آب را گِل نکُنید [ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 1:35 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 12:55 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
شاید این همان دریایی باشد که در قرآن به آن اشاره شده است
محل تلاقی دو دریا
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارکیهاست ..... جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا به وجود میآید.
سورة مبارکه الرحمن
منبع: http://www.kimiagari.com
[ سه شنبه 91/1/15 ] [ 2:19 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
ای سینه ات شکسته تر از سقف آسمان ای اشک تو بهانه ی این چشم خون فشان کار دلم ز آه گذشته بعید نیست از سوختن سیاه شود لوح کهکشان آغاز زندگانی ما با نماز بود برخیز و یک نماز دگر با علی بخوان پیراهن فراق و گریبان صبر چاک تا عمر دارم از تو به دل دارم این نشان تنهایی ام نگفتنی و غم شنیدنی بی تو غریب تر شوم ای یار همزبان از کوچه می گذشتم و دیدم دلم گرفت یاس مرا ز شاخه شکستند ناگهان [ سه شنبه 91/1/15 ] [ 2:7 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست اینجا به ما حسین حسین وحی میشود پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست زهرا برای سیر کمال ولای ماست تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است چادر نماز مادر ارباب های ماست باران به خاطر نوه ی فضه میرسد ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست فرموده اند داخل آتش نمیشویم فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست علی اکبر لطیفیان منبع:http://www.shiati.ir
[ سه شنبه 91/1/15 ] [ 2:2 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس [ سه شنبه 91/1/15 ] [ 12:1 عصر ] [ علی فغانی ]
خودسازی طلبه در کلام امام امام خمینی نه تنها یک رهبر سیاسی و مذهبی شناخته شده است بلکه به عنوان یکی از برجسته ترین و موفق ترین الگوهای حوزه نیز به شمار می رود.
آشنایی با سیره و روش حضرت امام در زمینه های مختلف اجتماعی سیاسی فردی اقتصادی برای طلاب ما ضروری و بسیار حائز اهمیت است. متاسفانه در حوزه ما آنطور که باید شخصیت امام خمینی رحمه الله معرفی نشده و این عارف بزرگ و عالم فرهیخته همچنان لابلای کتب فقهی و اصولی طلاب گم شده است. واقعیت این است که اگر بخواهیم حوزه ما موفق تر عمل کند و نیروهای بهتر مفیدتر و سازنده تری تحویل جامعه دهد باید ابعاد وجودی شخصیت امام راحل بیش از پیش برای طلاب مبتدی و جوان ما روشن شده و آشنایی با سیره و روش آن بزرگوار بیشتر گردد. امام راحل به تهذیب روحانیت و مساله اخلاق در میان طلاب اهمیت بسزایی میداد و پیوسته بر این مساله تاکید می نمود و همیشه تزکیه و خودسازی را قبل از تعلم میدانست. اکنون به گوشه ای از سخنان آن بزرگوار در این زمینه گوش جان می سپاریم: باید دانست که مشکلترین امور و سختترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا، و حفظ قلب نمودن است در این طریقه، و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود به اصلاح دیگران پردازد و نگهداری از ایتام آلرسول نماید، چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار آید. چنانچه حضرت صادق (ع) در خصوص چهار نفر حواریین حضرت باقر (ع) چنین تعبیر فرمود، و در وسائل از رجال کشی سند به ابیعبیده الحذاء رساند قال: سمعت اباعبدالله یقول: زراره و محمدبن مسلم و ابوبصیر و برید من الذین قال الله تعالی والسابقون السابقون اولئک المقربون.[1] و احادیث در این مقوله بسیار است و فضیلت اهل علم بیش از آن است که در حوصله آید و کفایت میکند درباره آنها حدیث منقول از رسول اکرم صلی الله علیه و آله من جائه الموت و هو یطلب العلم لیحیی به الاسلام کان بینه و بین الانبیاء درجه واحده فی الجنه؛ کسی که بیاید او را مرگ در صورتی که طلب کند علم برای زندهکردن اسلام، در بهشت مقام او با مقام پیامبران یک درجه بیشتر فاصله ندارد. و پس از این انشاءالله ذکری از فضیلت آنان پیش میآید، و اگر خدای ناخواسته از طریق سلوک برکنار شد و راه باطل پیش گرفت از علمای سوء که بدترین خلقالله هستند و درباره آنها احادیث سخت و تعبیرات غریب وارد شده است به شمار آید، و باید اهل علم و طلاب از این راه پر خطر اول چیزی را که در نظر گیرند این باشد که خود را اصلاح کنند در خلال تحصیل و آن را حتیالامکان بر جمیع امور مقدم شمارند که از تمام واجبات عقلیه و فرایض شرعیه واجبتر و سختتر همین امور است.[2] هم خودمان را تهذیب بکنیم و هم خودمان را متوجه به حق تعالی و احکام حق تعالی بکنیم و هم جامعه را به این راه دعوت کنیم که الحمدللَّه، امروز تقریبا همه مسائل تهذیبی و مسائل اخلاقی قابل دعوت است و هیچ مانعی از این نیست. اگر سابق شما میخواستید که بعضی از احکام الهی را منتشر کنید یا بعضی از اخلاق فاسده را ذکر بکنید، حتی در یک جای محدود هم نمیتوانستید؛ برای اینکه آنهایی که مخالف شما بودند آن قدر فاسد بودند که شما از هر صفت زشتی که اسم میبردید، آنها به ریش میگرفتند و جلوی شما را میگرفتند و امروز بحمداللَّه این فرصت برای ما، برای شما آقایان علما، برای همه علمای اسلام در ایران پیش آمده است که راه باز است برای مهذب کردن مردم و دعوت مردم به صلاح. بنابراین، آن چیزی که در رأس همه امور است، برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمیتواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد. وقتی که آقایان خودشان را تهذیب کردند، خصوصا، ائمه جمعه که سر و کارشان با تودههای عظیم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بیشتر الان مورد توجه هستند، آنها باید ان شاء اللَّه به مقام عالی تهذیب برسند و مردم را هم دعوت به این مطلب بکنند.[3] تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمیتوانید دیگران را تهذیب کنید. آدمی که خودش آدم صحیحی نیست نمیتواند دیگران را تصحیح کند؛ هرچه هم بگوید فایده ندارد.[4] شما آقایانی که میخواهید مردم را دعوت کنید به آخرت، دعوت کنید به صفات کذا، باید قدم اول را خودتان بردارید تا دعوتتان دعوت حق باشد، والا دعوت غیر حق است، دعوت کن شیطان است، از زبان شیطان دعوت میکند انسان. آن همکه درس توحید میگوید، آن هم همینطور است که اگر چنانچه در او آن منیت باشد، زبان، زبان شیطان است و درس توحید را به زبان شیطان میگوید. شما آقایانی که میخواهید بروید در جاهای دیگر و تربیت کنید مردم را، ملتفت باشید که یک وقت خدای نخواسته، خودتان آلوده نباشید و آنها را دعوت کنید.[5] .........................................................
پی نوشت ها :
[1]. ابی عبیدهحذاء میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: زراره و محمدبن مسلم و ابوبصیر و برید از جمله کسانی هستند که خداوند درباره آنان گفته است آنان به حقیقت مقربان درگاهاند. آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّماند. (آیات 11 و 12 سوره واقعه) [2]. چهل حدیث، ص 378ـ379. [3]. صحیفه امام، ج 15، ص 505. [4]. صحیفه امام، ج 13، ص 420. [5]. صحیفه امام، ج 19، ص 253ـ254.
تهیه و فرآوری : محمد حسین امین ، گروه حوزه علمیه تبیان [ سه شنبه 91/1/15 ] [ 8:52 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
بنیانگذار کیوکوشین مرحوم سوسای اویاما اویاما به قدرتهای فوق العاده ای دست پیدا کرده بود و این امر باعث شده بود اشکالات و نواقص دیگر سبکهای موجود آن عصر را به آنها تذکر دهد اما آنها به جای اینکه عملکرد تمرین و شیوه های غلط خود را برای انسجام بخشیدن و پر قدرت کردن هنر رزمی یک کشورتغییر دهند با وی دشمنی کردند و یک شکارچی را برای کشتن اویاما اجیر کردند شکارچی برای کشتن اویاما به جنگل رفت وی را پیدا کرد و در حالی که نزدیک اویاما می شد اویاما نیز به نزدیکی وی می رفت در یک لحظه در چند متری هم قرار گرفتند شکارچی به محض نشانه رفتن به سمت اویاما با ضربه ناکایوبی اویاما مواجه شد ( ضربه بند دومانگشت بزرگ ) و در جا جان داد این امر باعث شد اویاما برای همیشه کاراته را کنار بگذارد و به سمت منطقه کیوتو روانه شد و به محل زندگی شکارچی رفت . موضوع را به خانواده شکارچی گفت و با مشکلات زیاد یک سال به شکل مجانی برای آن خانواده کشاورزی کرد دیگر کیوکوشین را فراموش کرده بود و در طول این یک سال حتی یک تکنیک کاراته هم اجرا نکرد , در این مدت مردان زیادی برای حمایت اویاما به دیدنش می آمدند و از هرلحاظ به وی پیشنهاد هایی می دادند ولی اویاما به هیچ چیز به غیر از خدمت کردن به خانواده آن شکارچی که به ناخودآگاه کشته شده بود فکر نمی کرد بالاخره خانواده شکارچی به اویاما گفتند : تو دیگر وظیفه ای در قبال ما نداری و ما نیز از تو رضایت کامل داریم , تو نیز برای قویتر شدن و خدمت به دیگران ما را ترک کن . اویاما باری دیگر به دنیای پر رمز و راز هنر های رزمی برگشت و خود ایشان بیان می کردند پس ازگذشت یک سال , در حالی که حتی یک تکنیک هم نزده بودم احساس می کردم قویتر شده ام و تسلط بیشتری در اجرای فنون دارم اویاما به یک کشتارگاه رفت و در آنجا ادعا کرد من می توانم با یک مشت خود , گاو را بکشم . آنها تعجب کردند ولی برای ارضای حس کنجکاوی این مسئله را قبول کردند و به اویاما اجازه دادند تا این تمرین را انجام دهد . اویاما روبروی یک گاو نر ایستاد و یک مشت قوی به قسمت میانی سر گاو زد و گاو پس از خونریزی مغزی از پا افتاد و از همانجا بود که اویاما به نمایش خارق العاده خود یعنی مبارزه کردن با گاوهای نر وحشی پرداخت , به مکانهای مختلف جهان سفر کرد و نمایش داد . در طول زندگی خود با 51 گاو وحشی مبارزه کرد وی برای به نظم در آوردن سبک خود بسیار تلاش کرد از جمله مبارزه کردن با افراد قوی دنیا که این نیز یکی از کارهای عجیب وی بود که خود ایشان به نقاط دور دست دنیا سفرمی کرد تا فرد قوی را برای مبارزه پیدا کند یکی از سفر های ایشان به تایلند و مبارزه کردن با کبری سیاه بود . داستان از این قرار بود که استاد اویاما برای مبارزه با قویترین مرد تایلند که قهرمان جهان هم شده بود ( در رشته موی تای ) به آنجا سفر کرد . در سفر به تایلند با مترجم خود به روستایی که محل زندگی کبری سیاه بود رسیدند . یک روز قبل از اجرای مبارزه وی با اویاما , مترجم اویاما را برای گردش به رودخانه ده می برد . به رودخانه که می رسند اویاما به صحنه ای بر می خورد که برایش تعجب آور بود وی پسر بچه ای را دید که میان آب است و دستهای خود را روی هم قرار داده و در این حالت به داخل آب نگاه می کند . دخترکی هم آن طرف رودخانه به برادر خود نگاه می کند انگار که هر دو نفر منتظر اتفاقی هستند اویاما ازمترجم خود سوال کرد که آنها در حال انجام دادن چه کاری هستند ؟ در پاسخ مترجم گفت : صبر کن تا خودت ببینی ! پس از چند لحظه پسرک آب جلوی پای خود را به کمک پای راست خود در حال دورانی به شکل یک گرد آب در آورد و ماهی را که میان این گرداب به بالا آمده بود توسط دستانش گرفت و برای خواهرش پرتاب کرد.اویاما گفت : اوه ! عجب عکس العمل سریع و چه پاهای پر قدرتی . به دنبال کشف این قدرت بود . مقداری که جلوتر رفتند دیدند که خانه های مردم ده بالای درخت ‘ ساخته شده و مردم هم به خاطر این مسئله و برای اینکه هر روز می بایست چندین بار از این درختان بالا و پائین بروند دارای پاهای قوی و سریعی هستند , بالاخره روز مسابقه فرا رسید همه کبری سیاه را تشویق می کردند وی دارای جثه ای قوی و کاملا عضلانی بود . اویاماهم مصمم و با اطمینان کامل به میدان مبارزه نزدیک شد تا اینکه مبارزه شروع شد وتکنیکهایی با احتیاط کامل از هر دو مبارز رد و بدل می شد تکنیکهایی که نمایانگر شناخت حریفان از همدیگر بود . کبری سیاه دارای پاهای قوی بود و استقرار وی که به ژاپنی داچی گفته میشود بسیار فشرده بود . ضربات وی انفجاری و مهلک بود اویاما به مبارزه سختی دعوت شده بود از سوی دیگر هم مردم شعار می دادند کاراته کار ژاپن یباید بمیرد! کبری سیاه چند حمله فوق العاده سرعتی با گامهای بلند داشت و اویاما در یک لحظه و در تصمیمی قاطع به فکرش حرکتی خطور کرد که از یک پسر بچه کوچک دیروز یاد گرفته بود بله اویاما مانند پسرک ماهی گیر پاهایش را دور زانوی کبری سیاه حلقه کرد و با تمام قدرت خود وی را به سمت بالا پرتاب کرد و در این حرکت غافلگیرانه حریف به پشت نقش بر زمین شد و به نفس نفس زدن تند افتاد اویاما دستش را گرفت و ازاو پوزش خواست و گفت این هنر را از بچه ای که اهل همین ده است دیروز یاد گرفته ام وامیدوارم کار ساز بوده باشد . کبری سیاه احترام عمیقی به اویاما کرد و ماجرا به خوشی تمام شد. یکی دیگر از کارهای فوق العاده مرحوم اویاما شکستن سر بطری بود , وی بارها و بارها این کار را در جاهای مختلف انجام داد . همچنین قادر بود سنگهای رودخانه را با دستان خالی خرد کند اما کاری که ایشان در مبارزه با تعداد زیادی از مبارزان و جنگجویان قوی کرد بسیار جالب تر از مقام و لقب پدر شکستن اجسام سخت است قبل از اویاما در تاریخ هنرهای رزمی یک کندوکار ( هنر رزمیکه توسط چوب دستی , شمشیر و .... ) انجام می شود توانسته بود مبارزه 200 نفره را با موفقیت انجام دهد اما اویاما تصمیم به مبارزه با 300 نفر از بهترین مبارزان که بیشتر آنها از شاگردان قوی اویاما که از قهرمانان جهان هم بودند را می گیرد . فراخوانی می کند و در سه روز پیاپی در هر روز با 100 نفر مبارزه می کند در آخر با اینکه ایشان آسیب دیده بودند باز اعلام آمادگی می کنند ولی دیگر کسی ابراز وجود نکرد اویاما در زندگی دچار تحولات زیادی شده , سختیهای بسیاری را تحمل کرده وریاضتهای زیادی برای ارتقای این هنر والا کشیده است پس چنین نتایجی فقط و فقط برازنده ایشان است و بس . شاید برخی ها با خواندن این داستانها و عجایبی که اویاما خلق کرده با خود بگویند در تعاریف از اویاما اغراق شده است اما این را باید بگویم هر آنچیزی که تا الان نوشته ایم و خواهیم نوشت واقعیت دارد و در صورت تمایل میتوانید نوشته های معتبر در مورد اویاما , خاطرات اویاما در مقاله های مختلف و حتی فیلمهای مستند این استاد بزرگ را مشاهده کنید تا به این باور برسید که اویاما یک واقعیت در هنرهای رزمی بود که دیگر مستاق وی را نخواهیم یافت . کیوکوشین یعنی حقیقت نهایی و رسیدن به این مرحله مستلزم تمرینات کشنده روحی و جسمی است , بگذارید از اسرار کاراته بگویم ! مرحوم اویاما می گوید : اگر شاگردانم درمورد اسرار کاراته از من سوال نکنند من همه تجربیات عادی خود را در اختیارشان میگذارم . کاراته در نگاه اول به یک سیستم مبارزاتی و شاید دفاعی شباهت دارد که خیلی ازمردم به شکلی تفریحی یا کاربردی از آن بهره جسته اند اما عمق و ژرفای کاراته خیلی فراتر از آن چیزی است که ما می بینیم و آن به اندازه درک هر شخص مجسم می شود . روزی اویاما در مورد حالات ذن ( تزکیه , مراقبه ) برای تعدادی از خارجیان ( غیر ژاپنی ها) سخنرانی می کرد و تصمیم داشت در مورد مباحث ماورائی ذن صحبت کند همان لحظه یک نفر عجولانه سوال کرد : استاد ذن را درک نمی کنم و فکر می کنم فقط برای شما ژاپنی ها قابل درک است . اویاما لبخندی زد و گفت : این طور نیست بگذار بگویم چگونه وارد ذن شوی شما حتی می توانی هنگام آشپزی کردن هم وارد ذن شوید فقط باید همان کاری را بکنید که در حال انجام دادن آن هستید مثلا در کاراته ! شما تعدادی از تکنیکهای کارانه را با ذهنی مصمم , صادق و متمرکز انجام دهید اگر موفق شدید بدانید شما وارد مرحله ذن شده اید . البته اصل گفته شده مباحث ریز دیگری هم دارد که در صورت تمایل شما عزیزان در مراحل بعدی برای شما خواهم گفت ‘ بله این است اسرار کاراته که به سادگی بیان می شود . اما برای رسیدن به مراحل اوج قدرت بایستی زحمات بسیار زیادی را تحمل کرد . سختیهای روحی که گاهی اوقات بسیار سنگین تر از ضربات حریف است . حرفهایی که می بایست در دل بماند وموانعی که برای عبور از آنها هیچ کس بجز خدا شما را یاری نمی کند حتی نزدیکترین کسان شما را به حال خود وا می گذارند بعد از مدتی احساس می کنید کسی شما را درک نمیکند مگر تنها کسانی که آن هم هر چند سال برای مدتی کوتاه به گونه ای گذرا به حال شما واقف هستند و دیگر شما هستید و شما در میان همه دردها. در این حال بایستی به تقویت قوای درونی بپردازید و از هیچ چیز نهراسید به خود بقبولانید که شما از دیگران پیشی گرفته اید. [ سه شنبه 91/1/15 ] [ 12:18 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]
[ دوشنبه 91/1/14 ] [ 2:51 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
[ دوشنبه 91/1/14 ] [ 2:49 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |