اهل آسمان و زمین بنام فاطمه...
خلقت آفرینش بنام فاطمه.. [ شنبه 91/2/23 ] [ 11:7 عصر ] [ علی فغانی ]
شیعیان گوش ســپارید نـــدا میآیـــد
آسمان میخندد. زمین پایکوبی میکند. در زمین و آسمان هنگامهای برپاست. آسمانیان سردرگوش هم گذاشته، با شادی و سرور، سرود مقدم دلدار را زمزمه میکنند. ملائک زمان و زمین را گلباران میکنند. از خانه خدیجه نوری میدرخشد که عالم را روشن کرده است. فرشتگان صف به صف ایستادهاند تا...... [ شنبه 91/2/23 ] [ 11:3 عصر ] [ علی فغانی ]
طلوع گل محمدی
این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت. شب در سحرگاهان پنهان شد.. و فجر صادق به سوی کرانه روزی زیبا روانه گشت.خانه نبوت در این روز فرخنده که روز آدینه و عید است و روز شادی منتظرمهمان است.. آن هم چه مهمانی! محمد و خدیجه هر دو، لحظه شماری می کنند که باردرخت نبوت را برگیرند. ...... [ شنبه 91/2/23 ] [ 10:52 عصر ] [ علی فغانی ]
به پا خیزید یار دلبر آمد عزیز حضرت پیغمبر آمد
زمین فرش قدوم نازنینش جهان روشن شد ازنور جبینش
[ شنبه 91/2/23 ] [ 10:49 عصر ] [ علی فغانی ]
[ شنبه 91/2/23 ] [ 7:20 عصر ] [ علی فغانی ]
«تو کشیده ای به آتش، دل عاشقان، نه قرآن
ز چنین سیاهکاری، شده رو سفید شیطان
بخدا مسیحیان هم ز چنین جفا مَلولند
ز چنین جفا که کردی،توی بی حیا به فرقان
تو چه می کشی به آتش، کلمات دین و دل را؟
که خداست صاحب آن و خودش بر آن نگهبان
نه به کاغذ و نه دفتر، که کتاب آسمانی
شده حک به جان عاشق، شده حک به قلب انسان
تو پلید و رو سیاهی، که کنی چنین گناهی
که چنان تو، گاه گاهی، بکنندمان پریشان
از چنین سیاه کاری، تو جهان به خشم آری
همه ی جهان بماند؛ چه کنی به خشم ایران؟!
برو ای حرامزاده، ز کف آبرو نهاده
همه تُف کنند بر تو، ز مسیحی و مسلمان»
[ جمعه 91/2/22 ] [ 8:13 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
[ جمعه 91/2/22 ] [ 8:7 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]
حاج آقا مرتضی زاهد شب دیر وقت به منزل رفته بود و دید که اگر الان در بزند همسرش اذیت می شود بنابراین پشت در نشست .اتفاقی خانمش در را باز کرده بود و پرسیده بود که چرا پشت در نشسته ای ؟ ایشان گفته بود که حق شما بود که استراحت می کردید و چون من خودم دیر آمدم باید خودم جورش را می کشیدم نه اینکه شما اذیت بشوید [ پنج شنبه 91/2/21 ] [ 7:45 صبح ] [ رضا اشرفی ]
شاگرد برادر علامه طباطبایی براحتی با اموات ارتباط برقرار می کرد . حتی او با افلاطون ارتباط برقرار کرده بود و افلاطون به او گفته بود که قدر مسلمان بودن خودتان را بدانید. ما محتاج یک لااله الاالله گفتن هست [ پنج شنبه 91/2/21 ] [ 7:44 صبح ] [ رضا اشرفی ]
مومنی می گفت که من بیست سال است که برای یک الحمدلله بیجا استغفار می کنم . ایشان گفت که مغازه ی من در بازار بود . صبح دیدم که دهانه ی بازار آتش گرفته است و مردم مشغول خاموش کردن هستند.پیش خودم فکر کردم که مغازه ی من هم آتش گرفته است . یکی دوید و گفت که حاج آقا نگران نباش مغازه ی شما سالم است . گفتم : الحمدلله . پیش خودم گفتم مگر تو مومن نیستی و نباید هر چه را که برای خودت می پسندی برای برادر دینی ات هم بپسندی و الان بیست سال است که بخاطر الحمدلله استغفار می کنم [ پنج شنبه 91/2/21 ] [ 7:42 صبح ] [ رضا اشرفی ]
|
||
[ طراحی : عشق آباد شهر من ] [ Weblog Themes By : iran skin ] OnlineUser |