سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

 
امروزه می توان گفت با توجه به در دسترس بودن اینترنت پرسرعت بسیاری از افراد در اوقات فراغت خود به سایت های تلوزیون ها و رادیوهای آنلاین مراجعه کرده و سعی می کنند اوقات خود را با دیدن و شنیدن این گونه سایت ها و برنامه هایشان سپری نمایند ولی یکی از مشکلات عمده ی که باعث رنجش آن ها می شود اجبار به مراجعه به سایت های مختلف می باشد که باعث خستگی آن ها برای تماشای این تلوزیون ها می باشد. ولی این مشکل نیز با ارائه ی نرم افزارهای که شما را قادر می سازند تا تلوزیون ها و رادیوهای فراوانی را به صورت آنلاین تماشا نمایید حل گردیده است. حال شاید برای شما هم پیش آمده که به دنبال نرم افزاری بوده اید تا بتوانید با آن شبکه های تلوزیونی، استانی و رادیوهای کشور عزیزمان ایران را دریافت نمایید ولی به نتیجه نرسیده اید. اما اکنون باز هم گروه پرتوان آسان دانلود به ارائه ی نرم افزاری بسیار مفید و جذاب برای شما دوستان عزیز پرداخته است که با استفاده از آن می توانید به راحتی تمامی شبکه های ایرانی و استانی و رادیوهای ایرانی را دریافت نموده و از تماشا و شنیدن آن ها لذت ببرید. MyTV یا همان تلوزیون من نرم افزار کاملا فارسی و رایگانی است که توسط برنامه نویسان حرفه ای ایرانی نوشته شده و شما را قادر می سازد تا شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی ایرانی همچون شبکه‌های سراسری، شبکه‌های استانی، شبکه‌های جهانی، پخش زنده حرمین معصومین و شبکه‌های رادیویی را با کیفیت و سرعت مناسب از اینترنت دریافت نمایید.

قابلیت های کلیدی نرم افزار MyTV v1.3 :
- توانایی دریافت تمامی شبکه های سراسری همچون شبکه یک، دو، سه، چهار، تهران، خبر، آموزش و شبکه قرآن
- توانایی دریافت شبکه های استانی همچون شبکه اصفهان، اردبیل، تبریز، همدان، گیلان، اهواز، زنجان و ...
- توانایی دریافت حرمین معصومین همچون حرم امام علی، امام رضا، امام حسین، کاظمین و ...
- توانایی دریافت شبکه های جهانی همچون جام جم یک، دو و سه، سحر یک و دو و Press TV 
- توانایی دریافت رادیو های همچون رادیو سراسری، معارف، فرهنگ، ورزش، جوان، قرآن و ...
- دارای محیطی کاملا فارسی، ساده و فوق العاده جذاب
- دارای کیفیت و سرعت عالی علی رقم داشتن حجم بسیار اندک
- قابل حمل و بدون نیاز به نصب، رایگان و بدون محدودیت
- سازگار با نسخه های مختلف ویندوز ازجمله ویندوز محبوب 7
- و ...

 

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 90/11/18 ] [ 8:25 عصر ] [ علی فغانی ]

 

واقعا حسادت می‌کنم وقتی می‌بینم در خیابان‌های تهران خانم‌های محجبه بی‌هیچ مشکل و با افتخار رفت و آمد می‌کنند ولی من در کشور خودم چنین آزادی را ندارم.

به گزارش مشرق ، "وقتی می‌بینیم که ایشان با جدیت و قوت قلب از پیش‌روی اسلام و فراگیر شدن آن در تمام جهان سخن می‌گویند، انگار یک مرهم بر زخم‌های زندگی اجتماعی ما در کوزوو گذاشته می‌شود. -در حالی که اشک‌هایش جاری می‌شود-، من واقعا باورم نمی‌شود که فردا می‌توانم ایشان را از نزدیک ببینم و با ایشان صحبت کنم و صحبت‌هایشان را بشنوم."
اینها سخنان یک بسیجی ایرانی نیست بلکه دختری از قلب اروپا این جملات را برزبان میآورد .او که از سخنان رهبر انقلاب به وجد آمده و اشک ازگوشه چشمانش جاریست میگوید: "من از مردم ایران می‌خواهم که به فریاد ساکنین تنها کشور مسلمان اروپا برسند. ما در کوزوو واقعا تحت فشار هستیم. اجازه زندگی بر طبق سبک زندگی اسلامی به ما داده نمی‌شود و عبادات ما تنها به داخل خانه و مساجد کم تعدادمان محدود شده است. واقعا حسادت می‌کنم وقتی می‌بینم در خیابان‌های تهران خانم‌های محجبه بی‌هیچ مشکل و با افتخار رفت و آمد می‌کنند ولی من در کشور خودم چنین آزادی را ندارم.»
این دختر جوان همچنین به سانسور خبری گسترده در زمینه اسلام‌خواهی مردم اشاره کرد و گفت: «متأسفانه اسرائیل در اروپا به شدت نفوذ دارد و مانع از پخش اخبار ماهیت جنبش بیداری اسلامی می‌شود. اروپایی‌ها تقریبا تصور درستی از اساس این جنبش‌ها ندارند و به تبع تبلیغات رسانه‌ها، این انقلاب‌ها را هم چیزی مانند همه جنبش‌های اعتراضی در سراسر جهان می‌دانند. آن‌ها اصلا خبر ندارند که مسلمانانی که در سال گذشته این حرکت را شروع کردند، می‌خواهند با الگوبرداری از نظام ایران، یک ساختار حکومتی پیشرفته و مبتنی بر رأی آزاد مردم بر اساس احکام و قوانین اسلامی در کشورهای خود ایجاد کنند. در اروپا حتی اخبار مربوط به پیروزی اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی مصر هم به شدت سانسور شد.»
وی در پایان هم از قصد خود برای ادامه تحصیل در ایران و حوزه علمیه قم در آینده‌ای نزدیک خبر داد و بیان داشت: «چهره آقای خامنه‌ای، صدای آقای خامنه‌ای، صحبت‎های شورانگیز آقای خامنه‌ای و در یک کلام شخصیت آقای خامنه‌ای تنها امید ما برای ادامه دادن به زندگی در این شرایط سخت است. وقتی می‌بینیم که ایشان با جدیت و قوت قلب از پیش‌روی اسلام و فراگیر شدن آن در تمام جهان سخن می‌گویند، انگار یک مرهم بر زخم‌های زندگی اجتماعی ما در کوزوو گذاشته می‌شود. -در حالی که اشک‌هایش جاری می‌شود-، من واقعا باورم نمی‌شود که فردا می‌توانم ایشان را از نزدیک ببینم و با ایشان صحبت کنم و صحبت‌هایشان را بشنوم.»

منبع: http://www.irdc.ir

 


[ جمعه 90/11/14 ] [ 11:11 صبح ] [ علی فغانی ]

 

روزشمار دهه فجر، 13 بهمن 

* امام خمینی در جمع روحانیون بیانات مبسوطی را ایراد کردند. ایشان در قسمتی از این بیانات فرمودند: رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بود ... هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند.
* آسوشیتد پرس: بختیار گفت: طرفداران آیت‌الله خمینی می‌توانند فریاد بزنند، غوغا کنند، توهین کنند، این کار چیزی را ثابت نمی‌کند، اما اینکه چندین میلیون نفر برای استقبال از آیت‌الله به تهران آمدند، مبالغه‌آمیز است. وی افزود: همچنان مشتاق ملاقات با ایشان است.
* آسوشیتد پرس گزارش داد: امرای ارتش گفته‌اند که اگر آیت‌الله خمینی بر خلاف قانون اساسی اقدامی کند، ‌آنها دست به اقدام خواهند زد.
* رادیو مسکو: دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا علیه مداخله آمریکائی‌ها در امور داخلی ایران، در برابر کاخ سفید تظاهرات کردند.
* در چند شهر کشور، ازجمله سمنان و تربت جام، در پی تظاهرات مردم چند نفر به شهادت رسیدند. 
* یک ساواکی در تهران ترور شد. وی سرهنگ معتمدی نام داشت و یکی از اعضای بلند پایه ساواک بود.
*رادیو بی.بی.سی . گفت: آیت‌الله شریعتمداری گفته است در تبدیل رژیم سلطنتی به جمهوری باید جانب احتیاط رعایت شود و تهیه مقدمات فراوانی لازم است.
تذکر: نامبرده از قانون اساسی که اساس آن موجب بقای رژیم سلطنتی است، حمایت می‌کند.
*دکتر سنجابی خواستار استعفای بختیار شد. وی همچنین گفت: جبهه ملی به امام خمینی وفادار است.
منبع: http://www.ashoora.ir

 


[ پنج شنبه 90/11/13 ] [ 12:4 عصر ] [ علی فغانی ]

«امام صبح فردا در تهران است»، «امام: من یک طلبه ام تشریفات را کم کنید»، «50 هزار نفر از امام حفاظت می کنند»، و ... ، تیترهای صفحه اول روزنامه کیهان در 11 بهمن 1357 بودند.
وبگردی 20:30،روزنامه کیهان در 11 بهمن 1357 عبارت ««امام صبح فردا در تهران است» را به عنوان تیتر یک صفحه اصلی قرار داده بود.

 
به گزارش خبرگزاری دانشجو، تیترهای بعدی روزنامه کیهان، «امام: من یک طلبه ام تشریفات را کم کنید»، «50 هزار نفر از امام حفاظت می کنند»، «میلیون ها نفر از سراسر کشور برای استقبال آمده اند» و ... بود.
منبع: وبگردی 20:30

 


[ پنج شنبه 90/11/13 ] [ 9:3 صبح ] [ علی فغانی ]
[ پنج شنبه 90/11/13 ] [ 8:49 صبح ] [ علی فغانی ]

یک خلبان محبوب ایرانی که چندی پیش به رغم باز نشدن چرخ جلوی هواپیمایش، توانست با موفقیت هواپیمای مسافربری بوئینگ 727 را فرود آورد، از مردم دنیا خواسته است به کمپین اعتراضی وی بپیوندند. تاکنون بیش از 17 هزار نفر، بیانیه وی را امضا کرده‌اند.
 به گزارش سایت اوباما، کاپیتان هوشنگ شهبازی خلبان حرفه‌ای ایرانی که حدود دو ماه پیش به رغم باز نشدن چرخ جلوی هواپیمایش، توانست با موفقیت هواپیمای مسافربری بوئینگ 727 را فرود آورد و جان نزدیک صدها مسافر را نجات دهد، طی اقدامی جهانی در نظر دارد در جهت شکستن تحریم فـروش هواپیماهای مسافربری غیرنظـامی و قـطعـات آن در جهان، اقدام کند.

وی در وبسایت خود، بیانیه‌ای به زبانهای فارسی و انگلیسی نوشته و از همه مردم دنیا دعوت کرده است در صورتی که مخالف ادامه تحریم فروش هواپیماهای غیرنظامی و تجهیزات آن در جهان هستند، این بیانیه را امضا نمایند.کاپتان شهبازی در بیانیه خود آورده است: 
"در حمـایت ازتقاضـای اینـجانب، در جـهت شکــستن تـحریم فـروش هواپیماهای مسافربری غیرنظـامی و قـطعـات آن، ضمن مـحکوم کردن تمـام بیانـیه‌ها و دستورات صادره از طرف مراجع و مقامات سیاسی در هر نقطه از جهان، دعـوت می‌نمایم با امضا، تائید و حمایت از این درخواست، کلیه تحریم‌های موجـود در فـروش هواپیماهای مسافـربری و قطـعات آن را محکوم نمایید.
وی در ادامه آورده است:
چه بسیار هواپیماهای مسافربری که در اثر فرسودگی و کـمبود قطـعات ضـروری، در پـهـنه آسمانها دچار نقص فنی شدند.
و چه بسیار انسان‌های بیگناه و به دور از سیاست که جان باختند،
و چه بسیار خانواده‌هایی که ناخواسته قربانی این بازی سیاست جهانی شوم شدند، 
و چه بسیار ایرانیانی که هنوز هم داغدار این حوادث ناگوارند،
به امید روزهای شیرینی که پایان روزهای تلخ باشد.

 

 

کاپیتان شهبازی در پایان تصریح کرده است: بدینوسـیله صمـیـمانه و خاضـعانه از تمـام مردم دنیا خواستارم مـرا در راسـتای لـغو این تــحریم ناجوانمردانه در مورد هواپیمـاهای مسـافربـری یـاری دهــند که خــدای مهربان همواره حافظ و پشتیبان حق طلبان است.
مباد آنروز که چشم دنیا به روی انسانیت بسته بماند،
مباد آنروز که سیاست جان ستاند،
مباد آنروز که لشکر سواره بر مردم پیاده بتازد،
باشد که با شکستن این تحریم ناجوانمردانه بر لبان کودکان معصوم و منتظر، پدر و یا مادران نگران لبخندی بشکفد. "

منبع: http://www.barackobama.ir


[ چهارشنبه 90/11/12 ] [ 9:57 عصر ] [ علی فغانی ]
[ چهارشنبه 90/11/12 ] [ 9:36 عصر ] [ علی فغانی ]

 

فارس: دختر شهید عماد مغنیه خطاب به رهبر معظم انقلاب گفت: (سیدی ...انا بنتکم فاطمه بنت شهید عماد مغنیه) آقای من...من دختر شما؛ فاطمه دختر شهید عماد مغنیه هستم.
صدها نفر از جوانان 73 کشور جهان از جمله جوانان مصر، تونس، لیبی، لبنان، یمن، بحرین و فلسطین روز گذشته در فضایی صمیمانه و لبریز احساسات اسلامی و انقلابی، با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.


دختر شهید عماد مغنیه در سخنانی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: پیروزی انقلاب اسلامی سرآغاز بیداری اسلامی است.
فاطمه مغنیه سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: (سیدی... انا ابنتکم فاطمه بنت شهید عماد مغنیه.....) مولای من ...من دختر شمافاطمه دختر شهید عماد مغنیه هستم.
حضور فاطمه مغنیه پشت تریبون فضای نشست روز گذشته را تحت تاثیر قرار داد و زمانی که شروع به سخنرانی کرد ، حاضران را به گریه انداخت. وی در خلال صحبتهایش نام سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله را برد که حاضران نشست شعار دادند: (لبیک یا نصرالله. لبیک یا نصرالله).

منبع: http://www.fardanews.com

 


[ چهارشنبه 90/11/12 ] [ 9:24 عصر ] [ علی فغانی ]

 

افشای هویت کسی که روز 12 بهمن در پلکان هواپیما دست امام را گرفته بود 
مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای نخستین بار پس از 31 سال هویت فردی را که در پلکان هواپیمای ایرفرانس در فرودگاه مهرآباد را گرفته است فاش کرد.

سایت این مرکز گفتگویی را با این شخص فرانسوی منتشر کرده است که می خوانید:
در اوّل آبان 1388 دوستی به نام آقای میرغضنفری تلفن زد و گفت: آیا شما از مهمانداری که همراه امام در روز 12 بهمن از پله‌های هواپیما پایین می‌آیند خبر داری؟ گفتم: چطور؟ گفت: ایشان در تهران هستند و سرگردان. خیلی تعجب کردم و گفتم: مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مرکز اسناد انقلاب هستم. بنابراین در تاریخ 10/8/88 آقای میرغضنفری به همراه ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام به مرکز تشریف آوردند. البته آقای باتااوش بدون لباس یونیفرم که در 12 بهمن بر تن داشت، آمده بود.
آقای باتااوش خیلی روان فارسی صحبت می‌کرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقای باتااوش گفتم: چطور در ایران ماندگار شدی؟ و سپس به یاد فیلمی افتادم که چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه کرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد که فردی که همراه امام از پله‌های هواپیما پائین می‌آید نیز مرحوم شده است؟! «یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم.»سپس آقای باتااوش ادامه داد و گفت: 64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت کردم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شده‌ام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یک خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یک دختر و یک پسر که الان بین آمریکا و ایران تردد می‌کنند.
از آقای باتااوش پرسیدم چگونه به پیر و مرشد و مراد ما روح‌الله الموسوی خمینی وصل شدی؟ گفت: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقه‌ای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت می‌کردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم:
[ سه شنبه 90/11/11 ] [ 11:43 عصر ] [ علی فغانی ]

روابط عمومی(دانشکده مراغه )

رهبر انقلاب از بازگشت امام(ره) به ایران می‌گویند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال 76، در گفت و شنودی صمیمانه با جمعی از نوجوانان و جوانان، به ذکر خاطره‌ای از روز ورود امام خمینی به میهن در دوازدهم بهمن 57 پرداختند


 
یکى از خاطرات خیلى جالب من، آن شب اوّلى است که امام وارد تهران شدند؛ یعنى روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیده‌اید که امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى کردند، بعد با هلى‌کوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسى خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلى‌کوپتر، امام را در جایى که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مى‌خواسشت جایى بنشیند که جمعیت باشد، مردم مى‌ریختند و اصلاً اجازه نمى‌دادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. مى‌خواستند دور امام را بگیرند.
هلى‌کوپتر در نقطه‌اى در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبیلى امام را سوار کرد. همین آقاى «ناطق نورى» اتومبیلى داشتند، امام را سوار مى‌کنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام مى‌گویند: مرا به خیابان ولى‌عصر ببرید؛ آن‌جا منزل یکى از خویشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ مى‌روند و سراغ به سراغ، آدرس مى‌گیرند، بالاخره پیدا مى‌کنند - منزل یکى از خویشاوندان امام - بى‌خبر، امام وارد منزل آنها مى‌شوند!
امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح که ایشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‌اى - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندکى استراحت کرده بودند! آن‌جا مى‌روند که نمازى بخوانند و استراحتى بکنند. دیگر تماس با کسى نمى‌گیرند؛ یعنى آن‌جا که مى‌روند، با کسى تماس نمى‌گیرند. حالا کسانى که در این ستادهاى عملیاتى نشسته بودند - ماها بودیم که نشسته بودیم - چقدر نگران مى‌شوند! این دیگر بماند. چند ساعت، هیچ کس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند که بله، امام در منزل فلانى هستند و خودشان مى‌آیند، کسى دنبالشان نرود!
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آن‌جا در یک قسمت، کارهایى را که من عهده‌دار بودم، انجام مى‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر مى‌کردیم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّه‌اى آن‌جا بودیم که کارهاى مربوط به خودمان را انجام مى‌دادیم.
آخر شب - حدود ساعت نه‌ونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى که کار مى‌کردم، نشسته بودم و مشغول کارى بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایى از داخل حیاط مى‌آید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صداى گفتگویى مى‌آید؛ مثل این‌که کسى آمد، کسى رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان مى‌آیند! براى من خیلى جالب و هیجان‌انگیز بود که بعد از سالها ایشان را مى‌بینم - پانزده سال بود، از وقتى که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شاید حدود بیست، سى نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خسته‌اند.

براى ایشان در طبقه بالا اتاقى معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ایام دوازده بهمن، گرامى مى‌دارند - به نحوى طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پاى پله‌ها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه مى‌کردیم. روى پله‌ها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمى‌آید که این بیست، سى نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روى پله‌ها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فرداى آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوى شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آن‌جا بود. این خاطره به یادم مانده است.
منبع: 
http://quran.ac.ir


[ سه شنبه 90/11/11 ] [ 11:32 عصر ] [ علی فغانی ]
<      1   2   3   4      >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 103
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 1481091
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد