سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

«شهوت‏» در لغت داراى مفهوم عامى است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت‏به لذات مادى اطلاق مى‏شود; گاهى علاقه شدید به یک امر مادى را نیز شهوت مى‏گویند.

مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسى‏» نیز به کار رفته است. واژه «شهوت‏» در قرآن کریم هم به معنى عام کلمه آمده است و هم به معنى خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معناى خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر کشش‏هاى مادى است.

«شهوت‏» نقطه مقابل «عفت‏» است. «عفت‏» نیز داراى مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن دارى در برابر هر گونه تمایل افراطى نفسانى است و مفهوم خاص آن، خویشتن دارى در برابر تمایلات بى بند و بار جنسى است.

«عفت‏» یکى از فضایل مهم اخلاقى در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانى است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه مى‏شود.

مطالعات تاریخى نشان مى‏دهد که اشخاص یا جوامعى که بهره کافى از عفت داشته‏اند، از نیروهاى خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفت‏خود و جامعه خویش برده و در سطح بالایى از آرامش و امنیت زیسته‏اند، اما افراد یا جوامعى که در «شهوت‏پرستى‏» غرق شده‏اند، نیروهاى خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفته‏اند.

طبق نظر کارشناسان حقوقى، «شهوت جنسى‏» در ایجاد جرم و جنایت نقش عمده را دارد تا جایى که گفته شده است: «در هر جنایتى، شهوت جنسى نیز دخیل بوده است‏». شاید این تعبیر، مبالغه‏آمیز باشد، ولى به یقین منشا بسیارى از جنایات و انحرافات، طغیان «غریزه جنسى‏» و شهوت‏پرستى است. خون‏هاى بسیارى در این راه ریخته شده و اموال فراوانى برباد رفته، اسرار مهم کشورها به وسیله زنان جاسوسى که سرمایه و ترفند کارشان استفاده از زیبایى و آلودگى‏یشان بوده، افشا شده و آبروى بسیارى از آبرومندان در این راه ریخته شده است.

طبق بیان آیات و روایات در مى‏یابیم که یکى از ابزارهاى مهم شیطان همین «شهوت جنسى‏» است. در قرآن کریم در موارد مختلف به «عفت‏» و «شهوت‏پرستى‏» اشاره شده است که ما در ذیل به بررسى آنها مى‏پردازیم:

1 - فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا × الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا(سوره‏مریم،آیه‏59و60)

2 - والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما(سوره نساء،آیه‏27)

3 - و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین× ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فى نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین(سوره‏عنکبوت،آیه‏28و29)

4 - و لما جاءت رسلنا لوطا سى‏ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب × و جآءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات قال یا قوم هؤلاء بناتى هن اطهرلکم فاتقوا الله و لاتخزون فى ضیفى الیس منکم رجل رشید × قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتک من حق و انک لتعلم ما نرید × قال لو ان لى بکم قوة او ءاوى الى رکن شدید × قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک فاسر باهلک بقطع من الیل و لایلتفت منکم احد الا امراتک انه مصیبها مآ اصابهم ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب × فلما جآء امرنا جعلنا علیها سافلها و امطرنا علیها حجارة من سجیل منضود × مسومة عند ربک و ما هى من الظالمین ببعید (سوره‏هود، آیه‏77و83)

5 - کذبت قوم لوط بالنذر × انا ارسلنا علیهم حاصبا الا ءال لوط نجینا هم بسحر(سوره‏قمر، آیه‏33و34)

6 - و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العلمین × انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النسآء بل انتم قوم مسرفون × و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون × فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین - و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین(سوره‏اعراف،آیه‏80و84)

ترجمه

1 - اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروى نمودند و به زودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید!

مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانى داخل بهشت مى‏شوند و کمترین ستمى به آنان نخواهد شد.

2 - خدا مى‏خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، مى‏خواهند شما به کلى منحرف شوید.

3 - و لوط را فرستادیم، هنگامى که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتى انجام مى‏دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است.

آیا شما به سراغ مردان مى‏روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‏کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهید؟!» اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست مى‏گویى، عذاب الهى را براى ما بیاور!»

4 - و هنگامى که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت‏شد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختى است!» (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)

قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت‏سراغ او آمدند - و قبلا کارهاى بد انجام مى‏دادند - گفت:«اى قوم من! این‏ها دختران منند، براى شما پاکیزه ترند (با آنها ازدواج کنید و از زشتکارى چشم بپوشید!)، از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!»

گفتند: «تو مى‏دانى ما تمایلى به دختران تو نداریم و خوب مى‏دانى ما چه مى‏خواهیم!»

گفت: «(افسوس!) اى کاش در برابر شما قدرتى داشتم، یا تکیه گاه و پشتیبان محکمى در اختیار من بود! (آن گاه مى‏دانستم با با شما زشت‏سیرتان ددمنش چه کنم!)»

(فرشتگان عذاب)گفتند:«اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم ; آنها هرگز دسترسى به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‏ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما شت‏سرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به همان بلایى که آنها گرفتار مى‏شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟!

و هنگامى که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانى از سنگ (گلهاى متحجر) متراکم بر روى هم، بر آنها نازل نمودیم.

(سنگ هایى که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (سایر) ستمگران دور نیست!

5 - قوم لوط انذارها (و هشدارهاى پى در پى پیامبرشان) را تکذیب کردند.ما بر آنها تند بادى که ریگ‏ها را به حرکت در مى‏آورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم!

6 - (و به خاطر آورید) لوط را، هنگامى که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتى را انجام مى‏دهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟!

آیا شما از روى شهوت به سراغ مردان مى‏روید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفى) هستید»

ولى پاسخ قومش چیزى جز این نبود که گفتند: «این‏ها را از شهرتان بیرون کنید که این‏ها مردمى هستند که پاکدامنى را مى‏طلبند (و با ما هم صدا نیستند!)

(چون کار به این‏جا رسید) ما او و خاندانش را رهایى بخشیدیم، جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود.

و (سپس چنان) بارانى (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر که سرانجام کار مجرمان چه شد!

تفسیر و جمع بندى

بلاى شهوت‏پرستى در طول تاریخ

در نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهى از پیامبران الهى و صفات برجسته و والاى آن بزرگواران، مى‏فرماید: «ولى بعد از آنها، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند و به زودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید; فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا» (1)

و بلافاصله بعد از آن - به عنوان یک استثناء - مى‏فرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانى داخل بهشت مى‏شوند و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد; الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا» (2)

شایان توجه این که بعد از مساله ضایع کردن نماز، سخن از پیروى «شهوات‏» و به دنبال آن، گمراهى به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمى براى شکستن «شهوات‏» و خود کامگى‏ها و هواپرستى‏هاست ; همان طور که در آیه 45 سوره عنکبوت آمده: «...ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر» و از سوى دیگر نشان مى‏دهد که سرانجام «شهوت‏پرستى‏»، گمراهى و ضلالت است، همان گونه که در آیه 10 سوره روم آمده است: «ثم کان عاقبة الذین اسائوا السوء ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون; سپس سرانجام کار کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به این‏جا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»

آرى! آنها گمراه مى‏شوند و به کیفر گمراهى خود ; یعنى، آتش قهر و غضب الهى گرفتار خواهند شد.

روشن است که «شهوات‏» در این‏جا مفهوم وسیعى دارد و منحصر به «شهوت‏جنسى‏»نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطى نفسانى و هواپرستى را شامل مى‏شود. البته کسانى که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت‏خواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروى شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد.

در دومین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشت‏به سوى خدا» و «پیروى از شهوات‏»، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت مى‏کنند، مى‏فرماید:«خدا مى‏خواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگى پاک سازد ; اما آنها که پیرو شهواتند، مى‏خواهند شما به کلى (از راه حق) منحرف شود ; و الله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما» (3)

آرى! آنها که غرق گناه و شهوتند، مى‏خواهند دیگران را نیز هم‏رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند ; در حالى که خداوند مى‏خواهد مردم با ترک شهوات به سوى او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفاى تقوا و قرین سعادت و خوشبختى شوند.

به گفته مفسران بزرگ، منظور از «میل عظیم‏»، هتک حدود الهى و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضى نیز آن را به معنى ازدواج با محارم و مانند آن - که در آیات قبل، از آن نهى شده است - تفسیر کرده‏اند که در واقع یکى از مصادیق مفهوم بالاست.

لازم به یادآورى است که پیروى از شهوات در این آیه، ممکن است داراى همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسى‏» باشد ; زیرا این آیه بعد از آیاتى قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافى عفت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنى است‏به این که راه «شهوت‏پرستى‏» از راه «خداپرستى‏» جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند.

آیات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت‏پرستى‏» آنهاست ; شهوتى آمیخته با انحرافات جنسى که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصى را تعقیب مى‏کند که ما به طور اجمال به آنها اشاره مى‏کنیم:

سومین آیه، گفتار حضرت لوط(ع) را بیان مى‏کند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعى انجام مى‏دهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است ; و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین‏» (4)

«فاحشه‏» واژه‏ایست که به هر کار بسیار زشت اطلاق مى‏شود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسى‏» اطلاق مى‏گردد. تعبیر آیه فوق، نشان مى‏دهد که در جامعه بشرى «هم جنس گرایى‏» از قوم لوط(ع) شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.

در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان مى‏روید و راه تداوم نسل انسان را قطع مى‏کنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام مى‏دهید؟! ; ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فى نادیکم المنکر...» (5)

در این تعبیر یکى از علت‏هاى مهم تحریم «هم جنس گرایى‏» را قطع نسل بشر مى‏داند; زیرا هنگامى که این عمل زشت اخلاقى به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشرى را تهدید مى‏کند.

بعضى از مفسران، جمله «و تقطعون السبیل‏» آیه فوق را، اشاره به راهزنى و دزدى قوم لوط دانسته‏اند و بعضى اشاره به مزاحمت‏هاى جنسى مى‏دانند که به عمد براى راهگذران به وجود مى‏آوردند!

«نادى‏» از ماده «ندا» به معنى مجلس عمومى یا مجلس تفریح است ; زیرا در آن‏جا افراد یکدیگر را «ندا» مى‏کنند.

گرچه قرآن کریم، در این‏جا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحى خود، چه منکرات دیگرى را انجام مى‏دادند، ولى پیداست که اعمالى متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدن‏هاى خود را برهنه مى‏کردند، فحش‏هاى رکیک مى‏دادند و کلمات زشت و بسیار زننده رد و بدل مى‏نمودند و حرکات ناشایست دیگرى داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد.

آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزش‏هاى اخلاقى و انسانى را به باد مسخره مى‏گرفتند ; به همین دلیل، هنگامى که پیامبرشان حضرت لوط(ع) از روى تعجب و انکار سؤالى از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست مى‏گویى، عذاب الهى را براى ما بیاور! ;...فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین. (6)

و به این ترتیب عذاب الهى را نیز به سخره گرفتند.

در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگرى از داستان قوم لوط اشاره مى‏کند:«وآن زمانى است که فرشتگان الهى(که مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایى)به‏سراغ حضرت لوط علیه السلام آمدند و او(که آنها را نمى‏شناخت)از مشاهده آنان سخت ناراحت‏شد وقلبش پریشان گشت و(پیش خود گفت:)امروز روز سختى است،زیرا ممکن است،این قوم‏زشت‏سیرت،حرمت میهمان‏هاى مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، و لماجاءت رسلنا لوطا سى‏ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب » (7)

(و در این هنگام،اشرار قوم با خبر شدند«و به سرعت‏به سراغ او آمدند(و قصد سویى‏نسبت‏به میهمان او داشتند)و پیش از آن نیز اعمال بدى انجام مى‏دادند(و این کار،یعنى،تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!، و جاءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون‏السیئات... » (8)

«حضرت لوط علیه السلام(بسیار ناراحت‏شد و با ایثار و فداکارى عجیب و یا به خاطر اتمام‏حجت)به آنها گفت:این دختران منند که براى شما پاکیزه‏ترند(بیایید با آنها ازدواج کنید و ازاعمال شنیع خود دست‏بردارید.از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید، آیا یک‏انسان رشید(و عاقل و با غیرت)در میان شما نیست؟، قال یا قوم هؤلاء بناتى هن اطهرلکم فاتقوا الله و لا تخزون فى ضیفى ا لیس منکم رجل رشید » (9)

ولى آن قوم کثیف و زشت‏سیرت،نه تنها در برابر این همه بزرگوارى حضرت‏لوط علیه السلام حیاء نکردند،بلکه بى‏شرمانه پاسخ گفتند:«تو خود مى‏دانى،ما را به دختران توحقى نیست(و به جنس زن علاقه‏اى نداریم!)تو به خوبى مى‏دانى که ما چه چیز مى‏خواهیم!، قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتک من حق و انک لتعلم و ما نرید » (10)

هنگامى که قوم لوط،وقاحت را به آخرین درجه رساندند،حضرت لوط علیه السلام فریادزد و گفت:«اى کاش!قوت و قدرتى داشتم(تا شما خیره‏سران را مجازات مى‏کردم)و اى‏کاش! تکیه‏گاه محکمى از قوم و عشیره و پیروان نیرومندى در اختیار من بود(تا به کمک آنهاشما منحرفان را سخت کیفر مى‏دادم، قال لو ان لى بکم قوة او ءاوى الى رکن شدید » (11)

همان گونه که در ادامه این آیات آمده است‏حضرت لوط علیه السلام متوجه شد که آنهافرستادگان پروردگارند،هیچ کس نمى‏تواند کمترین آسیبى به آنها برساند.فرشتگان به‏حضرت لوط علیه السلام خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکى به سراغ این قوم مى‏آید وشهرهاى آنها به کلى زیر و رو مى‏شود و بارانى از سنگ‏هاى آسمانى بر آنها فرومى‏ریزد،به حضرت لوط علیه السلام دستور دادند که شبانه به اتفاق خانواده‏اش-به استثناى‏همسرش که از تقوا بى‏بهره بود-آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهى فرامى‏رسد.

در پنجمین بخش از آیات،ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین شت‏سیرت‏مى‏فرماید:«قوم لوط،انذارها و هشدارهاى مکرر(پیامبرشان)را تکذیب کردند.ما بر آنها تندبادى که ریگ‏ها را به حرکت در مى‏آورد،فرستادیم(و همه را زیر آن مدفون ساختیم)، جزخاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم،(به استثناى همسرش که مشمول مجازات‏قوم گنه‏کار شد)، کذبت قوم لوط بالنذر×انا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهم‏بسحر » (12) ).

البته این بخشى از مجازات دردناک آنها بود،زیرا در قرآن آمده است که:«نخست‏زلزله‏اى-به امر ما-آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد،آن چنان که قسمت‏هاى بالا در پایین‏و قسمت‏هاى پایین در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها... (13)

«و بارانى از سنگ بر آنها فرو فرستادیم، ...و امطرنا عالیها حجارة من سجیل منضود » (14)

این باران سنگ،ممکن است‏بخشى از سنگ‏هاى سرگردان آسمانى بوده که به‏فرمان پروردگار الهى بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانه‏ها و اجساد بى‏جان آنان باریده است.

احتمال دیگر این است که‏«حاصب‏»به معناى‏«طوفان شن‏»باشد.این طوفان گاهى‏تپه‏هایى را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان مى‏برد،سپس در نقطه‏اى دیگر،مانندبارانى فرو مى‏ریزاند،به طورى که گاهى قافله‏ها،زیر انبوهى از شن و ماسه مدفون‏مى‏گشت!

حال این نکته قابل تامل است که هر چند،گاهى طوفان‏هاى شن یا باران‏هاى سنگ‏در جهان طبیعت روى مى‏دهد،ولى خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث درآن ساعت مخصوص و معین-که فرشتگان حضرت لوط علیه السلام را خبر داده بودند-واقع‏گردد.

احتمال دیگرى نیز وجود دارد که ممکن است،نخست زلزله‏اى سهمگین،شهرهاى‏آنها را زیر و رو کرده و سپس بارانى از سنگ‏هاى آسمانى بر سرشان فرو ریخته و آنگاه‏طوفانى از شن،آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذاب‏هاى سه گانه،بیانگرشدت خشم الهى،نسبت‏به این قوم رو سیاه است.

در ششمین و آخرین بخش از آیات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجراى‏قوم لوط-از آغاز تا پایان-مى‏فرماید:«به خاطر آورید«لوط‏»را،هنگامى که به قوم خودگفت:آیا عمل شنیعى انجام مى‏دهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام نداده‏بود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین » (15)

آرى!شما از روى شهوت به سراغ مردان مى‏روید،نه زنان،شما جمعیت‏تجاوزکارى هستید، زیرا قوانین و سنت‏هاى الهى را رها کرده و راه انحراف را پیش‏گرفته‏اید،راهى که سبب نابودى نسل و شیوع انواع بیمارى‏هاى و مفاسد دیگر اجتماعى‏مى‏شود.

گر چه بیمارى وحشتناک‏«ایدز»یکى از هولناکترین بیمارى‏هاى عصر ما شناخته‏شده،ولى بعید نیست که این بیمارى در آن زمان نیز وجود داشته و گروهى از قوم لوط به‏آن گرفتار شده بودند.به همین علت‏خداوند حکیم و رحیم،اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر،هم درس عبرتى براى دیگران بوده و هم مایه نعمتى که‏همان جلوگیرى از انتشار و سرایت این بیمارى به دیگران بوده است.

به هر حال،آن قوم آلوده،به قدرى بى‏شرم بودند که نه تنها به سخن حضرت‏لوط علیه السلام گوش ندادند،بلکه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاکى از آلودگى‏هاى‏شایع در میانشان-از آبادى‏ها شدند.قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد: وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناث یتطهرون ». (16)

خداوند در ادامه این آیات مى‏فرماید:

«ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش که از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشیدیم، سپس بارانى(از سنگ)بر آنها فرو فرستادیم(و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم). اکنون‏بنگر،سرانجام کار مجرمان چگونه بود، فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین-وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین » (17)

آرى!آنها چنان آلوده بودند که بى‏گناهى و پاکدامنى را گناه مى‏دانستند!و پاکان رابه جرم پاکى محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان مى‏کردند.هر چند قبل ازانجام این کار،به غضب الهى گرفتار و نابود شدند.

بخش مهمى از این آیات،ضمن بیان عواقب هوسبازى و هوا پرستى و شهوترانى-به‏مفهوم عام و خاصش-،این عمل ناشایسته و پست اخلاقى را که سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعى بى‏شمارى است،سخت نکوهش مى‏نماید.

1- مریم/ 59.

2- مریم/ 60.

3- نساء/ 27.

4- عنکبوت‏28/ .

5- عنکبوت/ 29.

6- عنکبوت/ 29.

7- هود/ 77.

8- هود/ 78.

9- هود/ 78.

10- هود/ 79

11- هود/ 80.

12- قمر/ 34 و 35.

13- هود/ 82.

14- هود/ 82.

15- اعراف/ 80.

16- اعراف/ 82.

17- اعراف/ 83 و 84.


[ چهارشنبه 89/6/31 ] [ 9:5 صبح ] [ علی فغانی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 139
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1481127
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد