سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

چگونه توکل بر خدا کنیم؟

 

توکل به خدا

توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند ... آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد ... نه دوستی و نه آشنایی ... نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند ... وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و ... هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ ... کمی فکر کن ... می بینم راست می گوید ... درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند ... پس ... الهی به امید خودت و نه بنده هایت ...

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید. قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده‏ اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می ‏کردند و سد راه آنها می ‏شدند، می‏گفتند: «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می ‏کند.

خداوند در آیه دیگری می ‏فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: 159 )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم‏ گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.» قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت. این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 1:2 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

گرامی میداریم یاد و خاطره امام خمینی بینانگذار انقلاب اسلامی ایران و تسلیت عرض می کنیم سالگرد ارتحال آن مرد بزرگ را که نامش با نام ایران و عزت و عظمت آن گره خورده است


[ شنبه 91/3/13 ] [ 11:51 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

 

منبع: http://www.delparizad.ir


[ شنبه 91/3/13 ] [ 11:50 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

ولادت و حسب و نسب

بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏ 
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏ 
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏ 
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان بسادگى و بطور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.

شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین در حالیکه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من بتو و بدانچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خوددیدیم که خانه کعبه از پشت(مستجار) شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار بهم بر آمد چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالیکه امیر المؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامیکه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأدیبش کردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بتها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسیکه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)

و چنین افتخار منحصر بفردى که براى على علیه السلام در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده بدست نیامده است و این سخن حقیقتى است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانکه ابن صباغ مالکى در فصول المهمه گوید:

و لم یولد فى البیت الحرام قبله احد سواه و هى فضیلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتکرمته. (4)

یعنى پیش از آنحضرت احدى در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است که خداى تعالى به على علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند.

در جلد نهم بحار در مورد وجه تسمیه آنحضرت بعلى چنین نوشته شده است که چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسینه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پیشگاه خداوند تعالى چنین مناجات نمود.

یا رب هذا الغسق الدجى‏ 
و القمر المبتلج المضى‏ء 
بین لنا من حکمک المقضى‏ 
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)

ادامه مطلب...

[ شنبه 91/3/13 ] [ 1:45 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 

پیامبر اعظم

 ولمّا نزلت علیه «ولاتمدّن عینیک إلى ما متعنا به ازواجاً منهم... الى آخر الآیة»، قال صلى الله علیه وآله وسلّم: مَنْ لَمْ یتعّز بعزاء اللّه انقطعت نفسه حسراتٍ على الدنیا ومن مدّ عینیه اَلى ما فی أیدی الناس من دنیاهم طال حزنه وسخِط ما قسّم اللّه له من رزقه وتنقصّ علیه عیشه.(تحف العقول صفحه 51)

پیامبر صلى الله علیه وآله وسلّم بعد از نزول آیه ی شریفه فوق (به نعمت هاى مادى که به بندگان خود دادیم چشم مدوز و حسرت نعمتهائى که در دست مردم است مخور)، فرمودند:

مؤمن باید خود را به تسلاى الهى تسلى دهد و به آن چه که نزد پروردگار است از قبیل رحمت بى‏پایانش و پاداش هایى که در قیامت براى مؤمنین قرارداده، دل خوش دارد. وگرنه اگر به مال و مقام و امکانات دیگران چشم بدوزد یا همیشه در حسرت و اندوه و غصه بسر برده و به مقدّرات الهى راضى نمى‏شود و زندگى پرملالى خواهدداشت و یا باید وارد مبارزه تلخى شده و مزرهاى حلال و حرام الهى را بشکند و از هر طریقى ولو نامشروع، خود را به دیگران برساند. پس براى این که در آتش حسرت زندگى دیگران نسوزید و یا در میدان مبارزه‏اى بى‏فرجام گرفتار نشوید، مایه‏هاى تسلاى خدا را براى خود برجسته کنید.


[ شنبه 91/3/13 ] [ 12:9 صبح ] [ محمدرضا محمدی ]

 


[ جمعه 91/3/12 ] [ 1:53 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

شهید آوینی دو روز قبل از عزیمت به منطقه ی فکه، در پاسخ به این سؤال که به کدام منطقه می روی گفته بود:

«می دانی به کجا می روم، به فکه، همان جایی که رزمندگان ما با چشم خود تحویل نفوس شهدا توسط فرشتگان را مشاهده می کردند.»


[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 8:59 عصر ] [ مهدی احمدی ]

هر چه را که انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى ‏ شود .

در منابع اسلامى آیات و روایات فراوانی به موضوع دوستی پرداخته اند. بخش وسیعی از این آموزه ها درباره تاثیر دوستی های دنیایی در صحنه قیامت است. در این روایات آمده: هر چه را که انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى ‏ شود، خواه آن محبوب برترین و مقدس ترین های خلقت یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد؛ خواه سنگ بی ارزشی.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا کَانَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَه ‏؛ هر کس ما را دوست داشته باشد، در قیامت با ما خواهد بود و اگر هم کسی سنگی را دوست داشته باشد بی تردید خدا او را با همان محشور خواهد کرد.»(1)
علت این که انسان با آن چیزهائى که به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى‏ شود این است که عشق و علاقه نسبت‏ به یک چیز، آن را هدف و غایت انسان قرار مى‏ دهد و آن هدف‏ سبب مى‏ شود که روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود.(2)
طبیعى است که محبت و ارادت به پاکان و انسانهای وارسته، در تمام ارکان‏ هستى انسان اثر گذاشته و سبب می شود تا انسان با قدم در راه محبوب، به آن قله ای که او در آن ایستاده، حداقل نزدیک شود.
در تاریخ اسلام، نمونه‏ هاى برجسته‏ و بى‏ سابقه‏ اى براى این موضوع مى‏ بینیم که در ادامه به نمونه ای از آنها اشاره می کنیم:
روزى «ثوبان‏» غلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله  به آن حضرت عرض کرد: اى رسول خدا! پدر و مادرم فداى تو باد. قیامت کى برپا مى ‏ شود؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : براى آن روز و آن وقتی که از تو سوال می کنند چه آماده کرده‏ اى؟ عرض کرد: یارسول‏ الله! عمل زیادى انجام نداده‏ام ولیکن خدا و رسول او را دوست دارم. حضرت فرمود: دوستى تو با رسول خدا به چه درجه اى‏ رسیده است ؟ عرض کرد: به آن خدائى که تو را به حق به نبوت‏ مبعوث کرده است ؛ محبت شما در قلب من به اندازه‏اى است که اگر مرا با شمشیر قطعه قطعه کنند و با ارّه تکه تکه نمایند و با قیچى ریزریز کنند و به آتش بسوازنند و زیر سنگ آسیا نرمم کنند ، براى من بهتر و آسانتر است از آن است که در دل خود نسبت‏ به شما یا یکى از اهل‏ بیت علیهم السلام و یاران شما ، کینه‏اى داشته باشم و محبوبترین خلق خدا بعد از شما نزد من کسى است که در دوستی شما از دیگران جلوتر باشد و منفورترین افراد هم نزد من کسى ‏ است که شما یا یکی از یارن شما را دشمن بدارد. سپس گفت: این، میزان دوستى من نسب‏ به شماست که اگر از من قبول شود، بی شک رستگار خواهم بود و اگر خداوند عملى غیر از این بخواهد عملی از خود سراغ ندارم که به آن اعتماد داشته باشم.
علت این که انسان با آن چیزهائى به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى‏ شود این است که عشق و علاقه نسبت‏ به یک چیز ، آن را هدف و غایت انسان قرار مى‏ دهد و آن هدف‏ سبب مى‏ شود که روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر تو بشارت و مژده باد! بی تردید در روز قیامت هر فرد، با کسى خواهد بود که او را دوست مى‏ داشته است. اى ثوبان! اگر ما بین زمین و عرش پر از گناهان تو باشد با این‏ دوستى از تو زایل مى‏ گردد و سریعتر از محو شدن سایه از سنگ صافی که خورشید بر آن بتابد و یا محو شدن نور از آن سنگ وقتى که خورشید از آن ناپدید شود.(3) 

 

  ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 6:11 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

از جمله حکمت هایی که برای فلسفه ی غیبت امام عصر علیه السلام بیان شده است بی توجهی و سهل انگاری مردم نسبت به مساله غیبت امام عصر علیه السلام می باشد. مانگار مردم از یاد برده اند وجود آن حضرت لطف است، و تصرفش لطف دیگر. و غیبت ایشان از ماست. اگر مردم خواهان ظهور آن حضرت باشند ، باید همگی در این جهت وحدت قلبی داشته باشند و این وحدت باید در اعمال و رفتار نمایان باشد . راه یاری امام علیه السلام ،توسط خود حضرت علیه السلام به ما نیز پیشنهاد شده . آن حضرت علیه السلام در توقیعی خطاب به شیخ مفید (413 ق) می فرماید: لو ان اشیاعنا - وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا علی حق المعرفه و صدقها منهم بنا، فما یحسبنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نوثره منهم. [الاحتجاج .ص602] .
« اگر شیعیان ما - که خدای آنان بر طاعتش توفیق دهاد - در راه وفا به پیمانی که بر دوش دارند همدل بودند، برکت لقای ما از ایشان وا پس نمی افتاد و سعادت دیدار ما برای آنان زودتر دست می داد، دیداری که با شناخت حقیقی و درست ایشان نسبت به ما، همراه باشد. پس ما را از ایشان دور نمی دارد جز رفتار ناپسند که به ما می رسد و ما آن را از ایشان شایسته نمی دانیم. »


[ سه شنبه 91/3/9 ] [ 8:26 عصر ] [ مهدی احمدی ]

هوشمندانه سوال کنید

در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: «فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟ ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟» جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن »هستم، سیگار بکشم »کشیش پاسخ می دهد: نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.» جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند. »ماکس می گوید: تعجبی نداره. تو سوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.» ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: «آیا وقتی در حال سیگار کشیدنم می توانم دعا کنم »؟ کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: مطمئناً ، پسرم. مطمئناً !


[ یکشنبه 91/3/7 ] [ 1:0 صبح ] [ مهدی احمدی ]
<      1   2   3   4   5      >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 64
بازدید دیروز: 122
کل بازدیدها: 1466597
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد