سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

بی سوادان قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند ... الوین تافلر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نعره هیچ شیری خانه چوبی مرا خراب نمی کند، من از سکوت موریانه ها می ترسم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به شخصیت خود..... بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید.. زیرا شخصیت شما... جوهر وجود شماست.. و آبرویتان... تصورات دیگران نسبت به شما است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باران که میبارد همه پرندها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان می کردن که . . . چرخ دنیا بدون آنها نمی چرخد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود ...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

روزی برای بعضی آدم ها تنها یک خاطره خواهید بود... تلاش کنید که لااقل خاطره ای خوش باشید...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تنها دو گروه نمى توانند افکار خود را عوض کنند: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان. "وین دایر"

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کـــــــــــم بــاش از کم بودنت نتــــــــرس اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه، همونه که اگه زیـــاد باشی حیفو میلت میکنه. . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یک درخت هرچقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز میشود,طولانی ترین سفرها با اولین قدم. (لائوتسه)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد ؛دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در مسابقه بین شیر و آهو، بسیاری از آهوها برنده می شوند. چون شیر برای غذا می دود و آهو برای زندگی. پس: " هدف مهم تر از نیاز است "

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زمانی خاطره هایتان از امیدهایتان قوی تر شدند ، روزگار افولتان در راه است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برخی آدمها به یک دلیل از مسیر زندگی ما می گذرند به ما درسهایی بیاموزند که اگر می ماندند هرگز یاد نمی گرفتیم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر میخواهی دروغی نشنوی ، اصراری برای شنیدن حقیقت مکن . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آدم ها مثل عکس ها می مونند: زیاد بزرگشون کنی ، کیفیتشون میاد پایین!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کسانی که پشت سرتان حرف می زنند ، دقیقا به همانجا تعلق دارند، پشت سرتان!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چارلی چاپلین میگوید:پس از سالها فقر به ثروت و شهرت رسیدم و در کهنسالی اموختم با پول میشود خانه خرید ولی اشیانه نه! رختخواب خرید ولی خواب نه! /ساعت خرید ولی زمان نه! /مقام خرید ولی احترام نه/کتاب خرید ولی دانش نه! ادم میشه خرید ولی دل نه! /اما افسوس دیر فهمیدم!!!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی به یکی زیادی تو زندگیت اهمیت بدی ؛ اهمیتتو تو زندگیش از دست میدی ... . به همین راحتی ...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

و رابطتون سنگ بندازین تا متوجه عمقش بشین

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

« در عجبم از زنان که از خدای به این بزرگی فقط یک شوهر می خواهند و از شوهر به این درماندگی همه دنیا را!!» شکسپیر

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به اندازه ی باورهای هر کسی ؛ با او حرف بزن .... بیشتر که بگویی ، تو را احمق فرض خواهد کرد ...!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید،آن شخص را احمق فرض نکنید. بلکه بدانید او خیلی بیشتر از انچه لیاقت داشته اید به شما اعتماد کرده است..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چه دوستم داشته باشی و چه ازمن متنفر باشی در هر صورت بهم لطف میکنی چون اگه دوستم داشته باشی تو قلبت هستم و اگه ازم متنفر باشی تو ذهنتم (شکسپیر)

در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی. اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد! چارلز شولز

 

 

 

 


[ سه شنبه 91/9/28 ] [ 11:39 عصر ] [ محمد مهدی فغانی ]

سوگند به روز وقتی نور می گیرد وبه شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده  ام .(ضحی 2-1)

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی.  (یس 30)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی .(انعام 4)

 و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام .(انبیا 87)

 و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری .(یونس 24)

 و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او بگیری .(حج 73)

 پس چون  مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .(احزاب 10) 

 تا زمین با آن فراخی بر تو ننگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو باز گشتم تا تو نیز به سوی من برگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن .(توبه 118)

 وقتی  در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی ، تورا از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی .(انعام64-63)

 این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من نا امید شده ای .(اسرا 83)

 آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟  (سوره شرح 3-2)

غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است؟         (اعراف 59)

 پس کجا میروی؟         (تکویر 26)

 پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟            (مرسلات50)

 چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟        (انفطار6)

 مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده میکنیم  تا قطره ای از باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران ، نا امیدی تو را پوشانده بود.        (روم 48)

 من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی بر می دارد، ودر شب روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد، دوباره  آن را به زندگی بر می انگیزانم و تا مرگت که به سویم باز گردی به این کار ادامه میدهم.                      (انعام 60)

 من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم.                       (قریش 3)

 برگرد، مطمئن برگرد، تا یه بار دیگر با هم باشیم.                               (فجر 29-28)  

                                          تا یک بار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.  


[ دوشنبه 91/9/20 ] [ 9:17 عصر ] [ مهدی احمدی ]

تا حالا شنیدین اگه آقا طلب کنه همه چی جور میشه . من هم شنیدم و هم دیدم .

می خوام از داستان کربلا رفتن خودم بگم . با همسایه ها مون تو محله هیئت داریم؛خانم ابراهیمی معلم هیئت ما گفت: قراره با هیئت یه محل دیگه بریم کربلا، ولی تعدادمون کمه هرکی دوست داره می تونه باما بیاد.


وقتی گفت کربلا دلها همه پر کشید هر کی پولشو داشت زود اسم نوشت ولی من که پولشونداشتم فقط حسرت رفتن به کربلا رو می خوردم. خانم ابراهیمی تمام اسمها رو جمع کرد که تحویل بده، تو راه برام زنگ زد که میای بریم کربلا؟ منم گفتم دلم می خواد ولی پول ندارم تازه بدون شوهرم نمی تونم برم؛


چون اون همیشه کار می کنه خدارو خوش نمیاد بخوام تنها برم. خانم ابراهیمی گفت: خوب هردو با هم بیاین. منم خندیدم گفتم شوخی می کنی با کدوم پول؟ گفت پولش با من ، اسمها تونو می نویسم.


از این که فقط اسمم تو لیست کربلایی ها بود از خوشحالی داشتم پر در می اوردم، تو دلم گفتم اگه این پول جور بشه پول پاسبورت ها رو از کجا بگیرم گفتم اشکال نداره حتی اگه نرفتم لااقل اسمم توکربلایی ها بود .


موقع گرفتن پاسبورت شد، همسایمون گفت بیا بریم، گفتم پول ندارم گفت با من اتفاقاً زودتر از همه پاسبورت ما آماده شد.


موقع رفتن شد، ولی اصلا پول نداشتیم . شب رفتن فامیلهای خودم و شوهرم اومدن خونه ی ما، همه بهم خرجی دادن پول رفتن جور شد ورفتیم سر مرز حدود چند ساعتی موندیم، یعنی بین ایران و عراق . قرار شد بریم نجف، گرمای هوا بحدی بود که طاقت آدم تموم می شد.


من تمام این چندساعت رو گریه کردم همه فکرمی کردن دلم برای بچه ام تنگ شد، ولی یاد گرمای ظهر عاشورا افتادم، یاد بچه های امام حسین، یاد تشنگی ...


آخر شب بود رسیدیم نجف، رفتیم حرم از بیرون در حرم، چشمهامو بستم، وقی داخل حیاط اصلی حرم شدم چشمهامو باز کردم دیدم یه چیزی مثل مه همه جارو گرفته، مثل بهشت بود، عطری بود که از پنکه ها به همه جا می بارید؛ مثل مه شده بود بهترین لحظه زندیگیم بود.


بعد سه روز رفیم کربلا، تقریباً ظهر رسیدیم.بعد نماز آماده ی نهار شدن ولی غذا از گلو پایین نمی رفت. منودوستم فقط غذا رو می دیدیم و گریه می کردیم، یاد گرسنگی بچه های امام حسین (علیه السلام) نمی ذاشت غذا از گلوت پایین بره. چقدر اونجا آب خوردن سخته، غذا خوردن سخته.


رفتیم حرم نمی دونم از چی بگم، از خیمه ها که دلم اونجا جا موند یا از تل زینبیه، از حرم آقام بگم یا قتل گاه ، از ابوالفضل(علیه السلام) بگم یا عشق بازی این دو برادر.


فقط تو حرم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) یه چیز یادم بود، اسم سکینه رو نیارم.


این سفر فقط عشق بود و من عاشق شدم، عاشق نجف، مسجد کوفه ، کربلا، کاظمین، سامرا و.... .


حسین جان تو را دارم چه کم دارم.


السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)


[ دوشنبه 91/9/20 ] [ 9:11 عصر ] [ مهدی احمدی ]

آیت الله بهجت (ره):فرمودند نمازت را اول وقت بخوان،نتیجه اش رو در همین دنیا می بینی.

از ایشان پرسیدند:منظورتان نماز با خلوص نیت است؟

فرمودند:حتی بدون خلوص نیت...

التماس دعا



[ دوشنبه 91/9/20 ] [ 9:9 عصر ] [ مهدی احمدی ]

السلام علیک یا بقیه الله

بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو

جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو

بس که هر جمعه آمد و دلگیرم کرد

دل به دریای غم وغصه سپردم بی تو

تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا

هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو

سالها میشود از خویش سوالی دارم

من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو

یا زینب س

 اللهم عجل ولیک الفرج

منظور از دین و کتاب جدیدی که امام زمان می آورد ، چیست؟


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 7:39 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

شرایط امر به معروف


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 7:37 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

ستم ندیده کسی در جهان مقابل زینب س

نسوخت هیچ دلی در جهان چنان دل زینب س

به گرد ناقه او کوفیان به عشرت و اما

سر حسین به سنان پیش روی محمل زینب س

نه آب بود و نه نانی  نه شمعی و نه چراغی

چو گشت  کنج خرابه مقام و منزل زینب س


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 7:32 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

تصاویری از آلبوم استاد فقید سرهنگ علی فغانی 


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 6:50 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

بخش های از آلبوم عکس های استاد فقید و فرزانه سرهنگ علی فغانی


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 6:47 عصر ] [ محمدرضا محمدی ]

یادی از استاد و معلم فرهیخته سرهنگ علی فغانی 


[ یکشنبه 91/9/12 ] [ 6:41 عصر ] [ علی فغانی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 1479607
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد