اند و من در این حال توانایى‏سجده بر تو را ندارم.

شیطان گفت:اشاره‏اى هم کفایت مى‏کند.

عابد بیچاره نادان،پس از این که با اشاره،سجده‏اى بر شیطان کرد،طناب دار گلویش‏را فشرد و او در دم جان سپرد.

آرى!شهوت پرستى باعث‏شد تا آن عابد،ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس‏انجام دهد و بعد دروغ بگوید و سرانجام مشرک گردد و بدین ترتیب محصول سال‏هاعبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.

همه رنج جهان از شهوت آید که آدم زان برون از جنت آید (39)

2-فساد عقل

شهوت پرستى،پرده‏هاى ضخیمى بر عقل و فکر انسان مى‏اندازد،حق را در نظر اوباطل و باطل را در نظر او،حق جلوه مى‏دهد.در روایات گذشته نیز بیان داشتیم که:

«طاعة الهوى تفسد العقل،هوا پرستى عقل را فاسد مى‏کند.» (40) به همین دلیل بسیارى ازشهوت پرستان به هنگام غلبه شهوت،کارهایى انجام مى‏دهند که بعد از فرو نشستن آتش‏شهوت،از آن عمل خویش سخت پشیمان شده و گاه تعجب مى‏کنند که چگونه ست‏به‏انجام آن کار احمقانه و غلط زده‏اند.

در حدیث دیگرى امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرمایند:«اذا ابصرت العین الشهوة عمى‏القلب عن العاقبة،هنگامى که چشم،مظاهر شهوت را ببیند،عقل از مشاهده عاقبت کارباز مى‏ماند» (41)

3-تضعیف شخصیت اجتماعى انسان

شهوت پرستى،شخصیت و احترام اجتماعى انسان را در هم مى‏شکند و او را به ذلت‏مى‏کشاند، زیرا براى کامیابى‏هاى شهوانى باید تمام قید و بندهاى اجتماعى را شکست وتن به هر پستى داد.بدیهى است که انسان با شخصیت،در کشاکش شهوات،بر سردو راهى قرار مى‏گیرد که یا باید به خواست‏هاى شهوانى دل خویش برسد،یا شخصیت واحترام اجتماعى خود را حفظ نماید که اغلب جمع میان این دو غیر ممکن است!

در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام آمده است:«زیادة الشهوة تزرى بالمروة، افزون‏شدن شهوت،شخصیت انسان را لکه دار مى‏کند.» (42)

4-اسارت نفس

اسارت و بندگى در برابر خواست‏هاى نفسانى،یکى دیگر از پیامدهاى شهوت پرستى است، زیرا انسان شهوت پرست چنان اسیر شهوات خود مى‏شود که‏بازگشت و دورى جستن از آنها، برایش مشکل و گاهى نیز غیر ممکن مى‏گردد.

نمونه بارز آن،زندگى خفت‏بار معتادان به مواد مخدر است که در ظاهر آزادند،ولى از هر اسیرى،اسیرترند.زنجیر اعتیاد ناشى از شهوت پرستى نیز آن چنان دست وپاى انسان را مى‏بندد که گویا هر گونه حرکت و تلاش براى دورى جستن از خواست‏هاى‏رذیله،بسیار مشکل مى‏گردد،مخصوصا اگر هوا پرستى،به سر حد عشق‏هاى جنون آمیزجنسى برسد که در این حال اسارت انسان به اوج خود مى‏رسد.

حضرت امیر مؤمنان على علیه السلام در این رابطه مى‏فرمایند:«عبد الشهوة اسیر لا ینفک‏اسره،بنده شهوت چنان اسیر است که هرگز روى آزادى را نخواهد دید.» (43)

آن حضرت در تعبیر دیگرى نیز مى‏فرمایند:«و کم من عقل اسیر تحت هوى امیر،چه بسیار عقلها و خردها که شهوات بر آن حکومت مى‏کند.» (44)

باز در حدیث دیگرى مى‏فرمایند:«الشهوات تسترق الجهول،شهوت‏ها،افراد نادان‏را برده خود مى‏سازند.» (45)

5-رسوایى و بى‏آبرویى

رسوایى،یکى دیگر از پیامدهاى شهوت پرستى است.تاریخ بشر مملو از شرح‏زندگى کسانى است که در جامعه داراى مقام و موقعیت ممتاز بودند،ولى هنگامى که‏اسیر«شهوت‏»و هواى نفس شدند،کارشان به رسوایى کشید.

در اشعار شعرا نیز رابطه‏«عشق‏»و«رسوایى‏»یک رابطه معروف و مشهور است. (46)

(رسواى عالمى شدم از فرط عاشقى)

در داستان یوسف و همسر عزیز مصر نشان مى‏دهد که چگونه همسر عزیز مصر با وجود احترام فراوان-به علت هواپرستى-رسواى خاص و عام شدیوسف به صبر خویش پیمبر شد رسوا شتاب کرد زلیخا را (47)

و به گفته شاعر عرب:

ان الهواى هو الهوان قلب اسمه فاذا هویت فقد لقیت هوانا (48)

هوا پرستى همان پستى است که نام آن تغییر یافته،به همین دلیل هر هوا پرستى پست‏مى‏شود.

عوامل و اسباب شهوت پرستى

بارها در مباحث مشابه گفته‏ایم که براى درمان مفاسد اخلاقى،باید نخست علل وریشه‏ها و اسباب آن را بیابیم.بزرگان علم اخلاق نیز،در مباحث این علم،به بحث ازانگیزه‏ها،اهمیت فوق العاده‏اى داده‏اند،به همین دلیل لازم است‏بحث دقیقى در موردعوامل شهوت پرستى داشته باشیم.

امیال و خواسته‏هاى درونى که از آن به شهوات تعبیر مى‏شود،-مخصوصا شهوت‏جنسى-یک امر طبیعى و خدادادى بوده و از عوامل حرکت انسان،براى پیشرفت‏زندگى بشمار مى‏آید.به همین دلیل،گر چه نمى‏توان آنها را از میان برد،اما هرگز نبایدبراى سرکوبى آنها نیز تلاش کرد،زیرا اگر این شهوات در حد اعتدال باشند،نه تنهامشکلى ایجاد نمى‏کنند،بلکه یکى از اسرار تکامل و تقدم انسان نیز محسوب مى‏گردند.

آنچه که به صورت مفسده اخلاقى ظاهر مى‏شود،همان طغیان شهوات و خارج شدن‏آنها از کنترل نیروى عقل و خرد است.

حال باید ملاحظه کرد که چه عواملى سبب خارج شدن امیال و خواست‏هاى درونى‏از تحت کنترل عقل گشته و به صورت نیرویى ویرانگر در مى‏آید.به یقین،امور زیر تاثیرزیادى در این مساله دارد:

1-ضعف ایمان

ضعف ایمان،علت اصلى نادیده گرفتن فرمان‏هاى الهى است.اگر انسان،خدا راحاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قیامت‏با چشمان قلب خویش مجسم‏نماید،هرگز حدود الهى را نمى‏شکند و از مرزها تجاوز نکرده و آلوده شهوات و مفاسداخلاقى نمى‏گردد.

این همان برهان الهى است که در بدترین شرایط زندگى حضرت یوسف علیه السلام به‏سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشاء-که تمام زمینه‏هاى ارتکاب،موجود وموانعش مفقود بود-حفظ کرد.

اگر ایمان ضعیف گشته و توجه به مبدا و معاد کم گردد،زمینه طغیان شهوات کاملافراهم مى‏شود که انسان در چنین شرایطى مثل حیوان درنده‏اى که از قفس خارج شده‏باشد و هیچ گونه مانعى در برابر خود نبیند،به همه جا حمله مى‏کند و اگر کسى دربرابرش ظاهر شود، مى‏درد.

در این رابطه در حدیث علوى آمده است:«من اشتاق الى الجنة سلا عن الشهوات،کسى که مشتاق به بهشت(و معتقد به آن)باشد،شهوات سرکش را به فراموشى مى‏سپارد.» (49)

گاهى نیز انسان براى بهره‏گیرى از شهوات بدون قید و شرط،سد ایمان را در هم‏مى‏شکند تا در شهوت پرستى آزاد باشد،قرآن مجید مى‏فرماید:« بل یرید الانسان‏لیفجر امامه-یسئل ایان یوم القیامة (50) ،...بلکه انسان مى‏خواهد(آزاد باشد و بدون ترس ازدادگاه قیامت)در تمام عمر، گناه کند،(از این رو)مى‏پرسد:قیامت کى خواهد بود؟(سؤالى که‏نشانه انکار یا تردید است).»

2-بى اعتنایى به حیثیت اجتماعى و شخصیت انسانى

بى‏اعتنایى به آبرو و حیثیت اجتماعى و ضعف شخصیت انسانى،اغلب سبب آلودگى‏به انواع شهوات مى‏شود،در حالى که آبرو و شخصیت انسانى و توجه به حیثیت‏اجتماعى،انسان را-هر چند که ایمان به خدا نیز نداشته باشد-در برابر طغیان شهوات، کنترل مى‏کند.

به همین دلیل،در جوامع غیر دینى،افراد آبرومند و با شخصیت،کمتر تسلیم طغیان‏شهوات گشته و به‏«شکم پرستى‏»و شهوات بى قید و شرط جنسى روى مى‏آورند،زیراآبرو و حیثیت اجتماعى و شخصیت انسانى آنها،سدى است در برابر طغیان شهوات.

بنابراین همیشه تنها افراد رذل و بى‏شخصیت،در چنگال این امور گرفتار مى‏گردند.

3-غفلت و بى‏خبرى

غفلت و بى‏خبرى از پیامدهاى شهوت پرستى،عامل دیگر آلودگى به این رذیله‏اخلاقى است، زیرا بیشتر رذایل اخلاقى،آثار سوء جسمانى و بهداشتى دارد،مثلا،شکم پرستى،انسان را به انواع بیمارى‏ها مبتلا مى‏سازد و یا افراط در شهوت جنسى،نیروو توان انسان را کاهش داده، اعصاب را در هم مى‏کوبد و عمر را کوتاه نموده و در نهایت‏سلامت جسمى و روحى انسان را مختل مى‏سازد.

به همین دلیل،در جوامع غیر مذهبى،افراد زیادى مقید به رعایت اعتدال در خوردن‏و مسایل جنسى هستند،زیرا توصیه پزشکان را در این زمینه پذیرفته و نتایج آن را درک‏کرده‏اند.

مشکلات اجتماعى ناشى از شهوت پرستى نیز قابل انکار نیست.به یقین‏«شکم پرستى‏»گروهى از مردم سبب گرسنگى گروه‏هاى دیگرى خواهد شد.

بى‏بند و بارى در مسائل جنسى نیز سبب ناامنى زن و فرزند این افراد مى‏شود و چه بسا که‏آلودگى به عمق خانه آنها نیز نفوذ کند.

بنابراین هر کس که به این امور توجه کند،به یقین در کنترل شهوات خویش‏مى‏کوشد.

4-معاشرت‏هاى نامناسب و محیطهاى آلوده

معاشرت‏هاى نامناسب،دوستان ناباب،محیطهاى آلوده و فساد وسائل ارتباطجمعى یکى از عوامل دیگر آلودگى به شهوت پرستى است.اغلب انسان‏هاى ناباب،دوستان خود را به گناه سوق داده و آنها را غرق گناه مى‏سازند و راه‏هاى مختلف ارتکاب گناه را به آنها مى‏آموزند،به گونه‏اى که مى‏توان گفت:رایج‏ترین اسباب آلودگى‏به شهوت پرستى،معاشرت با انسان‏هاى گناهکار و آلوده است.

بد آموزى ناشى از وسائل ارتباط جمعى و محیطهاى آلوده نیز از عوامل مهم این‏آلودگى است. در این زمینه در بحث‏هاى مربوط به امور«زمینه ساز مفاسد اخلاقى‏»درجلد اول به قدر کافى صحبت کردیم و به طور مشروح بیان داشتیم که معاشرتهاى آلوده،نه تنها انسان را آلوده گناه و مفاسد اخلاقى مى‏کند،بلکه تا سر حد کفر نیز پیش مى‏برد.

قرآن مجید نیز درباره بعضى از دوزخیان مى‏گوید:« و یوم یعض الظالم على یدیه یقول‏یا لیتنى اتخذت مع الرسول سبیلا-یا ویلتى لیتنى لم اتخذ فلانا خلیلا-لقد اضلنى عن‏الذکر بعد اذ جائنى و کان الشیطان للانسان خذولا (51) ،و به خاطر بیاور روزى که ظالم دست‏خویش را از شدت حسرت به دندان مى‏گزد و مى‏گوید:اى کاش!با رسول خدا صلى الله علیه و آله راهى‏برگزیده بودم.اى واى بر من!کاش فلان(شخص گمراه)را دوست‏خود انتخاب نکرده بودم!اومرا از ذکر خدا گمراه ساخت،بعد از آن که(یاد حق)به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه‏خوار کننده انسان است.(او را گمراه مى‏سازد،سپس در بیراهه رهایش مى‏کند.)»

محیطهاى آلوده،پدران و مادران فاسد و منحرف،از دیگر عوامل مؤثر آلودگى به‏شهوت پرستى است که تاثیر مخرب آنها قابل انکار نیست.به همین دلیل،هنگامى که‏بیشتر افراد پاک وارد چنین محیطهایى شوند،دل و ایمان خود را از دست داده و آلوده‏شهوات و مفاسد اخلاقى مى‏شوند.

18- الدر المنثور،ج‏6،ص 261 به نقل از میزان الحکمة،ج 4،ص 3478،شماره 21400

19- غرر الحکم،حدیث‏876.

20- غرر الحکم،حدیث 2121.

21- غرر الحکم،حدیث 2440.

22- همان،حدیث‏4527.

23- بحار الانوار،ج 75،ص‏243.

24- شرح غرر الحکم،حدیث 5934.

25- غرر الحکم،حدیث 2505.

26- شرح غرر الحکم،حدیث 5985.

27- همان،حدیث‏5983.

28- غرر الحکم،حدیث‏449.

29- غرر الحکم،حدیث 6300.

30- غرر الحکم،حدیث 4885.

31- شرح غرر الحکم،حدیث‏5533.

32- همان،حدیث 7001،ص‏566 غرر الحکم.

33- همان،حدیث 8022.

34- همان،حدیث 8591.

35- همان،حدیث 10915.

36- فصلت/ 31.

37- زخرف/ 71.

38- بحار الانوار ج 74،ص 165.

39- ناصر خسرو

40- شرح غرر الحکم،حدیث‏5983.

41- همان مدرک،حدیث‏4063.

42- همان،حدیث‏5507.

43- غرر الحکم،حدیث 6300

44- نهج البلاغه،کلمات قصار،حدیث 211.

45- نهج البلاغه،حدیث 922.

46- بر سر میدان رسوایى عشق عالمى را همچو شیدایى ببین(عطار) عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست‏خورد یا غم رسوایى را(سعدى)

47- ناصر خسرو.

48- ادب الدنیا و الدین.

49- شرح فارسى غرر الحکم حدیث 8591.نهج البلاغه،کلمات قصار،حدیث 31

50- قیامت/ 5 و6.

51- فرقان/ 27 تا29.


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 9:12 صبح ] [ علی فغانی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 806
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1481794
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد