سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Live Traffic Feed

روزی برحسب دلتنگی سری زدم به چند سایت ازجمله سایت اهداء عضو که راحت با سرچ چند کلمه فارسی می توان به آن راه پیدا کرد . سایت جالبی است . رد پای آسمانی ها را می توان درآنجا براحتی پیدا کرد . آنهایی که جلو جلو اعضا وتار پود وسلولهای بدن خود را برای همنوعان خود به حراج گذاشته اند . ما که لیاقت شهادت را نداشتیم تا به خون خود ببالیم که برای شرافت وحفظ انقلاب  ناموس این ملت بر زمین همیشه جاودان ایرا اسلامی ریخت. به همین خاطر با حسادت به خوبانی که به این امر خداپسندانه قدم در وادی ایثار گران جان وجسم گذاشته اند . حقیر نیز پس از عمری استفاده از این جسم که خداوند مهربان ،رحمان ،رحیم ،به من ارزانی داشته بر خود لازم دانستم تا به همراه فرزند دلبندم سعادت حضور درکنار این عزیان را داشته باشم .اگر حمل بر خود ستایی نگذارید. حیفم آمد یادبود فرزندی از این مرز بوم (بهار)که با عشق اقدام به حضور در این دنیای معنوی زیبا نموده است بیان  ننمایم . فلذا ذیلا به رؤیت شما خوبان مهربان می رسانم:

روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند. آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است. در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید... بگذارید آن را بستر زندگی بنامم بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند. چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب ، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که ازقلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند وکمکش کنید تا زنده بماند ونوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید. هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند ودخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود. آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند... اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند... گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید. اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...

در پایان برحسب وظیفه از همه خوبان مهربان همراه دعوت می کنم سری به وادی عشق وایثار بزنند ، انشاءالله که همیشه از نعمت سلامتی بهره مند باشید.


[ یکشنبه 89/11/24 ] [ 8:55 عصر ] [ علی فغانی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره استاد فغانی

مدیر وبلاگ : علی فغانی[467]
نویسندگان وبلاگ :
محمد مهدی فغانی[208]
محمدرضا محمدی[167]
رضا اشرفی[66]
مهدی احمدی[71]

علی فغانی هستم بچه خاک پاک ایران اسلامی عشق آباد طبس از توابع استان یزد . به ورزشهای رزمی علاقه دارم مربی ممتاز ملی ( کیو کوشین وآشی هارا کاراته) ودان 6 آشی هارا ، دان 5 کیوکو شین کاراته هستم. دنیا را دار مبارزه می دانم مبارزه با .... به عرض زندگی فکر می کنم نه به طول آن. عشق به همسر وفرزندانم دارم دین قرآن کریم ،ولایت ووطنم را با تمام وجودم دوست دارم .
آمار بازدید

 

بازدید امروز: 203
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 1479818
ابزار جستجو



در این وبلاگ
در کل اینترنت
تقدیم به روح پاک استاد