سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

67417_743.jpg

67381_999.jpg

چه فرقی می کند، فلسطین یا ایران؟ 

قدس از آن ماست؛ این خانه خدا که بوی بهشت را می پراکند در خاک،

این قصر باشکوه آسمانی که خدا به ساکنان زمین هدیه داده است.

قدس از آن ماست. کدام ابرهه، رؤیای ویرانی ات را می پروراند در سر؟

کدام ابلیس، آبادی ات را ویران می خواهد؟ کدام شیطان، سربلندی را سرافکنده و خوار می خواهد؟

به من نگاه کن! در دست هایم، سنگی است که کبوترانه بال می گشاید تا تو.

در مشت من سنگی است که آهنگ رهایی ات را مژده می دهد. باران سنگ می بارد.

ما لشکر «ابابیل» هستیم، می خواهیم بباریم خشم و نفرتمان را برسر ابرهه ها.

بارانی از سنگ می بارد.

دلواپس چه هستی؟

شاخه های زیتونت، تا همیشه پرمیوه خواهد شد.

شمرها می خواهند سر فلسطین را ببرند؟ چه خیال باطلی!

هنوز در نگاه معصوم مسجدالاقصی، رد سبزی است از عبور بهار!

هنوز در کوچه های فلسطین، طنین قدم های پیامبران می پیچد.

ای خاستگاه فطرت های پاک! کابوس تنهایی ات تمام خواهد شد.

شب های بی ستارگی ات، روشنان خورشید را به تماشا خواهد نشست. امروز روز توست.

با هیچ سیم خارداری نمی توانند تو را به زنجیر بکشند.

سربلندی ات آرزوی من است. ای نخستین سکوی پروازهای عاشقانه انسان!

ای اولین قبله! تاریخ، ورق ورق تکرار می شود.

خانه خدا، خراب شدنی نیست.

فرزندان فرعون، به بیراهه می روند. امروز، فرزندان فرعون، در کسوت «ابرهه»ها آمدند. این بار خنجرها فقط با قصد آشامیدن خون گلوی قدس برخاسته است. ای خانه مقدس! خدا برای رهایی ات لشکری خواهد فرستاد. ای مرثیه سال ها درد و اندوه! زخم های همیشه ات سر باز می کنند روزی. آن روز، آه و ناله هایت به آتش می کشد صهیون را. ای شناسنامه غربت و درد! خون های ریخته شده، بر خاکت قد می کشند روزی. خون های جاری فرزندانت، سیلی خروشان خواهد شد. هیچ دستی نمی تواند قداست تو را به سخره بگیرد. تو، قدس عزیز، هماره مقدس و جاودانه خواهی ماند.


[ پنج شنبه 91/5/26 ] [ 8:9 عصر ] [ محمد مهدی فغانی ]

پلان اول: سالن همایش
بعد کلاس سریع رد استاد رو زد که سوالش رو ازش بپرسه. از شانسش آژانس دیر اومد و
بچه ها هم چونایام امتحانات بود بی خیال استاد شده بودن.

من و دوستم ایستاده بودیم تا صحبتشون تموم بشه و بریم سوالمون رو بپرسیم. سوالش رو
 نشنیدم اما جواب استاد برام جالب بود:


" یه مهر با خودتون ببرید سر جلسه امتحان، همینکه اذان گفت کنار صندلی خودتون نماز
ظهرتون رو بخونید ..."


شروع کرد به مِن مِن کردن که "آخه استاد ..."
- مشکل ما همینه، که این آخه ها برامون مهمتر از انجام واجباتمونه ... 


پلان دوم: اتاق کار
فضای سناریوی کار پایانی در کشور فرانسه بود. شروع کردم به جستجو (سرچ) تو اینترنت تا
 بیشتر با معماری و فرهنگ و آداب فرانسه آشنا بشم.

به این عنوان برخوردم:


"پس از ممنوعیت روبنده؛ قانون ممنوعیت اقامه نماز در خیابان های فرانسه اجرایی شد


نماز جماعت در خیابان های فرانسه


یاد حرف استاد افتادم، دیدم چقدر توی مسلمونی امثال من جای تردیده! از بنده خدا
خجالت می کشیماما از خدا ...

نمی تونستم تصور کنم اگر من جای اونها بودم همین رفتار رو بروز میدادم یا نه؟!
یه تجدید نظر اساسی باید توی مسلمونیم و اجرای فروع دینم بکنم ...


-------------------------------------------------------------
خدایا شکرت توی کشوری به دنیا اومدم و بزرگ شدم که اکثرشون شیعه هستن،
خدایا شکرت  که
همچین امتحان سختی ازم نگرفتی ...


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:51 عصر ] [ مهدی احمدی ]

 

تـــــنـــگــــــــــ

شـــــــــده

 

اینجا دور از شلوغی حرمت دارم خفه می شم

دارم خفه می شم از بغض

 تو اصلا جای من ...حالا بگو با من چه خواهی کرد ؟؟؟

گریه می کنم بگذار به حساب دختری یا پسری ایستاده رو به روی ضریح

که شلوغی ضریحت دلش را می لرزاند و زیر لب زمزمه می کند:

"کمتر از آهو که نیستم ...میشه ضامنم بشی ...."


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:45 عصر ] [ مهدی احمدی ]


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:25 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]

be88c5eea81bc17cab790e8e8ee40496_1024.gif

 


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:12 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:9 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:2 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]

حادثه ناگوار زلزله آذربایجان

حادثه تلخ زلزله آذربایجان!/ کارتون: فرهاد بهرامی


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 2:0 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]

به یاد پدر و استادم که تمامی خانواده خود را در زلزله طبس از دست داد


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 1:46 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]

اینجـــــا آذربایجـــــان اســــــت...

((اندوه نامه ای از طرف وبلاگ استاد فغانی برای تمامی ایران)) 
..

..
   شنبه بود،
 آغاز هفته ای برای ما و پایانی برای همه هفته های عمرت.....
 غمت آوار می شود بر سرم، و آرزوهایی که اینک زیر خاک مدفون اند
 و روزه ای که هرگز افطار نشد..... 
ساعت 4:45 به چه می اندیشیدی؟
 به مزارع نخود، به شیر گاوها، به سیب باغ ها، به نتایج کنکور، به عروسی دخترت،
 پایان خدمت پسرت، به بیست و چندمین قسمت سریال " خداحافظ بچه "......
 آسوده بخواب که آبادی ات ویران شد
 دیگر دست های پینه بسته ات به چه کار می آید؟ 
یک عمر هم که بیل بزنی نه سقف کاه گلی خانه ات تعمیر می شود 
و نه کمر شکسته ات راست...
..

...
ایران تسلیت


[ سه شنبه 91/5/24 ] [ 12:44 صبح ] [ محمد مهدی فغانی ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 52
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 1475818
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد