سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

هرچه بود مثل خیلی ازماها عصبانیتش رابه خانه اورده بود.وبا بهانه گیری هایش کفر زنش را نیز در اورده بود.

واکنون خانه در اتش خشم مرد می سوخت.

ومی رفت تا دود این اتش که خود مرد بر افروخته بود چشمانش را کور کند.

نا گهان مرد ناخواسته لیوان رابه طرف همسرش پرتاب کرد .

واکنون صورت زیبای همسرش غرق درخون بود.وهیولای درون مرد ارام وخاموش شده بود.

سکوت بر خانه حکمرانی می کردو مرد هنوز گیج ومبهوت به نقطه ای خیره بود .

نمی دانم چقدر طول کشید تا مرد به خود بیاید .

مانده بود چه کند؟ جواب خانواده همسرش راچه دهد؟ ...

حتما قصاص می شد.اما او هنوز جوان بود وزندگی را دوست داشت.

باید نقشه ای می کشید که زنده می ماند وسرزنش نمی شد.اما هر چه به مغز خود فشار اورد چیزی به ذهنش نیامد.

یاد دوست صمیمی اش افتاد.هرچند مدت زیادی بود که همدیگرراندیده بودند ولی جز او به کسی اعتماد نداشت .

باید از او کمک می گرفت.راهی خانه دوستش شد .

دوستش بعداز شنیدن ماجرا در فکر این بود تا هر طور شده به او کمک کند.    

ساعت ها بود که در فکر بود وبه دنبال راهی بودتا دوستش را از این مهکه نجات دهد.

ناگهان فکری به ذهنش رسید .یه فکر خوب وعالی.

به دوستش گفت : به شهر می روی جوانی می یابی او رابا مکر وحیله به خانه خویش می بری .او را می کشی وجسدش را در کنارجسد همسرت می گذاری و....

سپس نزد پدر زن وخانواده همسرت می روی ومی گویی به خانه که امدم دیدم زنم با غریبه ای در خانه تنهاست و....

نتوانستم این ننگ راتحمل کنم وهر دو انها را کشتم.

نقشه خوبی بود .(به قول امروزی ها مو لای درزش نمی رفت.)

خود مرد نیز این نقشه را پسندید ولی متعجب بود که چرا این فکر به ذهن خودش نرسیده بود.

خانواده همسرش بابهت به حرف هایش گوش می دادند.وعرق شرم بر چهره پدر دختر نشسته بودارزو می کرد زمین دهان باز

کند واو را ببلعد.

ظاهرا همه چیز به خوبی پیش رفته بود.دیگر هیچ کس اورا سرزنش نمی کرد.در اولین فرصت  باید برای تشکر از دوستش

پیش او می رفت.

اما در دل ان دوست غوغایی برپا بود .شب به نیمه رسیده بود .وتنها پسرش هنوز برنگشته بود .


[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 11:23 عصر ] [ رضا اشرفی ]

ازابوسعید بسطامی (ازعرفای قرن دوم هجری ) نقل است که می گفت : روزی مردی نزدم امد وپرسید که کجا می روی ؟

گفتم : به حج.

سوال کرد چه داری؟

جواب دادم دویست درهم.

گفت :ان را به من بده وهفت بار گرد من بگرد که بچه های کوچک دارم ودست تنگم .که حج تو این است.

ومن چنان کردم وباز گشتم.

منبع :گاهی به اسمان نگاه کن ص19


[ یکشنبه 91/1/6 ] [ 6:15 صبح ] [ رضا اشرفی ]

حاج شیخ رجبعلی خیاط ذکر(( یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد وال محمد ))را

بعد ازدیدن نامحرم بسیار موثر می دانسته وبارها این ذکرراسفارش وتوصیه نموده اند.

منبع:اذکارنافعه ص94


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:38 صبح ] [ رضا اشرفی ]

سیاه بودیپش پیامبرامدبادلی گرفته پرسید:ایاسیاه پوستان نیزبه بهشت می روند؟

پیامبرفرمود:اری فرقی بین سیاه وسفیددررفتن به بهشت نیست.

(ان اکرمکم عندالله اتقاکم.هرکه باتقواتراست نزدخداگرامی تراست.)

سیاه گفت:اگراین گونه است که می فرمایید پس چرابرخی ازاصحاب سربه سرمن می گذارند؟

پیامبررحمت برای اینکه دل شکسته وی راشاد کندفرمود:ایاازدواج کرده ای؟

گفت:نه.

پیامبرفرمودتابه خواستگاری دختریکی ازبزرگان برود.

بعد ازخواستگاری وگرفتن بله ازدختر( که ان هم جریان مربوط به خودرادارد)مردسیاه پوست شادمان خدمت پیامبررسید.

پیامبرفرمودتابه بازاربرودووسایل ازدواج راتهیه کند.گفت که پولی ندارد.اصحاب مقداری پول به او دادندواوروانه بازارشد.

دربازارمشغول خریدبودکه صدایی شنید.

جارچی جارمی زد:ای مردم رسول خدافرمان جهادداده اند اماده جهادشوید.

باخوداندیشیدکه درجهادشرکت کندوازدواج باشد برای بعدازجهاد.باپولی که به اوداده بودندشمشیری خریدوراهی جهادشد.

مردی شجاعانه می جنگیدایمانش به اوجسارت وقدرتی شگفت بخشیده بود

یاران کنجکاوانه ازخود می پرسیدنداوکیست که چنین دلاورانه می جنگد؟اما...

امانقابی که برصورت ان دلاورمرد بودجواب این معما رامشکل کرده بود.

شربت شهادت راکه سرکشیدبرای حل معمابه سویش شتافتند.

پیامبرنقاب ازصورت ان شهید برداشت شگفتی حاضران رافراگرفت .

پیامبر محزون وناراحت غرق نظاره جسد ان شهید بودکه شادمانی چهره مبارکش رافراگرفت وروی ازجسدبرگرداند ونگاهش رامتوجه جای دیگری ساخت.

یاران ازحضرت پرسیدند:ای رسول خدا چرابادیدن ان شهیدابتداناراحت سپس شادمان شدیدوروی ازجسدبرگرداندید؟

حضرت فرمود:ناراحت شدم چون چنین اشخاصی درمیان ماهستندکه ماقدرانها رانمی دانیم وسربه سرانها می گذاریم.

شادمان شدم چون ایشان به سعادت واقعی(شهادت)رسیدند.

و دیدم که زنان بهشتی باسرعت به طرف این شهیدمی ایندوگویی برای رسیدن به این شهید مسابقه گذاشته اند وروی ازجسدبرگرداندم تامباداانها خجالت کشیده وازسرعتشان کاسته شود.

(شادی تمامی شهدای اسلام صلوات)

منبع:سخنان استادشهاب کاظمی مدرس دانشگاه همدان


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:34 صبح ] [ رضا اشرفی ]

:

گویند:کافری ازابراهیم (ع)غذایی خواست.

ابراهیم گفت:اگرمسلمان شوی تورامهمان کنم وطعامی دهم.

کافررفت.خداوحی فرستاد که ای ابراهیم ماهفتادسال است که این کافرراروزی می دهیم واگرتو یک شب اوراغذا می

دادی وازدین اونمی پرسیدی چه می شد؟

ابراهیم درپی ان کافررفت اوراباز اورد وغذاداد.

کافرگفت:چه شدکه ازحرف خود برگشتی وبرایم سفره گستردی؟

ابراهیم ماجرارابازگفت.کافرگفت :اگرخدای توچنین کریم ومهربان است پس دین خودرابرمن عرضه کن تاایمان اورم.


[ شنبه 91/1/5 ] [ 6:31 صبح ] [ رضا اشرفی ]

یک چشم زدن غافل ازان ماه نباشید                  شایدکه نگاهی کنداگاه نباشید.


[ پنج شنبه 91/1/3 ] [ 3:13 صبح ] [ رضا اشرفی ]

 

1-ایه 114سوره هود:      (واقم الصلوه طرفی النهاروزلفامن الیل ان الحسنات یذهبن السیئات)

نمازهای پنجگانه رابه پاداریدهماناخوبی هابدی هاراازبین می برد.

پیامبر(صٌ)2بارقسم خوردند:نمازهای پنجگانه مصداق حسنات است

 کسی که وضومی گیردوبه سمت نمازمی رودگناهانش امرزیده می شود.

2-ایه 48سوره نساء:

(ان الله لایغفران یشرک به ویغفرمادون ذلک لمن یشاء)

همه گناهان بخشیده می شودمگرشرک به خدا.

مفسران می گویند:خدابدون توبه همه گناهان رامی بخشدزیراباتوبه همه گناهان بخشیده میشود

باب رحمت خداوتوبه هم بازاست ولی درموردشرک فردبایدتوبه کند تاامرزیده شود.

3-ایه 53سوره زمر:

(ان الله یغفرالذنوب جمیعا)

خداهمه گناهان رامی بخشد.

4-ایه 5سوره ضحی:

(ولسوف یعطیک ربک فترضی)

پروردگارتوبزودی به توچنان مقام شفاعت دهدکه توراضی شوی.

امام سجاد(ع):خدامن می دانم که اگرتومرابه جهنم ببریدشمن تویعنی شیطان شاد می شود ولی اگرمرابه بهشت ببری پیامبرت شادمیشود.


[ پنج شنبه 91/1/3 ] [ 12:48 صبح ] [ رضا اشرفی ]

بزرگی گفته است برای رفع اختلاف بین زن وشوهرهزارو یک مرتبه این ذکر شریف(یاودود)رابخواندموثراست.

منبع:فیض القدیرشرح الجامع الصغیر ج2 ص623 


[ پنج شنبه 90/12/25 ] [ 1:9 صبح ] [ رضا اشرفی ]

روزی رسول خدا(ص)درجایی نشسته بودند.حضرت هراسان ازجای خویش بلندشده وحرکت نموده وبه استقبال جنازه ای رفتند.

هنگامی که جنازه رااوردندفرمودندان راروی زمین بگذارندامرنمودندکه صورتش رابازکنیدو خطاب به مردمی که درانجاجمع شده بودندفرمودند: چه کسی این شخص رامی شناسد؟

امیرالمومنین که آنجاحضورداشتند عرض کردند: من اورامی شناسم.اوشخصی است از قبیله بنی ریاح وهرگاه مرادرجایی می دیدمی ایستادومی گفت: یاعلی من تورا دوست دارم.

پیامبرفرمودند: من آنجاکه نشسته بودم دیدم (به جهت مرگ این شخص)انقدرفرشته ازاسمان به زمین نازل شده است که زمین ازازدحام فرشتگان تنگ شده است!

محبت علی (ع) انقدرارزش داردکه برای محب اواین همه فرشته درهنگام مرگش نازل می شوند.

منبع:نکته هاازگفته ها(دفترسوم)ص56


[ پنج شنبه 90/12/25 ] [ 12:56 صبح ] [ رضا اشرفی ]

  (شمانمک جهان هستیدوبه ان طعم می بخشید.امااگرشمانیزطعم خودراازدست دهیدوضع جهان چه خواهدشد؟)

ترجمه تفسیری عهدجدید.ٌ12

  (گفته شده است که زنامکن ولی من می گویم که اگر حتی بانظرشهوت الود به زنی نگاه کنی همان لحظه دردل خودبااوزناکرده ای پس اگرچشمی که برایت اینقدرعزیزاست باعث می شودگناه کنی ان راازحدقه دراورودورافکن. بهتراست بدنت ناقص باشدتااینکه تمام وجودت درجهنم بیفتد.)

ترجمه تفسیری عهدجدید.ٌ13

 


[ پنج شنبه 90/12/25 ] [ 12:36 صبح ] [ رضا اشرفی ]
<   <<   6   7      >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 95
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 1479710
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد