با کدام واژه بگوييم که چقدر دلتنگيم چه قدر تنهاييم و چه قدر به گريه نيازمند . همه با هم هستيم و تنها، همه در کنار هم هستيم و خاموش ، نگاهمان مبهوت برجاي خالي عزيزي که مظهرعشق بود و مهرباني و چه سخت مي توان باور کرد که ديگر در کنارمان نخواهد بود.
با کمال تاسف ضايعه خبر در گذشت ناگهاني دوست گراميمان جناب سرهنگ فغاني ما را در اندوهي عظيم فرو برد. اين فقدان جانگداز را تسليت و تعزيت عرض نموده و در جوار بارگاه ملکوتي حضرت علي بن موسي الرضا عليه افضل التحيه والثناء از ذات احدي غفران رحمت الهي براي آن فقيدسعيد و اجر جزيل و صبرجميل براي شماخانواده محترم فغاني مسئلت دارم
دوست عزيزم آقاي فغاني
امروز جمعه دو روزه که از پيشمون رفتي . کجايي؟
دلم برايتون تنگه . اصلا حوصله هيچ چيزي ندارم . کاش من قبل از شما رفته بودم . در حاليکه در لحظه شماري ميکردم تا شما را ببينم ولي نميدانستم که توفيق ديدن شما هم نصيبم نشد . آخه چرا رفتي . ديشب براتون نماز شب اول قبر خوندم ولي باورم نميشه . !!!!!!!!!!!!!!!!!!1فقط خواستم دستور اجرا کنم آخه مگه شما نيستي ديگه . نه نه نه نه شما هستين خدايا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااا خدا و خدا.
هر چه گريه ميکنم باز بيشتر ذلتنگتون ميشم. هر چه به عکستون نگاه ميکنم باز دلتنگتون ميشم . دوست ندارم عکستون از صفحه اول وبلاگم خذف بشه. برنامه چيده بودم توي عيد با هم بريم آموزشگاه زبان . آخه شما خيلي منو تشويق ميکردين . حالا چي ؟؟؟؟
چرا جوابم نميدين ؟؟؟؟؟؟؟
چرا ؟؟؟؟ شما زنده ايد ......................
آقاي فغاني جواب بدين مردم من نتتتتتننننننننننندعاللللللللللللللللللللللللاعغغاذبببببببببببلللتعغففففففففففففف
جواب بدين جواببببببببببببببببببببببببببب
انا لله و انا اليه راجعون
سعديا مرد نکونام نميرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکويي نبرند...
ضمن عرض تسليت به خانواده ي مرحوم فغاني و آرزوي غفران براي آن مرحوم و صير جزيل براي بازماندگان به اطلاع خوانندگان گرامي اين وبلاگ مي رساند:
روح پر فتوح عاشق دلسوخته اهل بيت، مرد رزم و ادب، نويسنده ي وبلاگ حاضر، سرهنگ علي فغاني، به ملکوت اعلي پيوست.
براي شادي روح اين عزيز از دست رفته فاتحه اي قرائت بفرماييد.
ديروز در حالي که از سي سيس يو به دليل عارضه قلبي مرخص شده بودم گوشي موبايل زنگ زد حدودا" در چهار راه قنات خيابان دولت بودم. ديدم شماره آقاي فغاني بود پس از کمي احوالپرسي و گپ دوستانه مرا براي ناهار روز پنجشنبه به دفترشان دعوت نمودند گفتم حالم زياد خوب نيست بگذاريد براي هفته بعد. آقاي فغاني گفتند که آدم ورزشکار که روانه سي سي يو نمي شود گفتم هي دنياست و انسان از فرداي خود بي خبر است. لحظاتي قبل خبر شدم که آقاي فغاني به ديار باقي شتافتند. مصيبت بزرگي بود. سالها بود که از ايشان بي خبر بودم و حدود سه - چهار ماه قبل مطلع شدم که تهراان تشريف دارند و از همان روز گه گاهي احوال هم را مي پرسيديم. يادش بخير روحش شاد. امشب مقارن ساعت نه و نيم شب پنجشنبه شماره ايشان را گرفتم تا قرار فردا را قطعي کنم گوشي زنگ خوذد دختر خانمي گوشي را برداشتند و گفتم گوشي را به بابا بدهيد زد زير گريه که بابا فوت کردند........ خدايا عجب روزگاري روزگار سختي است و غريب. خداوند بيامرزد آقاي فغاني انسان نمونه اي بود روحش شاد. ديدارها به قيامت افتاد.